خبرگزاری مهر: فیلم سینمایی «جشن دلتنگی» به کارگردانی پوریا آذربایجانی در سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر حضور دارد، تهیه کنندگی این فیلم را علی قائم مقامی برعهده دارد و در آن بازیگرانی، چون محسن کیایی، بهنام تشکر، پانته آ. پناهیها، بابک حمیدیان، مینا ساداتی، ساغر قناعت، پریوش نظریه، امید روحانی، روزبه فدوی، عرفان ناصری، علی دهبان، ندا عقیقی و اشکان منصوری بازی کرده اند. این فیلم داستان ۴ خانواده و روابط آنها با فضای مجازی است. آذربایجانی سال گذشته در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر، با فیلم سینمایی «اروند» حضور داشت که این فیلم یک اثر با موضوع دفاع مقدس بود. وی بر این باور است که هر چند «جشن دلتنگی» فضای مجازی و ارتباط انسانها با آن را به تصویر میکشد، اما در واقع تلاش میکند تا بحران تنهایی را به تصویر کشد. این کارگردان در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان میکند که جهان امروزی که دچار بحران تنهایی شده است، او را به عنوان یک انسان میترساند. آذربایجانی همچنین با اشاره به فیلم سینمایی «اروند» تاکید میکند که هر ۲ فیلم «اروند» و «جشن دلتنگی» دارای یک جهان بینی است که شامل روابط دوست داشتنی میان
انسانها است. با ما در این گفتگو همراه باشید:
سال گذشته با «اروند» که یک اثر با موضوع دفاع مقدس بود در جشنواره فیلم فجر حضور داشتید و امسال با یک اثر اجتماعی و با موضوع فضای مجازی حضور پیدا کردید، این تغییر ذایقه برچه اساس بود؟ دو فیلم را تا چه اندازه نزدیک به هم میدانید؟ -البته من نمیتوانم این نوع ساخت را تغییر ذایقه ناگهانی بدانم، هر زمان که بخواهم فیلم بسازم سعی میکنم به سراغ قصههایی بروم که حس میکنم لازم است آن را بیان کنم قصههایی که به گونهای من و دلم را مشغول خود میکند. فرق نمیکند این قصهها چه موضوعی داشته باشد، میخواهد اجتماعی، جنگی و یا با هر موضوع دیگری باشد. «اروند» و «جشن دلتنگی» هر دو من را به نوعی درگیر خودشان کردند. در عین حال به نظر من جهان بینی هر دو فیلم به هم نزدیک است. به این معنی که جهان بینی هر دو فیلم درباره روابط دوست داشتنی بین انسانها است که این روزها در حال کم شدن است. هر دو فیلم چنین مسائلی را یادآور میشود، اما یکی از این فیلمها جنگی و دیگری اجتماعی است، قطعا «اروند» به علت فضا و قصه این امکان را داشت که فضاهای بصری متفاوت تری را در آن داشته باشیم و در «جشن دلتنگی» فضا کاملا متفاوت است.
البته این دو فیلم به لحاظ فرم با هم متفاوت هستند، اما به لحاظ محتوا و جهان بینی بسیار به هم نزدیک است. ما با موضوع اینستاگرام داستان نوشتیم و با توجه به اینکه این شبکه مجازی ۴ ضلع دارد، به این مساله فکر کردیم که این چهار ضلع شامل پرسونال برندینگ، مارکتینگ، فالووینگ و دیگری فیک کارکتر است و همین مساله سبب شد تا ۴ خانواده را به تصویر کشیم تا یکی از این ضلعها را به تصویر میکشد. در واقع همه اعضای این شبکه مجازی به نوعی در این چهار ضلع حضور دارند
توجه به شبکههای اجتماعی و تاثیر آن در زندگی افراد، انتخاب و به تصویر کشیدن چنین فضایی مسائلی است که در «جشن دلتنگی» به آن پرداخت شده است، چه چیز سبب شد این فضا را به تصویر کشید؟ -در واقع به این دلیل به سمت داستان شبکههای اجتماعی رفتم که همه آدمهایی که دور و بر من هستند و حتی آدمهایی که در شهر میبینم بسیار درگیر فضای مجازی و اپلی کیشنهای مختلف هستند و این امر سبب شده است تا روابط اجتماعی واقعی آنها هر روز کمرنگتر شود. به این معنا که خیلی وقتها آدمها دیگر حوصله اینکه به سراغ یکدیگر بروند و با هم حرف بزنند را ندارند، انگار که تنها با ارسال پیام و چند شکلک بگویند به یاد هم هستند. به نظر من این اتفاقها در دراز مدت خطرناک است دلیلش هم این است که زمانی که در یک شبکهای مانند اینستاگرام عضو هستید و تعداد زیادی فالوور دارید، آدمهای زیادی شما را میشناسند و شما آدمهای زیادی میشناسید، این توهم در فرد ایجاد میشود که دوستان زیادی دارد، اما معمولا این تعداد دوستان واقعی نیست، بلکه افرادی هستند که میتوانند ناگهان فرد را تشویق کنند و یا فحش دهند که البته این اتفاق معمولا در فضای مجازی
تکرار میشود. این درحالی است که میان دوستان واقعی چنین اتفاقی رخ نمیدهد. احساس میکنم جهانی که امروز در آن زندگی میکنیم با یک بحران عجیب و غریب مواجه است که روز به روز جدیتر نیز میشود. این بحران در واقع بحران تنهایی است و من احساس میکنم «جشن دلتنگی» بیش از اینکه درباره شبکهها اجتماعی باشد از بحران تنهای میگوید. اما شبکههای مجازی را به گونهای دست آویز تعریف قصه خود قرار داده است. تاکید میکنم بیش از اینکه شبکهها اجتماعی برای من مهم باشد، این بحران مهمتر است، به این معنا که از جهانی که همه انسانها در آن تنها باشند میترسم.
در این فیلم ۴ خانواده از ۴ قشر مختلف جامعه را به تصویر کشیدید، دلیل و انتخاب این خانوادهها برای روایت داستان خود چه بود؟ -۲ اتفاق مهم برای این فیلم وجود دارد، من و مونا سرتوه که قصه و فیلمنامه را با هم نوشتیم، فکر میکردیم اگر قرار است آیینهای روبروی مخاطب قرار دهیم، بهتر است آیینهای باشد تا آدمهای بیشتری بتوانند با آن همذات پنداری کنند. همین مساله سبب شد تا تصمیم گرفتیم تعداد روایت خود را از یک به چهار برسانیم تا طبقات اجتماعی و آدمهای بیشتری را در فیلم خود تعریف کنیم تا تماشاچی بتواند خود را در یکی از این روایتها ببیند. مساله بعدی این است که فکر کردیم ما با موضوع اینستاگرام داستان نوشتیم و با توجه به اینکه این شبکه مجازی ۴ ضلع دارد، به این مساله فکر کردیم که این چهار ضلع شامل پرسونال برندینگ، مارکتینگ، فالووینگ و دیگری فیک کارکتر است و همین مساله سبب شد تا ۴ خانواده را به تصویر کشیم تا یکی از این ضلعها را به تصویر میکشد. در واقع همه اعضای این شبکه مجازی به نوعی در این چهار ضلع حضور دارند.
تحقیقات لازم برای نگارش فیلمنامه مورد نظر برچه اساس صورت گرفت؟ - برای شناسایی و شناخت این فضا تحقیقات بسیاری کردیم. در واقع من خود صفحه اینستاگرام ندارم و زمان که تصمیم گرفتیم این فیلمنامه را بنویسم با مونا سرتوه شروع به اینستاگردی کردیم و میتوان گفت: منبع تحقیق ما هیچ چیز جز خود اینستاگرام نبود، در همین راستا صفحههای افراد مشهور در اینستاگرام، کامنتها و قصه هایشان را دنبال کردیم تا در نهایت به چهار قصه رسیدیم که فکر کردیم میتواند قصههای مناسبی باشد، قصههایی که نه خیلی عجیب و غریب است و نه قصههای بامزه که تنها برای خندیدن باشد. مجموعه تحقیقات ما این چهار روایت را ساخت و امروز که به این روایتها نگاه میکنم میبینم که درست انتخاب کرده ام.
شما با فضای مجازی هیچ ارتباطی ندارید و نه از تلگرام استفاده میکنید و نه صفحه اینستاگرام دارید و این بسیار عجیب است که چرا برای تعریف داستان تنهایی از فضای مجازی استفاده کرده اید؟ -درست است که من چندان از فضای مجازی خوشم نمیآید و از آن استفاده نمیکنم، اما این فضا برای من یک دغدغه است، به این دلیل که آدمیزاد دغدغه اصلی من است و استفاده از فضای مجازی تبدیل به یک امر جدایی ناپذیر از زندگی آدمهای امروز شده است و زمانی که با یک آدم طرف میشوید لزوما با فضای مجازی نیز طرف میشوید. به همین دلیل با خود فکر کردم زمانی که شکل استفاده از فضا مجازی به سمتی میرود تا جهانی بوجود آید که دوستیهای کمتری در آن وجود دارد و دغدغههایی که سبب میشود تا منهای انسانها بزرگ شود تا ما بودن آنها، تصمیم گرفتم درباره فضای مجازی قصهای تعریف کنم.
انتخاب بازیگران برای این فیلم برچه اساس صورت گرفت؟ -در واقع برای انتخاب بازیگر، از یک جایی در هنگام نوشتن قصه، تصاویری از افراد مختلف به ذهن میآید که مثلا این نقش برای این بازیگر مناسب است. زمانی که پیش تولید آغاز میشود بنا به شرایط تولید یک سری از مسائل و انتخابهایی که در ذهن دارید تغییر میکند. اما خوشبختانه برای «جشن دلتنگی» چنین اتفاقی رخ نداد و تقریبا تمام بازیگرانی که برای فیلم میخواستم به غیر از یک یا دو مورد در این فیلم حضور داشتند و فکر میکنم اگر بخواهم دوباره «جشن دلتنگی» را بسازم باز هم از همین بازیگران استفاده میکنم. در واقع میتوانم بگویم از کار با همه بازیگران این فیلم راضی هستم و معتقدم که این هنرمندان به خوبی برای نقشهای شان انتخاب شده اند.
دیدگاه تان را بنویسید