رسانه ابزار حراست از حقوق مردم و ارزشهای انقلاب/مقدسی از بداخلاقیهای ژورنالیستی مبرا بود/ مدیر باتقوا، ولایتمدار و انقلابی رسانه بود
جامعه رسانهای ایران در سوگ از دست دادن مرحوم رضا مقدسی یکی از اخلاقمدارترین روزنامهنگاران و فعالان رسانهای نشستهاست.
سرویس فرهنگی فردا: جامعه رسانهای ایران در سوگ از دست دادن یکی از اخلاقمدارترین روزنامهنگاران و فعالان رسانهای نشستهاست.
رضا مقدسی مدیرعامل سابق خبرگزاری مهر پس از سالها تحمل رنج و درد بیماری روز جمعه بدرود حیات گفت. چهرههای سیاسی و رسانهای او را فردی حرفهای در عرصه رسانه و اخلاق مدار توصیف میکنند به دنبال انجام تکلیف خود بود.
خوش خلق، بیآلایش و بیادعا بود
دکتر مسعود معینی پور مدیر شبکه چهار نیز در متنی پیرامون وی نوشته است: رضا مقدسی را در جلسات شورای سیاستگذاری یک روزنامه در دو سال گذشته بیشتر شناختم . جلسات منظم فکری داشتیم.در اظهار نظرها تقوا داشت. دلسوز انقلاب و نظام ،خوش خلق، بیآلایش و بیادعا بود.
سالها با بیماری دست به گریبان بود اما صبر و توکلش زیبا بود .خدایش رحمت کند و با اولیاء الهی محشور شود.به خانواده عزیز او تسلیت عرض میکنم و از محضر خدا طلب صبر و اجر برای ایشان دارم.
چرا باید نبودن رضا مقدسی را حس کرد؟
دکتر محمود احمدی افزادی رییس دانشکده خبر نیز در یادداشتی با عنوان چرا باید نبودن رضا مقدسی را حس کرد؟ نوشت:
بیشتر دوستان مشترکی که از فراق رضا مقدسی مینویسند بیست سال گذشته را کم و بیش شبیه به خود من میشناختندش: پر دغدغه، کم حرف، صبور، دقیق و بسیار رازدار.اینها صفاتی نیست که به کمکشان بشود روزنامهنگار «تراز» را در فضای رسانهای پرهیاهو و غبارآلود امروز از انبوه دیگران شناخت.
مقدسی را کم میشناختند؛ اما از این جهت بر خود او ظلمی نرفته است چرا که طالب شناخته شدن و دیده شدن نبود. بر مردمی هم که برکات حضور او را در رسانههای کشورمان درک کردند واجب نبود شخص او را بشناسند.منتها اثر وجودیاش بر افکار عمومی، هرچند نرم و لطیف، احساس میشد؛ ذهن و قلم عفیف رضا به دقت و همواره مراقب آرامش مخاطبان بود؛ از او خبر «جنجالی» در نمیآمد. گویی از میان ارزشهای خبری، بیش از برخورد و دربرگیری و شهرت، با وجه انسانی اخبار مأنوس بود.
دوره مدیریت جان بخش او بر خبرگزاری مهر شاهد این مدعاست. خبرنگاران او آموخته بودند که با روح و روان مردم بازی نکنند. اگر مهر را به آرامش و سلم میشناسیم، بخشی از آن مدیون این وجود بیکینه و سلیم است.
شاید هم به همین جهت بود که در مناصب مدیریتی دوام نمیآورد؛ اصولاً روزنامه نگاری را شغل نمیدانست؛ دست کم برای او شغل به حساب نمیآمد. ذهنیت او نسبت به رسانه آیینه این جمله رهبر معظم انقلاب است: کار مطبوعات به خاطر همین تأثیری که بر روی ذهن و به تبع آن عمل و رفتار یک مجموعهای از مردم دارد نمیتواند به عنوان یک شغل محض و شغل کاسبکارانه مطرح بشود.
نبودن مقدسی از این جهت حس میشود که با رفتنش، نسلی از روزنامه نگاران در حال انقراض است؛ نسلی که با انقلاب ظهور کرد، دوران جنگ را در عنفوان جوانی و با تمام وجود درک کرد، در وانفسای پس از جنگ دست به قلم شد و از دل امواج متلاطم سیاست در تمام این سالها به سلامت گذشت. لاقید مطلق نسبت به دنیا. مقدسی به سکانداری میمانست که موظف بود مسافران روزنامهها و خبرگزاریهایش را به ساحل امن برساند. او بیش از بیست و پنج سال چنین کرد. مردم ناخدایان بیجنجال را کمتر میبینند.
جای ناخدایان واقعی و هشیار دور از چشم مسافران است. به تصاویر دوماه آخر مقدسی روی تخت بیمارستان خوب نگاه کنید: ضعف و زوال در جسم خستهاش موج میزند اما چشمان هشیارش مانند دیدهبانی قدرتمند و امین همه چیز از جمله مهمانان پای تختش را رصد میکند. روزنامه نگاری به کنار، این سطح از هشیاری از عهده انسانهای بیدغدغه و کم دغدغه خارج است.
امیرالمؤمنین علی(ع)میفرمایند: بر مرگ پیشی گیرید، زیرا که اگر بگریزید شما را دریابد و اگر برجا بمانید، شما را میگیرد و اگر فراموشش کنید شما را به یاد آورد. پیشی گرفتن از مرگ صفت روزنامهنگاران «تراز» است، از میرزاجهانگیرخان شیرازی تا عطا افشاری، عبدالحسین فرهودی و رضا مقدسی. روزنامه نگارانی که سنگینی دغدغههایشان جانشان را زود به لب آورد. وصف حالشان، شعر رهی ست:
آشکارا همچو شمعی جان او آرام سوخت کس چو او هرگز بدینسان درد پنهانی نداشت
دیدگاه تان را بنویسید