«تنگه ابوقریب» نفس را در سینه مخاطب حبس میکند/ فیلمی که انتظارها را از سینمای دفاع مقدس بالا برد
توکلی در میان جلوه های ویژه دست اول، تصاویر فوق العاده و صحنه پردازی های شگفت انگیز؛ چهره عریان جنگ را به تصویر می کشد، چهره ای آغشته به خاک و خون و آتش و تیر و ترکش که صحنه های دلخراشی را نیز نمایان می کند؛ اما این تصاویر باعث واپس زدگی مخاطب از این تصاویر نمی شود.
سرویس فرهنگی فردا؛ حسین نوری: «تنگه ابوقریب» روایتی است از دفاع گردان عمار در برابر لشکرکشی رژیم بعث به فکه و شرهانی. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی بهرام توکلی و تهیهکنندگی سعید ملکان و محصول سازمان هنری رسانه ای اوج در سال ۱۳۹۶ است.
نویسنده فیلم «تنگه ابوقریب» کاملا به ساختار روایی کلاسیک پایبند بوده است و ماجرا از کنار سد بند شهر دزفول آغاز می کند. و در ادامه کاراکتر ها را در موقعیت های دراماتیک مخصوص خود قرار می دهد. در ابتدای فیلم چرایی تصمیم نیروها برای ملحق شدن به نیروهای درگیر، برای مخاطبی که پیش زمینه ای در این باب ندارد مشکل است اما برای مخاطب داخلی کاملا مبرهن و مشخص است.
بیشتر صحنه های فیلم مربوط به درگیری های نظامی و بمباران و آتش و خاک و خون است اما تا به آخر تم مردمی بودن این جهاد از میان نمی رود چرا که نویسنده داستان را از کنار و از میانه مردم آغاز می کند و آن را به سمت جنگ می برد، البته به قول مجید که خطاب به علی می گوید: «جنگ نه، دفاع، ما داریم از خودمون دفاع می کنیم این خیلی فرق داره.»
شاید در بیشتر فیلم های جنگی نویسنده و کارگردان دیگر نیازی نبیند تا چرایی مجاهدت رزمندگان فیلم خود را برای مخاطب شرح دهد و اگر هم به این کار مبادرت ورزد جز شعار و نگاه های سطحی به ماجرا چیز محصول دیگری نداشته باشد. اما در این فیلم بهرام توکلی با نشان دادن چندین پلان مختلف ما را مجاب می کند که باید این کاراکترها به سمت دشمن بروند حتی اگر مسلخ گاه آنان باشد، حتی اگر هیچ امیدی به بازگشتشان نباشد و حتی اگر تماما با خون و خاک روبرو باشند. نماهایی از مردم آواره ای را می بینیم که مانند سایر فیلم های از این دست نمایشی نیستند و واقعا حس آواره گی را در مخاطب بر می انگیزد و این نیروها می روند تا جلوی آوارگی بیشتر مردم را بگیرند، می روند تا درد اصلی مردم را مانع شوند و برای همین از کنار مردم درد دیده و رنج کشیده به راحتی عبور نمی کنند، در جایی که جاده بسته شده است و نیروها ناچار به صبر و تلاش برای باز شدن مسیر هستند، به سراغ مردم می روند، بچه ها را به پدر و مادر می رسانند، آب فراهم می کنند و جزیی از مردم می شوند گویی به کل فراموش کرده اند که وظیفه شان چه بوده است.
این فیلم فاقد یک شخصیت اصلی به عنوان قهرمان می باشد، قهرمانی که به صحنه بیاید و همه را از چنگال سختی نجات دهد. همانطوری که دفاع مقدس در رشادت های چند شخصیت خاص خلاصه نمی شود، بهرام توکلی در تنگه ابوقریب به رشادت ها و جان فشانی های تمامی نیروهای حاضر در میدان جنگ می پردازد و زین سبب قهرمانی را برنگزیده تا بتوانیم اعمال قهرمان گونه هر کدام را به چشم ببینیم؛ اعمالی که در آن شخصیت خرق عادت نکرده و کارهای خارج از تصور انجام نمی دهد بلکه با تمام نیرو و توان خود قوه انسانیت را به کار می گیرد و بدون واهمه و ترس به مبارزه می پردازد. حتی وقتی در این بین کارکتر ها زخمی هم می شوند باز دست از مجاهدت بر نمی دارند و این وجه تمایز قهرمانان دفاع ما با سایر دنیا است. قهرمانانی که اراده آنان پولادین است نه سپر و شمشیرشان و قدرت آنها در بازو و یا کشته دشمن با لیزر و شعبده بازی نیست بلکه قدرت آنها در به زانو در آوردن ترس است.
البته در این فیلم به خرده روایت هایی نیز پرداخته شده است که برای محفوظ ماندن داستان از نقل آن ها خودداری می کنیم اما شاید به خاطر حجم و گستردگی داستان توکلی نتوانسته آنطور که باید با به کارگرفتن این خرده روایت ها به داستان مددی رساند و شاید داستان به تنهایی تکمیل باشد و این ها نقاط ضعفی به حساب بیایند. مانند همان گروهبان ارتشی ای که مشخص نیست چرا و چگونه در بین نیروهای سپاهی و بسیجی مشغول فاعلیت و جنگ است و دست آخر هم اطلاع دقیق از او پیدا نمی کنیم و صرفا انفجاری را در کنار ماشین او می بینیم و یا رواتی جزیی از مردم شیمیایی شده.
نکته قابل تاملی که در این فیلم موجود است مقایسه ای است که مخاطب بین این فیلم و فیلم نجات سرباز رایان خواهد داشت. به خصوص با وجود کاراکتر علی که نوجوان است و همه می خواهند او را زنده نگه دارند. اما تنگه ابوقریب به هیچ وجه نسخه ایرانی نجات سرباز رایان نیست. علاوه بر آرمان و هدف های متفاوت در جنگیدن و مجاهدت های دو فیلم سرباز رایان و تنگه ابوقریب؛ باید گفت که اساسا قهرمانان این فیلم یعنی خلیل، مجید، حسن و عزیز در کنار حفظ جان علی بیشتر به دفاع مشغولند و هدف آنان پیشبرد اهداف جنگی است و در ادامه یک قهرمان دیگر خلق می کنند که اسلحه بر دوش گرفته و جلوتر از سایرین راه قهرمانان فیلم را ادامه می دهد.
توکلی در میان جلوه های ویژه دست اول، تصاویر فوق العاده و صحنه پردازی های شگفت انگیز؛ چهره عریان جنگ را به تصویر می کشد، چهره ای آغشته به خاک و خون و آتش و تیر و ترکش که صحنه های دلخراشی را نیز نمایان می کند؛ اما این تصاویر باعث واپس زدگی مخاطب از این تصاویر نمی شود، پلان هایی که به درستی در دل فیلم جای گرفته اند و برای مخاطب بیگانگی و یا حالتی از دلزگی را به وجود نمی آورد.
فیلم تنگه ابوقریب نیز مانند نبرد تنگه ابوقریب که نفس رزمنده های لب تشنه را بریده بود و از شدت آتش رزمنده ها را سرجای خود میخکوب کرده بود؛ مخاطب را بر صندلی سینما میخکوب کرده بود و حتی اجازه نفس کشیدن را نیز از او ربوده بود. مخاطبی که در انتظار یک فیلم ایرانی دیگر به سینما آمده بود حالا از تصاویر بی نظیر از داستان فوق العاده متعجب شده و یک دم به پرده سینما می نگریست و در این میان گمان می رفت که حتی پلک زدن را فراموش کرده است.
شاید پس از این کارگردانان با تأمل و تفکر بیشتری به سراغ ژانر دفاع مقدس بیایند چرا که اولا بهرام توکلی سطح توقع مخاطب از سینمای دفاع مقدس را با این فیلم چند پله بالاتر برده است و دوما سینماگران با ظرفیت های بسیار فیلم سازی این حوزه بهتر روبرو می شوند و در واقع ترس خود ساخته از چنین ژانری فرو می ریزد.
امید است که توجه سینماگران داخلی به قهرمانانی که همه چیزشان در راه دفاع از مرز و بوم این خاک فدا کردند بیشتر از گذشته جلب شود.
دیدگاه تان را بنویسید