خبرگزاری میزان: بازیگر سریال سایه بان گفت: "سایه بان" ذرهای دور از واقعیت جامعه و زندگی ما نبود. آدمهایی ملموس که در یک شهر و کشور زندگی میکند. محمدرضا غفاری بازیگر سریال "سایهبان" درباره این سریال گفت: "سایهبان" از یک گروه بسیار خوب تشکیل شده بود که حضور عوامل پشت دوربین و از همه مهمتر برادران محمودی در این سریال که آن قدر حرفهای و کاربلد هستند باعث شد به عنوان کسی که در این کار بازی کردم فوق العاده لذت ببرم و به همین دلیل سریال سایهبان یکی از شیرینترین تجربههای زندگیم بود.
وی در همین راستا افزود: به شخصه بازی من ۴ تا ۵ ماه در این سریال طول کشید و شرایط این قدر مهیا و لذت بخش بود که سختی برایم وجود نداشت. در بخش تولید در گرجستان نیز ۱۰ روز فیلمبرداری انجام شد که مشکلی پیش نیامد و کار بسیار خوب پیش رفت که این نکات مثبت به مدیریت برادران محمودی برمی گشت، چون همه کارهایشان در هر بخشی حرفهای بود و باعث میشد کار بسیار خوب جلو رود، اگر مشکلی هم بود اجازه نمیدادند ما متوجه شویم. این بازیگر درباره جلسات تمرین برای بازی در سکانسهای سریال سایهبان اظهار کرد: برای تک تک سکانسها با کارگردان تمرین میکردیم، دورخوانی نقش را انجام میدادیم، فیلمنامه نویس سعید دولتخوانی هر روز در صحنه حضور داشت و کمکهای برادران محمودی و سعید دولتخوانی برای پیشرفت تولید سریال بسیار عالی بود.
غفاری سریال "سایهبان" را واقعی و برشی از زندگی مردم و جامعه دانست و بیان کرد: "سایه بان" ذرهای دور از واقعیت جامعه و زندگی ما نبود. آدمهایی ملموس که در یک شهر و کشور زندگی میکنیم. آدمهای سریال سایه بان از این اجتماع دور نیستند به همین دلیل وقتی به عنوان بیننده سایه بان را میدیدم شادی ها، دردها، رنجها و امیدهایی که به زندگی داشتند به دلم مینشست. تمام شخصیتهای قصه سایه بان از سیاره دیگری نیامده و قابل لمس بودند و بیننده احساس میکر که این افراد را قبلا دیده و تجربه کرده است.
وی درباره شخصیت آرمان در سریال سایهبان و شباهت با شخصیت واقعی خود توضیح داد: نمیتوانم بگویم که شخصیت آرمان چقدر به من نزدیک بود، چون در هر صورت من محمدرضا غفاری هستم و آن نقش آرمان بود. این آدمها کسانی بودند که ما آنها را زندگی کردیم. اگر خودمان هم نباشیم، اما در اجتماع آنها را دیده ایم. واقعیت این است که، چون من آن را بازی کرده ام طبیعی است که بخشهایی از آن به زندگی شخصی خودم به جهت ایفای نقش شبیه بوده است، اما از روز اول که فیلمنامه را خواندم آنچنان شباهتی به خودم نداشته است. بازیگر آشپزباشی درباره حضور پیشکسوتان و نقش آنها در پیشبرد سریال "سایهبان" عنوان کرد: اساتید و پیشکسوتان بسیار زیاد در این سریال موثر بودند. تیم حرفهای جلو و پشت دوربین از کاربلدهای این حرفه بودند. برای من باعث افتخار بود که توانستم با امین تارخ و رویا تیموریان کار کنم و قطعا این عزیزان آن قدر حرفهای و استاد هستند که کار کردن در کنارشان لذت بخش است.
غفاری استقبال مردم از سریال "سایهبان" را بسیار خوب خواند و افزود: نظر من معیار استقبال مردم نمیشود و باید دید بازخورد مردم نسبت به سریال چگونه بوده است، اما نقدهایی که درباره سریال سایه بان خواندم و نظرات کسانی که آن را دنبال میکردند از این اثر بسیار خوشحال بودند، چون چیزی دور از واقعیت برای مخاطب عنوان نشد. وی درباره نقش آرمان در سریال "سایهبان" و فرازو نشیبهای آن اظهار کرد: این نقش چند وجهی است. فکر میکنم همه ما آدمهای سفید و سیاه نیستیم بلکه یک وجوهی از خاکستری بودن در ما وجود دارد. به عنوان مثال من اگر از نظر یک شخص آدم خوب و پاکی هستم ممکن است از نظر شخص دیگری وجوه تیرهای داشته باشم که در بخش دیگری از زندگی ام نمود پیدا کند. برای نقش آرمان هم همین وضعیت وجود دارد. میدانستم که وقتی از یک جایی شخصیت آرمان تغییر کند یعنی از یک بخشی از قصه به خاطر مادرش سارا را که قرار است با او ازدواج کند رها کرده و برای ازدواج با دختردایی اش مژده به گرجستان میرود باعث ناراحت شدن مخاطب میشود، ولی دلایلی وجود داشت که در بخشهای مختلف داستان خود را نشان میداد. بازیگر سایه بان ادامه داد: دلیل اصلی تصمیم
آرمان، خانواده بود که اتفاقا انتخاب عاقلانهای بود که آرمان به خاطر مادرش که در زندان افتاده است تصمیم میگیرد با مژده ازدواج کند. وقتی فردی با بن بست روبه رو شود که یک انتخاب برای ازدواج داشته باشد، در عین حال مادرش به زندان افتاده است و با انتخاب دختر دیگری مادر نجات پیدا میکند تصمیم آرمان را خواهد گرفت. فکر میکنم اگر چنین اتفاقی یک روز در زندگی برای من نیز بیفتد در درجه اول خانواده ام را انتخاب میکنم، چون خانواده حرف اول را در زندگی میزند. غفاری تعامل نقش آرمان با مادرش و کنش و واکنشهای رد و بدل شده بین این دو نقش در سریال سایه بان را چند بخشی دانسته و بیان کرد: در جایی که مادر به زندان میرود و زندگی خانوادگی آرمان به بن بست میرسد آرمان چارهای جز پا گذاشتن روی عشقش ندارد و مجبور میشود برخلاف میلش کاری کند که آرامش خانواده اش با آزاد شدن مادر از زندان و برطرف شدن بدهی برگردد. گرفتن چنین تصمیمی در زندگی عادی هم سخت است. وی ادامه داد: سعی کردم که بین آرمان و مادرش وابستگی به معنای ندیدن و کنار زدن همسر وجود نداشته باشد. زندگی یک کلیتی از همین واقعیت هاست یعنی پسری که عاشق است و مادری که راضی
نیست. این اتفاق یک بار دیگر دو سال پیش از عشق به سارا اتفاق افتاد و خانواده دایی آرمان باعث شدند که این ازدواج شکل نگیرد و این بار خانواده آرمان مانع میشوند و اینجاست که آرمان تصمیم میگیرد روی پای خود بایستد و اتفاقا آدمی است که خانواده برایش مهم است یعنی وقتی مادرش مخالفت میکند دعوا نمیکند، ولی میگوید من میخواهم با سارا ازدواج کنم. وی خاطرنشان کرد: یکی از لذت بخشترین تجربههای زندگی ام کار با برادران محمودی بود و فکر میکنم فضای خوب، حال خوب و آرامش در تولید باعث دیده شدن "سایهبان" شد و اگر همکاری مجددی با برادران محمودی باشد با افتخار قبول میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید