خانم کوچیک «پس از باران» سکوتش را شکست!
نگاه معصومانهاش در نقش دختر ساده روستایی به دل مخاطبان تلویزیونی نشست، آنقدر که بارها با سرنوشت تلخش همراه شدند و با اشکهایش گریستند.
آی فیلم: نگاه معصومانهاش در نقش دختر ساده روستایی به دل مخاطبان تلویزیونی نشست، آنقدر که بارها با سرنوشت تلخش همراه شدند و با اشکهایش گریستند.
با بازیهای تاثیرگذارش در چند مجموعه، محبوب مخاطبان سینما و تلویزیون شد اما بعد از مدتی تصمیم به سکوتی طولانی گرفت و خلوتگزینی را انتخاب کرد.
اکنون بعد از سالها، مرجان محتشم روزه سکوت چند سالهاش را شکسته و از ناگفتهها می گوید. از شایعات بی اساس و حاشیههای دوری از عرصه تصویر...
شبکه آیفیلم، به بهانه پخش مجموعه تلویزیونی «پس از باران» با خانم مرجان محتشم، بازیگر نقش «خانم کوچیک» در این سریال، به صورت اختصاصی مصاحبهای انجام داده است.
این گفتوگو اولین مصاحبه مرجان محتشم بعد از ۱۱ سال سکوت است.
با گذشت بیش از ۱۷ سال، هنوز سریال «پس از باران» و شخصیتهایش در دل مردم جای دارند. کمتر هموطنی را می توان سراغ گرفت که با شخصیت خانوم کوچیک همدردی نکرده باشد، با گذشت این همه سال و تکرار چندباره این سریال هنوز هم تماشای این سریال برای مردم جذابیت دارد. راز این ماندگاری را کجا باید جستجو کرد؟ شما چطور با این مجموعه همراه شدید؟
متن «پس از باران» مثل همه فیلمنامههایی که در اختیار من قرار می گرفت کامل نبود و پایان کار از قبل مشخص نبود، البته شخصیتها مشخص بودند. من از همان ابتدای کار بازیگری تصمیم گرفتم که گزیدهکار و کمکار باشم؛ می خواستم برای دل خودم کار کنم. ابتدا مثل یک رمان، فیلمنامه را مطالعه کردم و توانستم با شخصیت خانم کوچیک ارتباط برقرار کنم. و بعد هم با تردیدهای بسیار زیاد حضور در مجموعه را پذیرفتم. کار در شهرستان و طولانی بودن پروژه بر تردیدهایم اضافه می کرد، اما پذیرفتم. از همان آغاز می دانستم چه من بازی کنم و چه بازی نکنم این شخصیت ماندگار می شود و با مردم ارتباطی خاص برقرار می کند. احساسم می گفت که کار به دل مردم می نشیند؛ اما در مورد خودم واینکه تا چه اندازه موفق بودم مردم باید قضاوت کنند.
برای بسیاری از مخاطبان سریال این سوال مطرح بود که واقعا شما اهل گیلان هستید که تا این حد خوب و باورپذیر در نقش یک دختر گیلکی صحبت کردید، چهره شما هم البته به مردم آن دیار شباهت داشت و نوع پوشش و گریم مناسب هم مزید علت بود...
بنده اصالتاً تهرانی هستم و پیش از حضور در این مجموعه شناخت چندانی راجع به زبان گیلکی نداشتم؛ البته در حین تولید سریال هم معلمی برای زبان گیلکی نداشتم! از ابتدای کار به من گفته بودند نیازی به داشتن لهجه نیست، مثل بقیه بازیگران... اما وقتی ضبط شروع شد گفتند حتما باید با لهجه گیلکی صحبت کنی (می خندد)؛ با این حال دست مرا باز گذاشتند و آقای سلطانی کارگردان محترم گفت توقع لهجه غلیظ گیلکی از من ندارند و فقط می خواهند گویش رقیقی باشد تا شخصیت خانم کوچیک بتواند با همه ارتباط برقرار کند. خودم خیلی سعی کردم این گویش تصنعی از کار در نیاید و به قول معروف توی ذوق کسی نزند و همه مخاطبان در هر شهر و دیاری بتوانند با این لهجه ارتباط برقرار کنند. اعتراف می کنم برایم مهم بود، وقتی بعد از سالها این مجموعه پخش می شود مردم احساس خوبی داشته باشند. البته یکی دو بار در مورد یک واژه از زندهیاد ملک مطیعی سوال کردم، مابقی حاصل تلاش خودم بود و بس...
سریال «پس از باران» در ترسیم چهرهای واقعی از زن ایرانی موفق و حتی پیشرو بود، زنانی که در دورترین نقاط ایران در شهرها و روستاها زندگی می کنند، با مشکلات می جنگند، بار زندگی را بر دوش می کشند و حضور مهم و تاثیرگذاری در روابط اجتماعی و خانواده دارند...
به قول معروف جانا سخن از زبان ما می گویی... دقیقا همین طور است. اگر این شخصیت تا الان و حتی شاید سالها بعد برای مردم باورپذیر است به همین دلیل بود. خانم کوچیک، زن تو سری خوری نیست؛ اگر چه حجب و حیا و بی غل و غشی روستایی جزیی از وجودش است اما با همان سادگی و پاکی پای آبرو و کیان خانوادهاش ایستاد و با همه توان در صحنه حضور پیدا کرد. زنانی از این دست در اطراف ما فراوانند، شاید خیلی چیزها به اجبار زمان به آنها تحمیل شده باشد اما این زنان توانستند مصائب و مشکلات را مدیریت کنند. شخصیت خانوم کوچیک در پس از باران نادان نیست، دختری است که در عین معصومیت با طبیعت انس و الفتی خاص دارد، اهل شعر است، گذشت دارد اما جایی که باید قاطع باشد، هست و با ناراستی و نادرستی برخورد سختی دارد. لایه لایه شخصیت این آدم برای مردم جذاب است. اگر این شخصیت نادان و بی عرضه بود برای مردم جذابیتی نداشت.
به نظر می رسد این نشانهها برای شما در انتخاب نقش مهم است. در سریال «ریحانه» که بعدها ساخته و پخش شد و اتفاقا از سریالهای پرمخاطب و خوشساخت سیما به شمار می رفت در نقش دختری بازی کردید که در عین پاکی و معصومیت جریان مهمی را مدیریت می کند. تصور می کنم ارائه تصویری درست از زنان و دختران ایرانی برای شما بسیار مهم است...
این نکته سنجی برای من جالب است. درکارهایی که نقشی ایفا کردم حتما با مطالعه و بررسی همراه بوده. در سریال «ریحانه» به درخواست خودم در نقش آسیه بازی کردم چون در عین سکوت و آرامش ذاتی، اتفاقهای درستی را رقم می زند. خوشبختانه اهل خواندن، نوشتن و سکوت هستم و اینها به من در انتخاب و ایفای نقش یاری می رساند. زنانی اینگونه را می شناختم و برای بازی در این نقشها انگیزه داشته و دارم. خیلی فیلمنامهها بوده که دوست داشتم اما به دلیل روحیه خودم کار نکردم. معمولا فیلمنامهها را ابتدا به صورت رمان می خوانم و اگر من را درگیر کند آن را می پذیرم. هرچند در بازیگری ادعایی ندارم اما شخصیتهایی را بازی کردم که در عین سکوت قوی و تاثیرگذارند.
با تمام این صحبتها مردم دلتنگ شما هستند و دوست دارند مرجان محتشم را بار دیگر در جعبه تلویزیون و همینطور پرده سینما ببینند، غیبت طولانی و سکوت شما بازار شایعات را داغ کرده است، فکر نمی کنید که زمانش رسیده تا دلایل کمکاری و سکوت چندین ساله را برای علاقهمندانتان شفاف بگویید؟
خدا را شکر لطف مردم شامل حال من بوده و همیشه جویای احوال من هستند. روحیه خلوتگزینی من در کمکاری و غیبت طولانی مدتم بی تاثیر نبود. از سویی شایعات بی پایه و افرادی که متاسفانه از آب گلآلود ماهی می گیرند، دست به دست هم داد و باعث شد برای پرهیز از حاشیهها سکوت کنم. از سال ۸۵ هیچ مصاحبهای نداشتم تا به امروز که با شبکه آیفیلم گفتوگو کردم. در این مدت تاکید داشتم اگر حرفی ندارم باید سکوت کنم، اما این بازار مکاره دنیای مجازی باعث شد عدهای از زبان من حرفهایی بزنند که عاری از حقیقت بود و من از همین تریبون از مردم عذرخواهی و اعلام می کنم از سال ۹۱ درگیر مشکلات شخصی زیادی بودم، ابتدا پدرم را از دست دادم، مدت کوتاهی بعد دست اجل برادرم را از من گرفت و هشت ماه پیش هم مادرم به رحمت خدا رفت. این سالها و روزهای سخت مرا تنها کرد وخودم را بی پشتوانه دیدم، از طرفی فرصت برای عدهای مهیا شد تا با شایعات بی اساس اسباب آزار و اذیت مرا مهیا کنند، با این حال مردم انقدر آگاه بودند که شایعات را باور نکنند و همیشه من را مورد لطف خود قرار دادند.
بازخوردهایی که از مردم می گیریم گویای این واقعیت است که مردم بی صبرانه بازگشت شما را به عرصه هنر را انتظار می کشند و دوست دارند شما را بار دیگر در عالم بازیگری موفق و پرکار ببینند. از سریال خاطره انگیز «پس از باران» که این روزها از شبکه آیفیلم بازپخش می شود خاطره خاصی که برای مخاطبان ما جالب باشد، تعریف می کنید؟
همه کم و بیش از سختیهای کار آگاهند و می دانند چه مراحل دشواری دارد. این سریال برای من پر از خاطرات تلخ و شیرین است. دختری که در کوه و جنگل زندگی بی پیرایهای را تجربه می کند و بعد مجبور به ازدواج با خان آن دیار می شود. خُب این روایتها به دنبال هم فیلمبرداری نشده، مثلا صبح قسمتی که از ارباب به شدت کتک خورده و آسیب دیده را باید بازی می کردم و عصر در حالی که هنوز در دل طبیعت شعر می خوانم و رویاهایم را با کوه و دشت و جنگل قسمت می کنم... حفظ حس این لحظات برای بازیگر بسیار دشوار است، به ویژه نقشی که تا این حد چالش حسی دارد. همه اینها وقتی پشت سر هم نیست هم سختی دارد و هم شیرینی. آب و هوای سرد زمستان و محلی که ما فیلمبرداری می کردیم و لوکیشن سریال که چقدر زیبا و دست نیافتنی بود، اینها دنیایی از خاطره است.
بازگشت به دنیای تصویر برایتان چه قدر مهم است؟ در حال حاضر تلاش می کنم آرامشم را به دست بیاورم و بعد از زخمی که با از دست دادن عزیزانم بر پیکرم نشسته بتوانم مثل سابق مقاوم باشم. اما دلم می خواهد نوشتههایم چاپ شود. زندهیاد علی معلم نازنین بارها از من خواست این نوشتهها را منتشر کنم که هربار این کار را به تاخیر انداختم اما فکر می کنم زمان آن رسیده تا با نوشتههایم با مردم سخن بگویم. شاید برای بازیگری نیاز به مجال دیگری دارم. و حرف آخر...
وجودم سرشار از حس قدرشناسی نسبت به شبکه محترم آیفیلم است. از شما می خواهم که صدای مرا به گوش مردم برسانید، به خصوص آدمهایی مثل من که سایت و صفحه مجازی ندارند و متاسفانه عدهای در شبکههای اجتماعی از اسم امثال من سوء استفاده می کنند. شایعات بی پایه و اساس در مورد من کم نبوده، از ماجرای مهاجرت و حرفهایی از زبان من در مورد فساد در سینما و عرصه هنر و... همه را تکذیب می کنم. این حرفها دروغی بیش نبوده و نیست. حق مردم دانستن حقیقت است. در این مجال اعلام می کنم فعالیتی در دنیای مجازی ندارم. همه تلاشم را می کنم که به زودی با مردم صحبت کنم و آنچه دوست دارند بدانند با آنها در میان بگذارم. می خواهم از طریق شبکه آیفیلم به مردم بگویم که به دلیل شرایط سختی که داشتم نتوانستم در خدمتشان باشم، امیدوارم به زودی فرصت دست بدهد تا بتوانم با مردم دیداری تازه کنم.
دیدگاه تان را بنویسید