تمام ماجرای حکم حبس برای سه خواننده مشهور ایران
تا امروز تقریبا همه معتقد بودند کپیرایت در ایران معنا ندارد؛ در دنیای ادبیات و هنر نیز هرگاه اثر فردی بدون اجازه او مورد استفاده قرار میگرفت، واکنشها عموما به انتشار اعتراض صاحب اثر در رسانهها محدود میشد و وجه قانونی پیدا نمیکرد. اما یک خبر، خیلی تاملها ایجاد کرد و تصورها را تغییر داد.
خبرگزاری ایسنا: حق نشر، حق تکثیر یا کپیرایت Copyright مجموعهای از حقوق انحصاری است که به ناشر یا پدیدآورنده یک اثر منحصربهفرد تعلق میگیرد و حقوقی از قبیل نشر، تکثیر و الگوبرداری از اثر را شامل میشود. دو کنوانسیون مهم بینالمللی در زمینه حق نشر وجود دارند، کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری و کنوانسیون جهانی حق نشر Universal Copyright Convention. اما ایران تا امروز در هیچیک از این کنوانسیونها حضور ندارد و درواقع خود را به رعایت قانون کپیرایت ملزم نمیداند.
شاید بتوان گفت، تنها اقدامی که برای حفظ حقوق صاحب اثر در ایران انجام شده تصویب «قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» است. این قانون در سال ۱۳۴۸ ازسوی مجلس شورای ملی وقت تصویب شد که در سال ۱۳۸۹ اصلاحیه این قانون به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. با این حال با وجود آنچه ناکارآمدی این قانون، تناقضهای موجود در رویکردها و نیز فقدان انگیزه و ارادهی لازم توصیف میشد، کمتر به احقاق حق مؤلف و مصنف در ایران باور وجود داشته است.
از نظر قانون یادشده به مولف و مصنف و هنرمند «پدید آورنده» و به آنچه از راه دانش یا هنر و یا ابتکار آنان پدید میآید، بدون در نظر گرفتن طریقه یا روشی که در بیان و یا ظهور و یا ایجاد آن به کار رفته است، «اثر» اطلاق میشود.
«شعر و ترانه و سرود و تصنیف که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باش.» جزء آثاری هستند که مورد حمایت این قانون قرار میگیرند.
بر اساس قانون حمایت، حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان از مجموعه قوانین و مقررات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، «هرکس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است به نام خود یا بهنام پدید آورنده بدون اجازه او یا عامداً به شخص دیگری غیر از پدیدآورنده نشر یا پخش یا عرضه کند، به حبس تادیبی از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.»
تاکنون موارد بسیار زیادی دیده شده که صاحب اثر از استفاده اثرش بدون اجازه او شکایت داشته، اما همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، این شکایتها معمولا به اعتراض صاحبان اثر در رسانهها و فضای مجازی منجر میشد و برخورد قانونی در این زمینه صورت نمیگرفت. در این بین یا خود صاحبان اثر به دنبال راهکارهای قانونی نمیرفتند، یا نمیدانستند با وجود اینکه در ایران «کپیرایت» رعایت نمیشود، قانون دیگری در این زمینه وجود دارد.
با خبری که روز چهارشنبه (۱۹ مهر) مبنی بر شکایت یک ترانهسرا از سه خواننده منتشر شد و در آن اعلام شده بود این سه خواننده به دلیل سرقت ادبی به دو سال حبس تعزیری محکوم شدند، میتوان گفت اقدام بهنسبت بدیعی (با توجه به شرایط شاکی) در فرهنگ و هنر کشور انجام شده است که انگار پیامی هم با خود دارد.
امروز خبری در برخی سایتها منتشر شد مبنی بر اینکه «علی لهراسبی، سینا سرلک و رضا صادقی (خواننده) به اتهام مشارکت در سرقت ادبی از سوی شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی کارکنان دولت تهران گناهکار شناخته شدند که رای صادره برای این سه خواننده مطرح و مردمی تحمل دو سال حبس تعزیری است».
در ادامه این خبر آمده، «علی لهراسبی و رضا صادقی ترانه «سوغاتی» از اردلان سرفراز را خوانده و منتشر کرده بودند؛ قطعه «برخیز» با صدای سینا سرلک که بهعنوان یکی از قطعات سریال پربیننده شهرزاد منتشر شده بود نیز در گذشته با صدای ابراهیم حامدی و با نام محتاج منتشر شده بود که سروده اردلان سرفراز است. اردلان سرفراز با وکالت صالح دادگر پیگیری های لازم را انجام داده است. این پرونده در دادگاه فرهنگ و رسانه بررسی و منجر به صدور کیفرخواست شده. سپس به شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کارکنان دولت ارجاع و نهایتا رای صادر شده خبر از محکومیت این سه خواننده داشته است».
البته در واکنش هنرمندان یادشده اینطور مطرح شد که به دلیلهایی، اطلاع دقیق از احضار صورت نگرفته و حکم نیز غیابی صادر شده است.
در این گزارش، قاعدتا صلاحیت و نیز نیت قضاوت در این زمینه وجود ندارد و سه متشاکی نامبرده نیز از هنرمندان ارزندهی کشور شناخته میشوند که بیشتر بهنظر میرسد در یک موقعیت، غافلگیر شدهاند. با این حال، نکته در این است که هنرمندان یادشده، خود از کسانی هستند که طبعا شرایط مشابه را اگر برای آثار خودشان رخ دهد نمیپسندند و احتمالا بارها هم با این شرایط مواجه شده، صرفا آزرده شده و چندان امیدی به پیگیری موضوع نداشتهاند.
چند سال پیش در موردی مشابه علیرضا طبایی -شاعر- در سال ۱۳۸۵ نسبت به «استفاده مثلهشده از شعرش» در موسیقی فیلم «میم مثل مادر» اعتراض کرده و گفته بود: «اعتراض و گلهی خود را اعلام میدارم و انتظار دارم هرگونه که شایسته است، نسبت به احقاق حقی که تضییع شده است، اقدام شود. این اعتراض را لطفا به گوش کسانی که مسؤول کار هستند، برسانید.»
او اظهار کرده بود: «سؤالم از مسؤولان فیلم این است که در روزگاری که باید برای حاصل اندیشه و حس و درک هنری ارزش قایل شویم و حقوق هنرمندان را محترم بدانیم، آیا شایسته است که همین بلا بر سر این فیلم و حاصل دسترنج دوستان بیاید؟»
در آن زمان، تهیهکننده و دیگر دستاندرکاران فیلم یادشده، به این سخنان واکنشی نشان نداده، ترجیح دادند سکوت کنند.
در مورد جدید نیز این پرسش مطرح است که اگر خوانندگان فعال در کشور نیز از اثرشان بدون اطلاع و اجازه در جایی استفاده شود، چه حسی خواهند داشت و چه واکنشی نشان خواهند داد؟
به هر حال، در ادامه جریان شکایت سرفراز از این سه خواننده، رضا صادقی در مصاحبه خود با ایسنا اظهار کرد: « تا جایی که من پرس و جو و اطلاع پیدا کردهام خود آقای سرفراز در این کار زیاد مداخله نداشته است، بلکه برادرش با وکالتی که از او دارد اقدام به شکایت کرده است.»
با توجه به اینکه اردلان سرفراز مقیم ایران نیست، در یک نگاه کلی این موضوع نشان داد پیگیری حقوق یک اثر با وجود اینکه توسط صاحب اثر انجام نشد، توانست به نتیجه برسد که در نوع خود اتفاق جدیدی در این زمینه به نظر میآید.
شاید این موضوع بتواند روزنه امیدی را باز کند تا در ایران نیز مانند سایر کشورهایی که دارای «کپیرایت» هستند، حقوق صاحب اثر کامل رعایت شود و دیگر کسی معتقد نباشد در ایران این «حق» معنا ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید