خبرگزاری فارس: ران هاچینسون حقایقی اعجابانگیز از ملاقات و کار با مارلون براندو غول سینمای هالیوود و دگرگونی علایقش به این هنرپیشه بزرگ را در مصاحبه با روزنامه انگلیسی زبان گاردین عنوان کرد که در ادامه برگردان فارسی این ترجمه را میخوانید: مارلون براندو یکی از بزرگترین ستارگان سینما بود مانند یک هیولا رفتار میکرد و در آخرین فیلمش «جزیره دکتر مورو» جهنمی از خرابکاری بود.
زمانیکه در سال 1996 خواسته شد که با ستاره فیلم «پدرخوانده» کار کند، از اینهمه خوششانسی باورش نمیشد. هاچینسون در اقتباسی از رمان علمی تخیلی «اچجی ولز» در مورد یک دانشمند خائن و رانده شده که در یک جزیره هیولاهایی خلق میکند، قرار است با بت بزرگ هنریاش و نیز کارگردان محبوبش جان فرانکنهِیمر کار کند. دیگر امتیاز این کار اقامت دو ماهه در منطقه «گرید بَریییِر ریف» و جنگلهای بارانی شمال استرالیا بود. اما زمانیکه هاچینسون به تیم تولید ملحق شد شاهد یکی از فاجعهآمیزترین فیلمهای اسطورهای تمام زندگی کاریش شد و ان را با عنوان خرابکاری 40 میلیون دلاری توصیف میکرد. هاچینسون زمانیکه مارلون براندو با وزن حدود 140 کیلوگرمی به سرصحنه فیلمبرداری رسید شوکه شده بود و شوکه از اینکه براندو دیالوگهای او را نمیخواند و قصد دارد بصورت بداهه دیالوگ بگوید. براندو به ندرت از صندلی چرخدارش بیرون میآمد. سعی همه عوامل اجرایی این بود که از براندو خواهش و تمنا کنند که از این صندلی چرخدار لعنتی بیرون بیاید.
"براندو فقط زمانیکه پیتزای سفارشیاش میرسید با در حرف میزد".بهترین خبر این بود که پیتزاپزهای شهر کوچک کایرنز پیتزا داشتند زیرا مارلون براندو زمانیکه مجبور میشد جلوی دوربین برود بیش از اندازه پیتزا میخورد. هاچینسون که در شمال ایرلند متولد شده بود فیلمنامه نویس برنده جایزه امی، نامزد نمایشنامه نویسی جایزه آولیویه و نویسنده شرکت رویال شکسپیر بود و پس از این رزوم هپر و پیمان برای کار به هالیوود دعوت شد. پنج مورد همکاری او با فرانکنهِیمر شامل جایزه امی برای نویسندگی «رو به دیوار» در سال 1971 با بازی ساموئل ال جکسون بود.
ماه آینده انتشارات «اوبرون» کتاب خاطرات این نویسنده را تحت عنوان «چسبیده به یخچال: نویسندگی برای زندگی روی صحنه و در هالیوود» منتشر خواهد کرد. هاچینسون در این کتاب در یکی از غمگینترین بخشهای آن نوشته که هرگز پس از تکمیل پروژه فیلم «جزیره دکتر مورو» هرگز آن را تماشا نکرده است. وی در مصاحبه با مجله «آبزِروِر» اظهار داشت زمانیکه فرانکنهِیمر برای فیلم «جزیره دکتر مورو» با او تماس گرفت در سال 1984 در حال کار در فیلم «موشی در جمجمه» به کارگردانی استفن دالدری بود. گرچه مارلون براندو با بازی اعجابانگیز خود در فیلمهای کلاسیک «اتوبوسی به نام هوس» و «در بارانداز» انقلابی در دنیای بازیگری به پا کرد لیکن معروف بود به اینکه از تهیهکنندهگان و کارگردانان و دیگر بازیگران بیزار است. فرانکنهِیمر قبلا در مورد مشکلات و سختیهای کار با مارلون براندو به هاچینسون هشدار داده بود و بعضی از صحنههای فیلمبرداری شده اولیه را برای او فرستاده بود. او(فرانکن هِیمر) گفت:"قبل از اینکه واقعا با ما همکاری کنی اول نگاهی به این نوارها بینداز". آن نوارها براندو را نشسته روی یک «تور خواب» (ننوی توری) و کنارش کوتاهقدترین انسان
روی زمین با 28 اینچ با نام نلسون دلارُزا نشان میدهد. "براندو واقعا شیفته این آدم شده. او را روی سینه خود میگذارد و برایش آواز میخواند. نود دقیقه است به همین منوال میگذرد. جان گفت:"این تنها کاری است که میتوانم مارلون براندو را به آن ترغیب کنم". هاچینسون در کتابش مینویسد:"با دیدن این صحنه، براندو نقش ارباب جزیره مورو را بازی میکرد و به عنوان ارباب تولید این فیلم پدیدار میشد و خسته از سالها بازی در فیلمها. براندو با وزن بسیار زیاد، ناآماده، مسخرهگر، بیتمایل در لبه تیغ جاییکه هوس به نفرت بدل میشود و به آسانی مورد پیگرد قرار میگیرد. او در حقیقت برای نابودی این فیلم حضور داشت". او ادامه میدهد:"براندو صافی آشپزخانه را بر سر خود گذاشت و فقط شیفته نلسون بود و آنجا آرام گرفته بود و حاضر به ترکش نبود". هاچینسون حالا با نگاه به گذشته با حالتی کنایهای میگوید در ساختن یک فیلم در جزیره هیولاها، همه عوامل به هیولا تبدیل میشوند و همه مانند هیولا با هم رفتار میکنند. هاچینسون از کشف رابطه بسیار مسموم مارلون براندو با اغلب هنرپیشگان شوکه شده بود. او بدون ذکر نام به رویدادهایی اشاره میکند که در آن یک
هنرپیشه از داشتن سلاح گرم ممنوع میشود حتی اگر فشنگی در خشاب نباشد. در آن زمان آنچنان نفرتی به وجود آمد که عوامل اجرایی تسلیم شده و از بازیگران خواستند تا از نمایش به اصطلاح «یک نفره» فیلم بگیرند و به ناچار در فرایند «پس تولید» آنها را به هم چسپانده و با تدوین به یک فیلم تبدیل کنند:"آن جزیره، «جزیرهی آدمهای دیوانه» تجربهای بسیار ناخوشایند بود". مصاحبه: دایلا آلبرگ از گاردین
دیدگاه تان را بنویسید