ایران آنلاین: اکبر عبدی با نمایشهای آماتور فعالیت هنریاش را آغاز کرده است و سپس در سال ۱۳۶۲ به تلویزیون رفته و در مجموعه «محله برو بیا» (۱۳۶۳) و «بازم مدرسهام دیر شد» (۱۳۶۵) خود را به عنوان بازیگری مستعد و خلاق معرفی کرده است.
عبدی با «جنجال بزرگ» خود را به عنوان بازیگر نقشهای کمیک شناساند. «جنجال بزرگ» ۶ سال پس از تولید به نمایش عمومی درآمد و عبدی در آن فاصله، در فیلمهای «مردی که موش شد»، «اجارهنشینها»، «گراند سینما» و «ای ایران» بازی کرد که نقش او در همه این فیلمها کمدی بود.
او یکی از تاریخسازان سینمای ایران شد و در نسل جدید بازیگران پس از انقلاب پیشقراول محبوبیت بود. محبوبیت این بازیگر خوب سینمای ایران تا جایی پیش رفت که آوازهاش جهانی شد. فیزیک بدن و نوع گفتار او در نقشهایی که ایفا میکرد و همچنین حرکات زیبایی که به صورت و چهره خود در نقشهایش میداد، باعث شد که خیلی زود در ذهن ایرانیان بنشیند و از خاطرشان محو نشود.
عبدی در «اجارهنشینها»، «ای ایران»، «مادر»، «دلشدگان» (علی حاتمی) و «هنرپیشه» (محسن مخملباف) قابلیتهای خود را در ایفای نقشهای متنوع کمدی اثبات کرد. همین قابلیت موجب شد که عبدی در «سفر جادویی» هم نقش کودکی خود را ایفا کند و هم نقش میانسالیاش را، همینطور در «آدم برفی» در دو نقش مردانه و زنانه تواناییهایش را نشان داد. اکبر عبدی در سال ۱۳۶۸ برای بازی در فیلم «مادر» ساخته علی حاتمی برنده سیمرغ بلورین نقش دوم مرد از هجدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
نوشتن درباره عبدی آسان نیست، چراکه باید مطلبی را به رشته تحریر درآورد که لایق او باشد؛ لایق مردی که خوشیهایش را با ایرانیان تقسیم کرده و سالهای سال برای شادی آنها زحمت کشیده و عمر خود را در این راه صرف کرده است.
گفت و گوی زیر را که به بهانه اجرای نمایش «مش اکبر و دختراش» با اکبر عبدی انجام شده است، باهم می خوانیم: از کار جدیدتان نمایش «مش اکبر و دختراش» برایمان بگویید و اینکه چه شد بعد از این همه دوری از تئاتر با این نمایش به صحنه تئاتر بازگشتید؟ حدود ۱۰ شب چند سال پیش این نمایش را بر روی صحنه بردیم که به این نتیجه رسیدیم که کارخوب در نیامده و متوقفش کردیم. اما ازحدود۲ماه پیش دوباره کار را شروع کرده و در حال حاضر یک ماه است که در سالن فرهنگسرای دزاشیب هر شب از ساعت ۱۰ تا ۱۲ اجرا میکنیم. عشق به هنر در وجود اکبر عبدی از کجا سرچشمه گرفت؟ از کودکی عاشق بازیگری بودم. یک روز مادرم سادات خانم دست مرا گرفت و به کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان در نازیآباد برد و در آنجا ثبتنامم کرد، تا با الفبای هنر آشنا شوم. مادرم آن سال چند تا از النگوهایش را فروخت و نام من را در آن کلاسها نوشت. یادم هست آن زمان آقای دادشکر مرا دید و گفت جلوی اکبر عبدی را هیچکس نگیرد و هرچه میخواهد در اختیارش بگذارید، او زمانی بازیگر بزرگی خواهد شد. بعد از آن هم که برای تست بازی در فیلم «چه کسی رئیس را کشت» نزد استاد بیضایی رفتم، استاد بیضایی
فرمودند که 20 درصد تواناییهای اکبر عبدی کشف شده است. امیدوارم خداوند سلامتی و توانی بدهد تا بتوانم بیشتر از این کار کنم و اگر هم مجالی نبود بازهم خدواند را شاکرم که تا اینجا پیش آمدهام. من در آن سالها همزمان با تحصیل، در آهنفروشی پسر عمویم شاگرد بودم و همچنین در رشته تراشکاری و قالبسازی تحصیل میکردم. گرچه در همان زمانها دوست داشتم استاد تراشکاری و قالبسازی شوم اما سرنوشت طور دیگری برایم رقم خورد و وارد دنیای بازیگری شدم. امروزه واژه «فرهنگ» به دفعات در جامعه بیان میشود ولی برای هر کس معنی خودش را دارد حال به نظر شما فرهنگ در جامعه چه نقشی می تواند داشته باشد؟ فرهنگ از نامش مشخص است. یک انسان بیفرهنگ یک انسان با فرهنگ. جامعهای که فرهنگ نداشته باشد از جامعهای که با فرهنگ باشد بسیار متفاوت است. البته برای ما که ادعای فرهنگ چند هزار ساله داریم. نظرتان در مورد بازیگرانی که تنها به واسطه چهرهشان و زیبایی که دارند وارد عرصه سینما و تئاتر میشوند چیست؟ کار تصویری چه سینمایی باشد و چه تلویزیونی حتی همین تئاتر به چهرههای زیبا نیاز دارد حالا این چهره بازیگر باشد که چه بهتر، اگر بازیگر نباشد در حد
چهره خلاصه میشود و استفاده میشود یعنی تا وقتی که چهره خوب و زیبا دارد استفاده میشود تا اینکه بعد چند سال یا چند ماه دوباره چهره جدیدتر بیاید و جای آنها را پر کند ولی اگر آن چهرهها به بازیگری هم تسلط داشته باشند سالیان سال در بازیگری می مانند و کسی هم نمیتواند جای آن ها را بگیرد. طراحی گریم ولباس چه اندازه در نقش و بازیگری یک هنرپیشه تاثیرگذار است؟ کلاً همه عوامل و چند گروه کارشان توسط بازیگر به مخاطب نشان داده میشود. گروه گریم، گروه نویسندگان، طراح لباس، طراح صحنه حالا چه تئاتر باشد چه سینما چه تلویزیون از طریق بازیگران است که به مخاطب ارائه میشود. شما فیلمهای بسیاری بازی کردهاید، از بین این همه فیلم که بازی کردهاید جذابترین سکانسی که تا به حال در فیلمی بازی کردهاید چه فیلمی بوده است؟ من همه صحنههای فیلمهایم را دوست دارم. ولی در فیلم «ای ایران» استاد تقوایی که متاسفانه درحال حاضر بیکار هستند، سکانسی که سرگروهبان در پاسگاه یک مونولوگی را میگوید و در واقع استاد یک جوری دکوپاژ کرده بودند که این صحنه را سکانس پلان بگیریم. استاد کلاری فیلمبرداری میکرد و استاد تقوایی دکوپاژ وکارگردانی و ما
هم سعی میکردیم با تمرین آن صحنه را دربیاریم و بازی کنیم و یک سکانس هم درفیلم مرحوم علی حاتمی که چادر مادر را از پشت میگیرم و میبوسم. (استاد این خاطره را با بغض یادکردند و چشمانشان پرازاشک شد). تقریبا از هر فیلم یک خاطره دارم مثلا در اجارهنشینها که در صحنهای با صندوقی که تمام زندگیمان بود زیربغل با همسایهها از تو آبها و راه پلهها میریزیم تو خیابون همراه با آبها. در نقشهایی که بازی میکنید چیزی هم به نقش اضافه میکنید؟ بله هر بازیگری سعی میکند نقشی که به او داده شده را برای خودش کند بازیگری هم چون یک کار حسی است حتما ازخودش هم باید مایه بگذارد در آن نقش که استفاده میکند مثل این میماند که به نقاشی میگویید که یک صورت بکشد اگر آن حس را نگذارد در نقاشی که میکشد و خصلت خسیسی داشته باشد نمیتواند یک چهره خوب از آن شخص بکشد . برای پذیرفتن یک نقش در سینما و تلویزیون چه معیارهایی دارید؟ فضای کار، عوامل گروه و همچنین کارگردان خوب در انتخابم مؤثر است. سطح کیفی آثار طنز و کمدی تولید شده در کشور را چطور ارزیابی میکنید؟ متاسفانه تلویزیون سطح سلیقه مردم را پایین آورده است. ساخت و پخش مجموعههای طنز
هرشبی باعث شده تا فرهنگ نادرستی از طنز بین مردم رواج پیدا کند. البته توقعی هم نیست چراکه با فرصت کم نمیتوان کار ماندگار انجام داد. این کارها با همان سرعت که بین مردم رواج پیدا میکند با پایان پخش آن نیز خیلی زود از یاد مردم میرود. ولی هنوز که هنوز است مردم وقتی با من برخورد دارند«بازم مدرسهام دیر شد» را یادآوری میکنند. کار بزن برویی سطح سلیقه مخاطب را پایین میآورد و اینجاست که مردم نمیتوانند فرق طنز و هجو و هزل را از هم تشخیص دهند. من خودم یک بار در چنین مجموعههایی حضور داشتم و بعد از آن نیز در یک برنامه زنده تلویزیونی که در روز ولادت حضرت علی(ع) پخش شد از مردم عذرخواهی کردم و اعتراف کردم که فقط به خاطر پول قبول کردم در آن مجموعه بازی کنم. آیا اکبر عبدی از ابتدای بازیگری تاکنون به آنچه که خواسته رسیده است یا خیر؟ به نظر من هیچ هنرمندی نمیتواند بگوید من آخرش هستم، هنر بینهایت است و تمامی ندارد. بزرگان این حرفه نیز نمیتوانند بگویند که ما رسیدیم به انتهای خط... برای مثال یک گریمور به اندازه کل انسانهای روی زمین نمیتواند گریم کند. یک گریمور، هر چقدر هم که پرکار باشد، مگر چند نفر را میتواند گریم
کند، نهایتا یک میلیارد نفر را، پس پنج میلیارد نفر دیگر میمانند. اگر یک بازیگر، در طول عمر دوران کاری و زندگیاش برای مثال در هزار نقش بازی کند، چه ربطی به دیگر انسانها دارد یا یک نویسنده هیچوقت نمیتواند بگوید من تمام قصهها را نوشتم. هر هنرمندی چه در رشته عکاسی، چه نقاشی، چه خطاطی و دیگر هنرها نمیتواند بگوید دیگر تمام شد بلکه باز هم ابتدای کار است. فکر میکنم که مردم مرا در این قالب پذیرفتند و به من عادت کردهاند، به هر حال خداوند این لطف را در حق ما کرد که مردم را بخندانم و دلهایشان را شاد کنم. البته در حوزه کار هنری نمیشود نظری داد. به نظر من هنر هیچ وقت پایانی ندارد و تا زمانی که دنیا وجود دارد هنر نیز وجود دارد. فکر نمیکنم برای هنرمند پایانی نیز وجود داشته باشد. در گذشته بزرگان این حرفه یعنی قدیمیها آمدند، کار کردند، سپس ما آمدیم و راهشان را ادامه دادیم و بعد از ما هم عدهای میآیند و راهمان را ادامه میدهند. به نظرم هیچ هنرمند و بازیگری نمیتواند بگوید به آخر خط رسیدهام زیرا هنر بی نهایت است و تمامی ندارد. قابل دفاع ترین اثر خود را کدام کارتان میدانی؟ نمیتوان انتخاب کرد. هر فیلمی حرف
خاص خودش را میزند و پیام خودش را دارد. «آدم برفی»، «مادر»، «اخراجیها»، «هنرپیشه» و ... همه آثاری هستند که من برای آنها زحمت کشیدهام. البته شاید خیلی از آنها برای مردم جنبه طنز داشته ولی من به همه این آثار کاملا جدی نگاه کردهام چرا که با همه آنها زندگی کردم. حتی بدترین کارم که سطح کیفی بسیار پایینی داشته برایم جدی است چراکه بالاخره برایش زحمت کشیدهام. برایم فرقی نمیکند دوربینی که مقابل آن بازی میکنم ویدیو است یا نگاتیو، مهم این است که من کارم را درست انجام بدهم. همیشه سعی کردهام جدا از بازی در انتخابهایم دقت کنم، در مقابل دوربین فیلمبردارهای حرفهای بازی کنم و خودم را به گریمورها و طراحان لباس کارکشته بسپارم. شرایط اجرای تئاتر را در کشور چگونه میبینید آیا رو به رشد است یا رو به افول؟
متأسفانه اوضاع تئاتر خیلی بد شده است. یک سری کارهای روشنفکری است که دارد اجرا میشود که به درد این میخورد که تماشاچی خاص و روشنفکر بیایند آن کار ها را ببینند. یک تعداد تئاتر دیگر هم است که مخاطب عام دارد وهمه نوع تماشاچی جذب آن میشود که میتوان در این قالب تئاترهم کاردرست انجام بدهند ولی متاسفانه الان در نوعی تئاتر فقط یک کیبورد میگذارند و یک عده راه میافتند و میرقصند و به قولی شو اجرا میکنند و به نام تئاترتحویل مردم میدهند که هیچ جا به خصوص ارشاد کاری به کار آنها ندارد.
کاری کرده اند با سلیقه مردم که اگرتئاتری که درآن بزن وبکوب نباشد مردم میگویند این تئاتربه درد نخور است یعنی مردم را در این بیست وچندسال دوستانی که کار تئاترآزاد میکنند این سلیقه را اعمال کرده اند به تماشاچی که تئاتر فقط بزن و برقص و شو و حرفهای رکیک است. آمدن شهاب حسینی و باران کوثری و دیگر چهرههای سینمایی به تئاتر میتواند اتفاق خوبی باشد یا به ضرر تئاتر است چون بسیاری از تئاتریها با ورود چهرههای سینمایی به صحنه مخالف هستند و میگویند فقط برای تبلیغ خودشان آمدهاند مثلا نظر بهزاد فراهانی این است که ما تئاتریها سینما را سینما کردیم نظر شما در این مورد چیست؟ به نظرمن آقای فراهانی با این تجربهای که دارند امکان ندارد این حرف را بزنند یا چنین موضعی داشته باشد چون ایشان ازقبل انقلاب هم در تئاتر کار کرده بودند و هم در سینما بازی میکردند. هیچ اشکالی ندارد یک وقتهایی بازیگران سینما به تئاتر بیایند و در تئاتر بازی کنند. اتفاقا هم برای تماشاچی و هم برای بازیگر خوب است. چون تماشاچی به دلیل حضور آن هنرپیشه معروف به دیدن آن تئاتر میآید و این باعث رونق تئاتر میشود. مثل این میماند که شما در سینما برای
فروش آن فیلم از چهره معروفی استفاده کنید این ایرادی ندارد چون سینما و تئاتر یک بخش عظیمش بیزینس و تجارت است . اگر پولی از سینما و تئاتر در نیاید تئاتر و سینمای ما بسته میشود. نظرتان در مورد دولت آقای روحانی چیست توانسته در این مدت برای هنرکشور فعالیت مثبتی داشته باشد که درانتخابات ریاست جمهوری توانست رای بسیاری ازهنرمندان نامی کشور را با خود همراه کند و بسیاری ازهنرمندان حامی آقای روحانی شدند و حتی برای گرفتن رای به بسیاری از نقاط کشور سفر کردند؟ دولت جدید آقای روحانی که هنوزکاری انجام ندادهاند و فعالیت دولت جدید چند روز قبل شروع شده دقیقا خودشان را بدهکارکرده اند به هنرمندان و قولهایی دادهاند و حتما به آن قولها عمل خواهند کرد اگر اینکار را بکنند هم برای تئاتر وهم برای فرهنگ کشور ما خوب خواهد شد. چرا به کارگردانی در سینما روی نمیآورید؟ وقتی روی صندلی کارگردانی بنشینی دیگر کمتر پیش میآید که برای بازی سراغت بیایند و برای همین میترسم کمکم از یاد بروم. دوست دارم بیشتر بازی کنم. گرایش تهیهکنندگان سینما را به کسب درآمد و کم توجهی به بالا بردن کیفیت فیلمهای تولیدی چطور ارزیابی میکنید؟ سینما در
جهان نیز یک صنعت است، شما وقتی فیلمی دارید که با حداقل نیرو و امکانات جمع و جور ۴۰۰ میلیون هزینه دارد حتما باید این مبلغ را در بیاورید و برای همه عوامل فیلم باید سوددهی داشته باشد در غیر این صورت کار بعدی وجود نخواهد داشت، این هنر - صنعت با برنگشتن سرمایه نابود میشود. ما نمیتوانیم فقط از دریچه هنر به سینما نگاه کنیم حتی اگر دولت بخواهد سوبسید بدهد تا از لحاظ معنوی مخاطب را حمایت کند کم میآورد. چرا بعد از مدتها که وارد تئاتر شدید با یک کار تقریبا نمایش آزاد در سالنی دور افتاده آمدید چرا نرفتید سراغ سالنهای مثل تئاترشهر و ایرانشهر که چهرههای بسیاری در آنها دارند اجرا می روند؟ در تئاترهای دولتی متاسفانه تجربه بدی داشتهام. چون تئاترهای دولتی با ما که تقریبا حرفهایتر هستیم برخوردشان سوبسیتی نیست میگویند درصدی از فروش گیشه برای شما منتها فروش گیشه اول میرود به حساب رئیس تاتر و بعد از حساب رئیس تئاتر میرود به حساب ارشاد و من تجربه کارآخرم با دولت این است که بعد دوسال توانستم به پولم برسم. زمینی داشتم فروختم چون تهیه کننده بودم پول و پاداش بچهها را دادم تسویه حساب کردم. اما پول خودم را بعد دوسال
ونیم توانستم بگیرم.تازه وقتی پول را گرفتم پول بیمه بچههایی که دوسال پیش با من کارکرده بودند از آن کم شده بود. بعد ۳۰ میلیون تومان که آن اوایل گم شده بود بعد فهمیدیم رییس تئاتر به جای اینکه آن پول را بریزد به حساب ارشاد کارهای دیگرکرده بود. من نمیخواهم گلهگذاری کنم ولی الان اینطوری راحتترم. چون شب به شب پول سالن را میدهم. هفته ای هم با بچهها تسویه حساب میکنم. شما که سابقه کار با علی حاتمی، تقوایی و سایر بزرگان را دارید چگونه میشود که در فیلمهای سوپر مارکتی هم حضور پیدا میکنید و با کارگردانان جوان هم کار میکنید؟ به هر حال من هم باید از لحاظ مادی زندگی خود را پیش ببرم من نمیتوانم منتظر بمانم که آقای تقوایی فیلم بسازد الان حدود بیست و اندی سال است که آقای تقوایی فیلم نساخته و خانه نشین است، دولت باید بودجه و یارانه اختصاص بدهد مانند بقیه کارگردانان تا ایشان هم بتوانند فیلم بسازند. چقدر زمان برای مطالعه کنار میگذارید و چقدر کتاب خواندن را دوست دارید؟ کتاب خواندن را خیلی زیاد دوست دارم. اما چون بیماری دیابت دارم چشمانم اذیت میشود و حتی عمل هم کردهام اما هنگام مطالعه خوابم میگیرد و نمیتوانم
کتاب را کامل بخوانم اما کتاب صوتی زیاد گوش میکنم. سخن آخر و اگر حرفی جا مانده خوشحال میشویم که بشنویم؟ هرکسی که در هر حوزه از هنر کار میکند تا با خودش صادق نباشد نمیتواند با مخاطبش صادق باشد. درست است که ما نقش بازی میکنیم ولی صداقت خودمان را با نقشی که بازی میکنیم به مخاطب میرسانیم. اگر این صداقت در ما کمرنگ باشد آن تیپی که بازی میکنیم برای تماشاچی نا آشنا و غریب خواهد آمد و ارتباطمان ضیعف و قطع خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید