خانم بازیگر: هر ۱۰ سال مخاطبانم را غافلگیر می‌کنم

کد خبر: 701036

خودش هم مثل چهره‌اش مهربان است و گرم‌خو. تقریبا دست روی هر نقشی گذاشته، با آن در اذهان ماندگار شده است.

خانم بازیگر: هر ۱۰ سال مخاطبانم را غافلگیر می‌کنم
روزنامه خراسان: دهه ۶۰، یکی از چهره‌های زن محبوب تلویزیون بود و بازی‌هایش خرد و کلان را پای تلویزیون می‌نشاند. برای خیلی‌ها هنوز نقش او در سریال «آینه»، خاطره‌انگیز است. بعد از وقفه‌ای نسبتا طولانی باز به عرصه بازیگری بازگشت و این‌بار در کاراکترهای طنز چنان بازی خوبی از خود به اجرا گذاشت که اندک‌اندک به یک «تیپ» تبدیل شد.
مرجانه گلچین
مرجانه‌گلچین، بازیگر دوست‌داشتنی و خونگرم سینمای ایران در مدت سه دهه فعالیتش، کارنامه درخشانی را از خود به جا گذاشته است. او اذعان می‌کند که از حاشیه‌ها می‌ترسد و از آن‌ها گریزان است و تاکید دارد که دوست ندارد در عالم بازی و بازیگری کسی را برنجاند چون عمر کوتاه است و فرصت‌ها اندک. این بازیگر محبوب، چند روزی میهمان مشهدی‌ها بود. در حاشیه حضورش فرصتی هم دست داد تا با او از فراز و فرودهای یک عمر فعالیت هنری بگوییم: هر ۱۰ سال یک بار مخاطب را غافلگیر می‌کنم ۱۹ ساله بوده که با نقش‌آفرینی در یک مجموعه تلویزیونی به کارگردانی غلامحسین لطفی و داریوش مودبیان پا به عالم بازیگری می‌گذارد. در این مجموعه خواهرش نقش مادر او را ایفا می‌کرده است. خودش از روزهای اول می‌گوید: خواهرم بانی ورود من به این عرصه بود. خانواده من به طور کلی با هنر موسیقی مانوس بودند و من هم عمده آموزش‌هایی که آن زمان در عرصه هنری دریافت کرده بودم در همین رشته بود. وی آغاز ارتباطش با جامعه مخاطبی که تا به امروز کارهای او را مجدانه رصد کرده است از سریال «آینه» عنوان می‌کند و یادآور می‌شود: یکی دیگر از کارهایی که حسابی مخاطبان دوست داشتند و در دوران خود ماندگار شد، «شب بیست و نهم» اثر حمید رخشانی بود. این بازیگر بعد از آن در سریال‌ها و فیلم‌های متعددی ایفای نقش می‌کند تا این که در اوایل دهه ۷۰ برای مدتی هنر را کنار می‌گذارد و ایران را ترک می‌گوید. بازگشت او یک دهه بعد و با آثاری همچون زیرزمین، کلانتر۲ و... است. نقش‌هایی که او در آغاز بازگشت می‌پذیرد عمدتا در ژانر طنز بوده و بازی وی در آن‌ها حسابی به دل مخاطبان وفادارش می‌نشیند. خودش درباره فراز و فرودهای کارنامه‌اش می‌گوید: بازگشتم در اواسط دهه ۸۰ با نقش‌های طنز، مخاطبان را غافلگیر کرد. سال ۹۴ هم که سریال «نفس گرم» را با یک نقش کاملا جدی بازی کردم، یک بار دیگر مخاطبان را در مواجهه با یک تغییر رویکرد قرار دادم. خلاصه هر ۱۰سال مخاطبانم را غافلگیر می‌کنم.(با خنده) یا شانس یا اقبال گلچین به ایفای نقش‌های متفاوت اعتقاد دارد و تنوع نقش را از ملاک‌های مهم پذیرش آن عنوان می‌کند و می‌گوید: این که چه اندازه شرایط برای ایفای نقش متفاوت هموار باشد، دست بازیگر نیست بلکه در اصطلاح«یا شانس یا اقبال» است. اغلب بازیگران منتظر یک نقش خوب می‌مانند و این زمان می‌برد. در حقیقت عمده بازیگران روی کارنامه حرفه‌ای خود حساس اند اما بالاخره فضای سینما و تلویزیون هم همیشه بر وفق مراد نیست. او همچنین بر این باور است یک «حس مشترک» آن چیزی است که بازیگر را برای ایفای نقش تحریک می‌کند. این بازیگر محبوب ادامه می‌دهد: برای من برقراری ارتباط با نقشم خیلی مهم است. اگر حس مشترکی بین ما نباشد، در اجرا هم کار ضعیف از آب در می‌آید. دشواری‌های فعالیت در عرصه طنز گلچین که کارهای طنزش به دل خیلی‌ها نشسته، تاکید دارد که بر خلاف تصور مردم، تولید و بازی در یک اثر طنز آن‌قدرها هم آسان نیست،«در همه جای دنیا کمدین‌ها سخت ترین کار را به عهده دارند و به لحاظ روحی آسیب پذیرتر از بازیگران دیگر ژانرها هستند. خیلی‌ها توقع دارند که در بیرون هم همانی باشی که جلوی دوربین هستی اما زندگی بازیگران آثار طنز هم می‌تواند چالش‌ها و دشواری‌هایی داشته باشد که خنده را از لبان آن‌ها دریغ کند. وی اذعان می‌کند: در نگاه حرفه‌ای هم باید و نبایدها و محدودیت‌ها برای خانم‌های بازیگر طنز بیشتر و شدیدتر است و همین کار را سخت تر می‌کند. به جرئت می‌توانم بگویم خیلی از ابعاد شخصیت‌ها توسط خود بازیگر ساخته می‌شوند تا به نوعی پیام اثر از آب در بیاید. وی نقدی دارد به کارهای طنز سطحی و عنوان می‌کند: متاسفانه بخش نویسندگی در کارهای طنز سهل الوصول شده و این توهین به شعور مخاطب است چون نهایتا کار با شوخی‌های دم‌دستی و سبک بسته می‌شود و مخاطب را از تعمق در متن کار بازمی‌دارد. وی ادامه می‌دهد: دیگر در دهه شصت نیستیم که چند کانال تلویزیونی برای سلیقه‌های محدود داشته باشیم. اکنون انبوهی شبکه‌ اجتماعی و اینترنتی، محتواهای متنوع عرضه می‌کنند و مخاطب سلیقه خود را در این عرصه عظیم پیدا می‌کند، پس در حوزه تولید آثار طنز نیز باید به این جنبه رقابتی توجه شود. کم فروشی ممنوع گلچین یکی از دلایلی را که باعث شده، تا نقش‌هایش به دل مخاطبان بنشیند انرژی می‌داند که روی هر کار می‌گذارد و درباره آن می‌گوید: هیچ موقع کم فروشی نکرده ام. یا نقشی را قبول نمی‌کنم یا اگر قبول کردم با صددرصد انرژی جلو می‌روم . فقط برای کسب درآمد وارد نقش نمی‌شوم. بالاخره خودتان می‌دانید که ما هم باید از همین حرفه روزی‌مان را کسب کنیم. وی ادامه می‌دهد: من همیشه سعی می‌کنم ارتباط خوبی با عوامل کار برقرار کنم چون هرآنچه که در پشت صحنه تولید یک اثر اتفاق می‌افتد، ناخودآگاه بر جریان کار موثر است. تعامل و همراهی همه اعضای گروه تولید است که به یک کار قوی منجر می‌شود. دیگر آن مرجانه قبل نیستم این بازیگر دوست‌داشتنی از حال و هوای این روزهایش این طور می‌گوید: آدم خنده‌رویی هستم، اما گاهی اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد به شدت مرا متاثر می‌کند. نمونه‌اش مرگ آتنا اصلانی یا خبرهای تلخ و گرفتاری‌های مردم است. باید خیلی بی عاطفه باشی که این‌ها را ببینی و دم نزنی. حال این روزهایم خوب نیست و بارها به دوستان گفته‌ام که من حتی دیگر آن مرجانه چند ماه پیش هم نیستم، اما احساس می‌کنم ما باید به عنوان چهره‌هایی که نزد مردم و مخاطبانمان اعتباری داریم؛ الگوهای رفتاری درست را ترویج کنیم. وی می‌افزاید: تلاشم این است که اگر کاری از دستم برنمی آید حداقل با رویی گشاده با مردم مواجه شوم تا از من انرژی مثبت بگیرند. به تاثیر لبخند ایمان دارم. وی خاطر نشان می‌کند: مردم مهربانی داریم. من یک دهه از عرصه هنر دور بودم، اما وقتی بازگشتم با همان اقبال و گرمی روبه رو شدم و این جز از محبت مردم نیست. قلبم را در مشهد گذاشتم گلچین؛ مشهد را خیلی دوست دارد و در وصف این شهر می‌گوید: از لحظه‌ای که پا در این شهر گذاشتم با یک انرژی معنوی روبه رو شدم. البته فکر می‌کنم کسی نباشد که این حال و هوای من را تجربه نکرده باشد. وی با خنده می‌افزاید: این را هم بگویم هیچ وقت نشده، آن طور که دلم می‌خواهد یک دل سیر در حرم امام رضا (ع) زیارت کنم. همین سری آخر که آن جا بودم با چادر عربی وارد صحن شدم سعی کردم که رویم را خوب بگیرم که زمانی را با فراغت با حضرت درد دل کنم که چشمتان روز بد نبیند یکی از هموطنان من را شناخت و بعد از آن تعداد زیادی از مردم عزیز ما برای عکس و امضا دورمان حلقه زدند. البته همین برخورد گرم و مهربانانه مردم برای من غنیمت است. خلاصه وقتی از مشهد می‌رفتم قلبم را در شهرتان جا گذاشتم.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت