سرویس فرهنگی فردا؛ حسام آبنوس: کشف حجاب، تاریخ، رضاخان، زور، کتک، ضرب و شتم، خانهنشینی، دق کردن؛ اینها واژگانی است که با مرور تاریخ واقعه کشف حجاب رضاخانی نظر هر خوانندهای اعم از منصف و غیرمنصف را به خود جلب خواهد کرد. اتفاقی که از حافظه تاریخی آنهایی که آن را مشاهده کردند پاک نخواهد شد و تنها خاک گور است که میتواند آن را از اذهان محو کند. زنانی که کشف حجاب بسیاری از آنها را خانهنشین کرد تا مبادا مورد تجاوز و دستدرازی عمال رژیم قرار گیرند و برخی نیز که از کشف زوری بینصیب نماندند زمان زیادی طول نکشید که از شرم این موضوع جان باختند.
امروز که قریب به نود سال از این اتفاق تاریخی میگذرد بسیاری از شاهدان عینی این فاجعه یا دستشان از دنیا کوتاه شده یا چیز زیادی از این ماجرا در ذهن ندارند زیرا مرور زمان و گذر ایام سبب شده خاطراتشان از این حادثه کمرنگ شود.
اتفاقی که اگر در هر جای جهان روی داده بود سوژه مستندها، کتابها و مورخان میشد اما در کشور ما این اتفاق نه تنها درست ثبت و ضبط نشده بلکه از سوی جریان شبهروشنفکر مورد بایکوت واقع شده و سعی شده در حد یک اتفاق معمولی تنزل داده شود و از اهمیت آن کاسته شود. از این رو اکنون با کمبود منابع در این زمینه به خصوص در عرصه تاریخ شفاهی روبرو هستیم و میبینیم که مورخان برای روایت جامع از این مسئله فاقد منابع متعدد هستند. روشنفکرانی که برای مسائل پیش پا افتاده جنجال میکنند و تمام ابزارهای هنری را به خدمت در میآورند تا آن را جاودانه کنند در این مورد مهم تاریخی ساکت شدند و با سکوت آن را برگزار کردند.
اکنون مدرسه سینمایی عمار در اقدامی قابل توجه دست به ثبت تاریخ شفاهی شاهدان عینی واقعه کشف حجاب رضاخانی زده و مستند «یک خانم محترم» یکی از همین دست تولیدات است. این مستند علاوه بر اینکه روایتی از تاریخ عصر رضاخان را به بیننده ارائه میکند گفتگویی با یکی از شاهدان عینی کشف حجاب در مشهد را نیز ترتیب داده و در بطن مستند گنجانده است.
در این مستند بیننده با سفر زیارتیای روبرو میشود که قرار است عدهای از یک روستا عازم مشهد مقدس شوند. هرچند در یک سوم ابتدایی بیننده کمکم متوجه میشود که قرار است در مورد ماجرای کشف حجاب اثری را تماشا کند، که این نیز هنر کارگردان این مستند است که بیننده را تا زمان زیادی با خود و با استفاده از روشهای مختلف مانند تصاویر آرشیوی حمله متفقین به ایران، جنگهای ایران و روس در بیش از صد سال قبل و ... و همچنین طرحهای سیاهقلم از تصاویری که لحظاتی بعد متحرک میشود، همراه میکند؛ اما با این حال کارگردان سعی کرده خود راوی باشد و خط روایت را دست بگیرد تا آنطور که مطلوب خود است به بیننده خوراک و محتوا بدهد.
مستند «یک خانم محترم» در واقع شرح سفر زیارتی سیدمحمد قاضی همراه با مادربزرگ و جمعی از اقوام در سالهای کشف حجاب به مشهد مقدس است. او که در آن روزگار نونهال بوده در این سفر اتفاقاتی را میبیند که به قول خود «انگار همین دیروز بوده است.» او شاهد ضرب و شتم مادربزرگ و سایر زنان توسط پاسبانها به جرم حجاب داشتن است. پیرمرد این روزها، وقتی ماجراهای آن روزگار را یادآوری میکند اشک در چشمانش جمع میشود و نشان میدهد که داغ آن ماجرا سنگین بوده که هنوز از خاطرهاش نه تنها پاک نشده بلکه بازگویی آنها برایش اذیت کننده نیز هست.
او شاهد کشیدن چادر و روسری از سر مادربزرگ خود بوده و کتکهایی که ماموران رژیم پهلوی بر پا و بدن مادربزرگش با نام «محترم خانم» زدند را شاهد بوده است. این پایان ماجرا نیست و تازه اول مصیبتها است. زیرا «محترم خانم» بر اثر ضربات وارده و همچنین خجالتی که ناشی از بیحجاب شدن در منظر عمومی داشته یک هفته پس از عزیمت از مشهد به موطن خود جان به جان آفرین تسلیم میکند. این پایان غمانگیز روایت سیدمحمد است که خودش نیز پیوسته از یادآوری آنها متاثر میشود.
مستند «یک خانم محترم» که به مدت 40 دقیقه تولید شده را باید اثری تماشایی دانست. قابهایی که برای آن انتخاب شده و همچنین جایگیری دوربین در صحنهها بسیار حساب شده بوده و اینها به معنای این است که کارگردان برای این موضوع نیز فکر کرده و نمیخواهد بیننده را کسل و خسته کند. از این حیث این مستند علاوه بر ارزش محتوایی که آن را باید در زمره آثار تاریخ شفاهی ماجرای کشف حجاب دانست، از منظر فنی نیز اثری قابل قبول است که میتواند توجه بیننده را نیز به خود جلب کند.
کارگردان در این مستند در بخشهایی دست به بازسازی فضا نیز زده که این نیز از دیگر نقاط موفقیت اثر است و سبب میشود تا بیننده در موقعیت خاطراتی که در لابلای تصاویر روایت میشود قرار گیرد.
مستند «یک خانم محترم» به کارگردانی و نویسندگی مریم السادات مومنزاده تولید شده که میتواند یکی از آثار شاخص در این زمینه محصوب شود.
دیدگاه تان را بنویسید