سرویس فرهنگی فردا؛ احسان سالمی: سال گذشته بود که مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر با اشاره به کمکاریهای صورت گرفته در معرفی شخصیت شهدای این واقعه فرمودند: «بعد از گذشت ۳۵ سال هنوز یک فیلم سینمایی یا یک نمایش یا یک رمان درباره حادثه هفتم تیر و شهید بهشتی و شهدای این حادثه نداریم و اگر این حادثه تاکنون زنده مانده است، فقط به دلیل روحیه انقلابی خود مردم است.»
طرح این موضوع از جانب ایشان باعث شکلگیری بحثهای مختلفی از جانب رسانهها و فعالین فرهنگی در ارتباط با این موضوع شد. بحثهایی که البته در نهایت و در مرحله عمل خروجی پیدا نکرد تا با گذشت یکسال از حرف ایشان هنوز هم پاسخ مناسبی به مطالبه ایشان در این زمینه داده نشود.
در تحلیل این موضوع چند نکته مهم و اساسی وجود دارد که نباید از آن غافل شد:
۱. اسطورهها و بزرگان سیاسی و مذهبی در همه جای دنیا به عنوان نمادهای یک ملت شناخته میشوند. نمادهایی که معرفی آنها به نسل بعدی به عنوان پایههایی برای شناخت تاریخ کشورشان در همه جای دنیا جزئی از وظایف مشترک دولتها و اهالی فرهنگ و هنر محسوب میشود؛ پس برای مطالبه در این زمینه هم باید دولتها پاسخگو باشند و هم هنرمندان.
۲. یکی از اصلیترین بهانههای مطرح شده از جانب هنرمندان برای عدم ورود به این حوزه؛ جذاب نبودن این سوژهها برای مخاطب امروز سینما و ادبیات است. بهانهای که این روزها در ارتباط با تولید آثار دفاع مقدسی نیز شنیده میشود؛ در حالی که مروری ساده بر تاریخچه زندگی شهدای واقعه هفتم تیر نشان میدهد که زندگی هرکدام از این شهیدان بزرگ؛ دارای ظرفیتهای دراماتیک بسیاری است که قابلیت تولید چندین فیلم سینمایی و نگارش رمانها و داستانهای بسیاری را دارد.
۳. در سراسر جهان نمونههای موفق بسیاری از تولید آثار سینمایی درباره شخصیتهای بزرگ و چهرههای سیاسی آن کشورها وجود دارد که شاید بارزترین نمونه این موضوع را بتوان آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا دانست که توسط یکی از مخالفینش ترور شد و پس از آن آثار سینمایی و تلویزیونی متعددی در ارتباط با او تولید شده است؛ پس ما نیز با توجه به این نمونههای موفق خارجی میتوانیم این تجربهها را در داخل کشور تکرار کنیم.
۴. اما در این میان نباید از نقش دولتها در حمایت از تولیدکنندگان اینگونه آثار نیز غافل شد. نقشی که خود را هم در زمینه حمایت مالی از تولید آثار نشان میدهد و هم در زمینه تشویق سازندگان آنها در جشنوارهها و رویدادهای مهم فرهنگی و هنری داخل کشور. برای مثال در آخرین نمونه تولید یک فیلم سینمایی از زندگی «لینکلن» که توسط استیون اسپیلبرگ کارگردان شناخته شده هالیوودی ساخته شده بود؛ این فیلم توانست در 15 بخش از جوایز اسکار نامزد کسب جایزه شود و در نهایت نیز دو جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین کارگردانی هنری را دریافت کرد؛ حالا این نمونه را با فیلم سینمایی «چ» ابراهیم حاتمیکیا و بیتوجهی عجیب جشنواره فجر به آن مقایسه کنید تا متوجه کمکاری دولت در این حوزه شوید.
۵. نقش دولتها علاوه بر حمایت معنوی از این آثار در بسیاری از موارد به عنوان نقش سفارشدهنده تولید اثر به هنرمندان نیز قابل بررسی است. اتفاقی که میتواند با تامین منابع مالی و همچنین تحقیقاتی لازم برای تولید اثر در اختیار تیم سازنده قرار بگیرد تا هنرمندان با خیالی آسودهتر به تولید اینگونه آثار بپردازند. نمونه بینالمللی این موضوع پروژه «آرگو» است که سه سال پیش با حمایت مستقیم دولت آمریکا تولید شد و در یک دروغ تاریخی آشکار؛ به تحریف اتفاقات پیش آمده در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران پرداخت. جالب آن که در نهایت نیز در همان سال توانست اسکار بهترین فیلم سال را از میشل اوباما (همسر رئیسجمهور وقت آمریکا) دریافت کند!
۶. البته با وجود حمایت دولت نمیتوان نقش حضور موثر و فعال اهالی هنر را در این عرصه نادیده گرفت. درواقع هرچقدر هم که دولتها مایل به سرمایهگذاری در این حوزه باشند؛ اگر هنرمندان خود دغدغه و تمایلی برای پرداختن به این موضوعات نداشته باشند؛ نمیتوان امیدی به تولید آثاری موفق و درخور توجه در این حوزه داشت.
دیدگاه تان را بنویسید