كمبود عشق و آرمان جامعه انقلابی ما را تهديد میكند/ نفس سفارش من به سازمان بود چون خیلی حرفهای نگفته داشتم/ شخصیت اصلی نفس شبیه بسیاری از جوانان امروزی است
جلیل سامان کارگردان سریال «نفس» گفت: قطعا نفس يك فيلم سفارشی است. مثل همه كارهای قبلیام؛ اما سفارش من به صدا و سيما! از مدتها قبل تصميم داشتم بخش سومی به سريالهای قبلیام اضافه كنم چون ناگفتههای بسياری داشتم و دارم.
سرویس فرهنگی فردا؛ محمد نگینی پور : جلیل سامان از معدود کارگردان هایی است که تبحر ویژه در روایت ماجراهای دهه 50 و 60 را دارد. کارگردانی که پیش از این با ساخت دو سریال موفق «ارمغان تاریکی» و «پروانه» نشانداده نسبت به این دو دهه مهم از تاریخ معاصر کشورمان دغدغهمند است. دغدغهای که این روزها و برای سومین بار با سریال «نفس» به منصه ظهور رسیده است تا سهگانه این کارگردان کشورمان برای پرداختن به حوادث آن سالها کامل شود .
سامان که معمولا در آثارش رگههای از مسائل عاشقانه را نیز میتوان دید این بار به شکلی پررنگتر از دو اثر قبلیاش به این موضوع پرداخته است که البته موافقین و منتقدین خودش را هم دارد .
به بهانه نمایش «نفس» در شبهای ماه مبارک رمضان به سراغ سامان رفتیم و گپوگفتی کوتاه اما صریح در ارتباط با این اثر داشتیم که در ادامه میخوانید :
كمبود عشق و آرمان جامعه انقلابی ما را تهديد میكند
فردا : شاید مهمترین نقدی که به سریال «نفس» در اذهان وجود دارد این است که چرا در روند داستانی سریال نفس، مخاطبان تا این میزان از دلدادگی و عاشقی مواجه می شود ؟
ببینید؛ بعد از سریال های «ارمغان تاریکی» و «پروانه» بيشتر بازخوردها از سمت دختران جامعه بود. انگار با جامعه ای مواجه هستيم كه كمبود عاطفه شديدا در آن موج میزند. كمبود عشق و آرمان جامعه انقلابی ما را تهديد میكند. بايد به عشق میپرداختم و به آرمان. اما هر دو اينها نقاط انحرافی خطرناكی دارند. عشق میتواند كور باشد و آرمان میتواند كر باشد و هر عشق و هر آرمانی هم نجات بخش نيست .
شخصیت اصلی نفس شبیه بسیاری از جوانان امروزی است
فردا : خیلی ها معتقدند کارهای قبلی تان (ارمغان تاریکی و پروانه) در بحث فیلمنامه از سریال نفس قوی تر است؟ علت انتخاب این نوع روایت داستانی در سریال نفس چه بود؟
فيلمنامه نفس در هر صورت مكمل دو كار قبلي است و تا آخرين قسمت را پخش نشود، درباره فيلمنامه قضاوت نباید كرد. شما سكانس آخر ارمغان تاريكی را حذف كنيد چه چیزی از فیلم باقی میماند؟
البته نفس فيلمنامه بسيار پيچيدهتری دارد و حتی شيوه روايتش عمدا به گونه ای انتخاب شده كه سريال را بسيار چالش برانگيز میكند. من فيلمنامه را از دريچه ذهن دختر ساده و بیخبری روايت ميكنم كه بيشتر درگير عواطفاش است تا قوای عاقله. خب چنين دختری شبيه خيلی از جوان های امروزي است و قطعا مخاطبهای باهوشتر با او همراه نمیشوند و مخاطب های سادهتر، مثل ناهيد گرفتار عشق روزبه میشوند. اين يک ساختار خاص پر ريسک اما موثر است .
خاطرهای که تبدیل به ایده اولیه نفس شد
فردا : ایده اصلی فیلم و فیلمنامه از کجا شکل گرفت؟
ايده اوليه از يک خاطره شکل گرفت که مربوط به دزديدن يك بليط از آژانس هواپيمایی بود که موقعیت بسیار جذابی برایم بود. بعد تصميم گرفتم با شخصيت بیخبر آژانس، مخاطب را بردارم و به دل جامعه بزنم. بيننده بايد بتواند همراه با شخصيت اول داستان اين سير را طی كند؛ یک سير و سلوک واقعی (اشاره به عنوان فیلم نفس که برگرفته از تزکیه نفس است) از خودخواهی و بیخبری تا ...
نفس سفارش من به سازمان بود چون خیلی حرفهای نگفته داشتم
فردا : بدون شک شما یکی از بهترین فیلمسازانی هستید که در سالهای اخیر به تولید آثاری در ارتباط با اتفاقات دهه 50 و 60 پرداختید. پرداختن به این موضوعات جزو دغدغههای خود شماست و یا اینکه چون سفارش سازمان صداوسیما بوده است این مجموعهها را ساختید؟
قطعا نفس يك فيلم سفارشی است. مثل همه كارهای قبلیام؛ اما سفارش من به صدا و سيما! از مدتها قبل تصميم داشتم بخش سومی به سريالهای قبلیام اضافه كنم چون ناگفتههای بسياری داشتم و دارم .
بخشی از مديران فرهنگی به كمكيفيت پرحجم بيشتر رضايت دارند تا كمحجم پركيفيت!
فردا : یکی از ابتکارات جالب شما در این سریال که برای منطبقتر شدن حال و هوای آن با شرایط آن روزها بود؛ فیلمبرداری بخشهایی از اثر با بازیگران خارجی در ارمنستان بود. ایدهای که البته درگیر برخی حواشی شد. بفرمایید که این ایده و ابتکار باا استقبال مدیران سازمان مواجه شد یاخیر؟ به ظور کلی واکنش شان چه بود؟
در يک كلمه اگر جدی نميگرفتم نميشد. آنقدر جدی كه اگر لازم شد جلو همه بايستی و كاری كه فكر میكنی درست است را انجام بدهی گاهی واقعا يک جنگ واقعي میشد .
اين جديت ممكن است بعضیها را فراری بدهد، آنهايی كه آفت تنبلی و سهل انگاری به جانشان افتاده است، میتوانند در برنامههای ديگر دستمزدهايشان را راحتتر به دست بياورند. خصوصا آنكه بخشی از مديران فرهنگی هم به كم كيفيت و پرحجم بيشتر رضايت دارند تا كم حجم پر كيفيت .
در ارتباط با کار دیگران نظر نمیدهم
فردا : سریالهایی که شما در حال و هوای نهضت و انقلاب ساخته اید اغلب با کمترین انتقادات فنی و محتوایی همراه بوده است. در عین حال شاهد آن هستیم که برخی از آثار ساخته شده در ارتباط با آن دوره با واکنشهای منفی بسیاری روبرو میشود. به نظر شما دلیل این موضوع چیست و ضعف کار کجاست؟
بهتر است در ارتباط با كار ديگران نظر ندهم. کسی که خودش دختر دم بخت دارد عیب و بدی دختر دم بخت دیگران را نمیگوید !
حضور پژمان جمشیدی چالشی برای هر دویمان بود
فردا : پژمان جمشیدی در این سریال در یکی از جدیترین نقشهای خودش ظاهر شده است. علت انتخاب ایشان برای این نقش چه بود و چه مولفههایی در ایشان دیدید که این نقش را به ایشان سپردید و ترس این را نداشتید ک مخاطب پس بزند؟
انتخاب پژمان هم برای من و هم برای خودش چالش برانگيز بود، هر دو میخواستيم وجه جدیتری از پژمان را نشان دهيم. البته او بعدها نتوانست دندان به جگر بگيرد و كمتر در نقش های قبلی ظاهر شود. براي همين سر و شكلش را عوض كرد و من نتوانستم بيشتر به شخصيت عباس بپردازم و عملا ادامه نقش او به فصل بعدی سريال منتقل شد.
دیدگاه تان را بنویسید