سرویس فرهنگی فردا؛ فاطمه سلیمانی ازندریانی: عناوینی چون رمان زرد یا عامه پسند عباراتی هستند که اصولاٌ برای تقبیح یک رمان یا کم ارزش جلوه دادن آن بیان میشوند و معمولاً معادل هم گرفته می شوند. یعنی رمان زرد را همان رمان عامه پسند میدانند. ولی آیا در واقعیت نیز چنین است؟
آیا همه رمانهای زرد عامه پسند هستند؟ آیا تمام رمانهای عامه پسند از شگردهای کتابهای زرد بهره گرفتهاند؟ آیا وقتی کتابی با اقبال عمومی مخاطب عام مواجه می شود باید در ژانر عامه پسند طبقه بندی شود؟
نمیتوان پاسخی به این سوالات داد مگر اینکه اول تعریفی از مخاطب عام و خاص، ارائه کرد و سپس هر کدام از این ژانرها را جداگانه بررسی و با هم مقایسه کرد.
مخاطب خاص
در نگاه اول مخاطب خاص شاید مخاطبی به نظر برسد که از سطح بالای تحصیلات برخوردار باشد و به عنوان مخاطب، کتابهایی با پیچیدگیهای زبانی و فلسفی را بپسندد.
این یک تعریف از مخاطب خاص است. مخاطبی که با فرمهای ساده و مفاهیم ساده اغنا نمیشود و خوانش رمان برای او چیزی بیش از یک سرگرمی است. اما همه این مخاطبان مشکلپسند هم سلیقههای یکسان ندارند و هر کدام با توجه به ویژگیهای فرهنگی یا عقاید مذهبی و دغدغههای اجتماعی به کتابهایی متفاوت علاقمند هستند.
اما از مخاطب خاص تعریف دیگری هم میشود ارائه داد. مخاطب خاصی که در برخی مواقع به عنوان یک جامعه هدف تعریف میشود. و این اتفاق زمانی رخ میدهد که هدف، تولید محتوا برای یک قشر خاص باشد، یا تحت تاثیر قرار دادن یک قشر خاص. مثلاً کودکان و نوجوانان، مخاطبان خاصی هستند که باید کتابهایی مناسب، جهت سرگرمی و رشد و تربیت آنها تألیف کرد.
مخاطب عام
عمده افراد جامعه، از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان با سطح تحصیلات و سواد متفاوت. حتی مخاطبهای خاص هم در این دسته قرار میگیرند چون بخشی از جامعه را تشکیل میدهند. اما در واقع، زمانی که صحبت از مخاطب عام میشود منظور مخاطبی است که حوصله یا سواد خواندن رمانهای پیچیده و مفهومی را ندارد. و این سواد خوانشِ رمان ربطی به میزان تحصیلات ندارد. شاید یک زن خانه دار درباره رمان، درکی عمیقتر از یک پزشک داشته باشد. مخاطب عام در اصل مخاطبی است که فقط جهت سرگرمی کتاب میخواند.
رمان زرد
رمانی است که تم اصلی آن عشق و روابط دو جنس مخالف است. البته عشق میتواند درونمایه آثار فاخر نیز باشد. اما چیزی که در این ژانر اهمیت ویژهای دارد، خلق عشقهای مثلثی و صحنههای اروتیک و عشق میان غنی و فقیر است... به علاوه هجم بالای صفحات کتاب و اشاره به جزئیات بی اهمیت جهت بالا رفتن تعداد کلمات کتاب. زبان این ژانر عموماً زبانی ساده و همه فهم است و برخی اوقات حتی به زبان محاوره نیز نگاشته میشود. راوی معمولاً راوی اول شخص است که مثلاً در حال روایت زندگی شخصی خود است و داستان را به صورت خطی روایت میکند. عموماً اگر هم بازگشت به گذشتهای وجود داشته باشد بنا به یک خورده روایت در ابتدای داستان رخ میدهد و سپس داستان گذشته به صورت خطی بیان میشود. گاهی هم این روایت به صورت تکه تکه روایت میشود. این نوع روایت تکه تکه در طول کتاب، توسط شخصی جدا از شخصیت اصلی داستان به عنوان نقل قول یا خاطره تعریف میشود.
کتاب های زرد قالباً پایانی مشخص دارند و تکلیف مخاطب را روشن میکنند که غالباً هم پایانی خوش است. شخصیتهای اصلی این کتابها معمولاٌ افراد زیبا، خوشاندام و ثروتمند هستند. حتی اگر شخصیت اصلی، یا قهرمان داستان، فقیر هم باشد دارای ویژگی خاصی خواهد بود که برای مخاطب جذاب باشد. یکی دیگر از ویژگیهای این کتابها تقسیم شخصیتها به سیاه و سپید و خیر و شر است. با اینکه ویژگی همه کتابهای زرد در همه دورانها تقریباً یکی هستند، اما در هر دوره کتابها و نویسندههای همان دوره مورد توجه مخاطب است. چون مخاطب این طیف کتابها معمولاً دوست دارد که شخصیتهای کتاب همدوره خود آنها باشند. دختران در سنین نوجوانی بیشتر به این سبک کتاب علاقه نشان میدهند و قالباً با شخصیتهای داستان همزاد پنداری زیادی کرده و یا در خصوص شخصیتهای داستان دست به رویاپردازی میزنند. زنان جوان و خانه دار هم اصولاً ارتباط خوبی با این داستانها برقرار میکنند. از نمونههای این کتابها میتوان به آثار فهیمه رحیمی، م. مؤدب پور، نسرین ثامنی و... اشاره کرد.
رمانهای عامه پسند
این ژانر، به نسبت کتابهای زرد مفهوم گستردهتری در بطن خود دارد. این رمانها از شگردهایی خاص جهت جذابیت بخشیدن به داستان برای داشتن دایره وسیع مخاطب استفاده میکنند. که این شگردها علاوه بر شگردهای کتابهای زرد هستند.
1. پرداختن به ناشناختهها... ناشناختههایی مثل اعماق زمین، ستارگان، دنیای جانوران، دنیای ارواح و اشباح و شیاطین و... آدمها میل شدیدی به دانستن دارند، اما اکثراً پشتکار ندارند و برای دانستن تلاش نمیکنند. اما وقتی این ناشناختهها در قالب داستان بیان شوند، برای مخاطب جذاب خواهد بود. مخاطب عمده این گونه داستانی، نوجوانان هستند. از نمونههای بارز این ژانر میتوان به کتاب-های هری پاتر و ژول ورن و نمونه ایرانی هفت جن اشاره کرد.
2. پرداختن به مسائل و مشکلات اجتماعی و داستانپردازی در خصوص آنها... مثل عشق، طلاق، اعتیاد، فقر، فحشا، رانت، بیکاری و ... آدمهای یک جامعه معمولا با یکی از این مشکلات دست به گریبان هستند و، وقتی با داستانی روبرو میشوند که درباره مشکلات آنها داستانپردازی کرده است، با آن داستان ارتباط برقرار کرده و همزادپنداری میکنند. در بین کتابهای فاخر نیز کتابهایی از این دست زیاد دیده میشود. اما چیزی که این دو را از هم متمایز میکند زبان ساده رمانهای عامه پسند و خطی روایت شدن آن است. به علاوه اینکه به دور از پیچیدگیهای زبانی و فلسفی بوده و فاقد عمق هستند. از نمونه این کتابها میتوان به کتاب «دالان بهشت» اشاره کرد.
رمانهایی با مخاطب گسترده
حال در این میان رمانهایی خلق میشوند که هیچ کدام از المانهای بالا را ندارند اما مخاطبشان گسترده است. هم در میان مخاطبان خاص مخاطب دارند و هم در میان مخاطب عام. قالب این کتابها، در بین نسلهای گوناگون طرفدار دارد و دوره پر طرفدار بودن آنها طولانی است و در طول چند دهه به چاپهای متعدد میرسند. در واقع هیچ تعریف خاصی نمیشود از این کتابها ارائه کرد. چون اصولاً این خلاقیت نویسنده در پرداخت سوژه و جسارت او است که مخاطب خاص و عام را جذب میکند. حتی تازگی موضوع و سوژه نیز نمیتواند باعث طیف گسترده مخاطب شود چون هر ایدهای زمانی کهنه میشود و برای نسل بعد جذابیت نخواهد داشت. این رمانها یک وجه اشتراک با رمانهای زرد و عامه پسند دارند. زبان ساده و همه فهم. مثل کتابهای «کشتی پهلو گرفته» و «سووشون»، که طی سالیان متمادی بارها تجدید چاپ شده و در بین نسلهای مختلف طرفدار دارند. و نکته مهم و جالب توجه اینکه این دو کتاب هر کدام در یک ژانر خاص و متفاوت تألیف شدهاند اما در طی دهههای متمادی از بین نسلهای مختلف طرفداران زیادی داشتهاند.
اما به علاوه این بخش بندی¬، کتاب¬هایی هم هستند که نه زردند، نه عامه¬پسند و نه دایره مخاطب وسیعی دارند. اما اگر درست و گسترده معرفی شوند مورد اقبال عمومی قرار می¬گیرند.
دیدگاه تان را بنویسید