در حیرتم که باز نشد قفل با کلید
مخصوصاً اینکه بوده کلید تو شاکلید
یادم نرفته نطق دلیرانهات که: نه!
از قفلهای گنده ندارد ابا کلید
بعدش شبیه تیغ به دست دلاوری
بیرون شد از نیام قبا و عبا کلید
لازم به ذکر نیست، خودت دکتری ولی
فرق است بین آدم مسئول و جاکلید
صدروزه بود قول و قرار تو و کلید
این خلف وعده زیر سر توست یا کلید؟
انکاری است جنس سؤالم، به جان تو
پر واضح است بر همه، دارد خطا کلید
باعرضه، باکفایت و بادستوپا تویی
بیعرضه، بیکفایت و بیدستوپا کلید
آمد خودی نشان جهان داد و غیب شد
از ما گرفت رأی و نشد مال ما کلید
«ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود»
ای چیز، ای فلانشده، ای بیوفا کلید
لطفاً برای دورهی بعدی به هوش باش
بیرون نیاور از بغلت بیهوا کلید
دیگر به وعدههای کلیدت امید نیست
هرچیز بهتر است به جان تو تا کلید
کفگیر، میخ، دستهی کتری، پریز برق!
حاضر شو این سری به شعار پساکلید
دیدگاه تان را بنویسید