ماجرای گریم‌ جن‌ها و جادوگرها در «ماه تی تی»

کد خبر: 654842

بابک اسکندری طراح چهره‌پردازی و گریمور درباره پدرش عبدالله اسکندری، ورودش به عرصه گریم، طراحی گریم های «ماه تی تی» و... سخن گفت.

خبرگزاری مهر: چند ماه پیش بود که تصاویری از گریم پیمان معادی در سریال «ماه تی تی» در فضای مجازی منتشر شد. عکس هایی که خود معادی منتشر کرد و مشخص شد که مربوط به نقش وی با نام چمروش یک سردار ایرانی در این سریال است که داوود میرباقری کارگردانی آن را بر عهده داشت. این سریال البته مدتی تصویربرداری و سپس تولید آن متوقف شد اما گریم های این سریال که ابتدا از پیمان معادی و بعد از شهرام حقیقت دوست منتشر شد به دست بابک فرزند عبدالله اسکندری طراحی و اجرا شد. همین بهانه باعث شد تا سری به کارگاه بابک اسکندری بزنیم و گفتگویی با وی داشته باشیم؛ کارگاهی که در آن بخش زیادی از طراحی ها و گریم های سریال «ماه تی تی» را می توان یافت پروژه ای که البته هنوز تکلیفش مشخص نیست و اسکندری از کار چند ماهه خود روی گریم های آن توضیح داد. وی در خلال این گفتگو ماکت ها، ماسک، گریم ها و طراحی های خود را نشان داد و درباره هر یک توضیحاتی را ارایه کرد که بخشی از آنها به دلیل متوقف ماندن پروژه «ماه تی تی» قابل انتشار نیست، اما باعث شد حسرت ساخته شدن هر چه سریع تر «ماه تی تی» را به دل باقی بگذارد؛ توضیحاتی از طراحی گریم سرداران ایرانی زمان مغول گرفته تا جن و جادوگر و مغول های سریال داوود میرباقری. اسکندری در این گفتگو از پدرش، چگونگی ورودش به حرفه چهره پردازی و گریم، رفتن به آمریکا و حضور در استودیو و علایقش به این کار گفت. وی از کودکی در پشت صحنه بسیاری از فیلم و سریال ها در کنار پدرش بوده است و به گفته خودش وقتی در حدود 10 سالگی در برنامه «آن روی سکه» با اجرای اکبر عالمی بخشی از گریم کار را بر عهده می گیرد توسط عالمی کوچکترین گریمور دنیا نامیده می شود. گریمور سریال های «لبه تیغ» و «آشپزباشی» در این گفتگو از اینکه ابتدا دوست نداشته است به حرفه گریم و چهره پردازی وارد شود سخن گفت و با بیان خاطره ای ادامه داد که چطور وقتی کاریکاتور معلم دبیرستانش را کشیده و مدرسه پدرش را خواسته توسط پدرش از جای دیگری سر در آورده است. بخش اول گفتگوی ما با وی را در زیر می خوانید: نام خانوادگی شما اول از همه ما را یاد پدرتان عبدالله اسکندری می اندازد و احتمالا شما از کودکی با ایشان همراه بوده اید. می توانید از آن دوران بگویید. یادم می آید در سکانسی از سریال «هزاردستان» بازی کردم و با اینکه 7 یا 8 سال داشتم پدرم جزییات ابتدایی کار را به من آموخت و من بازیگران را فون می زدم- ابزار و وسایل گریم برای من همیشه مثل یک اسباب بازی بود و پدرم از کودکی مرا با خود به صحنه فیلم و سریال ها می برد. یادم می آید در سکانسی از سریال «هزاردستان» بازی کردم و با اینکه 7 یا 8 سال داشتم پدرم جزییات ابتدایی کار را به من آموخت و من بازیگران را فون می زدم. آقای محمدعلی کشاورز هم از جمله این هنرمندان بود و دوست داشتند که یک کودک آنها را فون می زند. به هر حال من همیشه به عنوان یک سرباز در رکاب پدرم هستم و به هر جایگاه اجتماعی هم برسم از او می آموزم. پس از همان کودکی می دانستید که قرار است گریمور شوید؟ - خیر. اتفاقا نوجوان تر که شدم تصمیم نداشتم گریمور شوم و حتی در دبیرستان سال اول رشته ریاضی را خواندم و به تدریج متوجه شدم به نقاشی و کاریکاتور علاقه دارم و بعد در هنرستان نقاشی خواندم اما سال اول دانشکده که وارد حرفه نقاشی شده بودم به پدرم اعلام کردم که می خواهم گریمور شوم. چطور با اینکه پدری داشتید که در کارش درجه یک بود از نوجوانی دوست نداشتید راه پدر را بروید؟ - من خودم هنوز این هنر را کشف نکرده بودم و در دانشکده به وسعت و گستردگی این حرفه و رشدی که در آن وجود دارد پی بردم. نظر پدر درباره شما چه بود؟ معمولا بسیاری از هنرمندان که خودشان مسیری را طی می کنند و با ناملایماتی رو به رو می شوند فرزندان را از آن راه نهی می کنند. - می توانم ذهنیت پدرم را با یک خاطره بگویم. زمانی که دبیرستانی بودم یک معلم زیست شناسی داشتم که من کاریکاتور وی را کشیدم و زمان کلاس فیزیک این تصویر از دست یکی از بچه ها جلوی پای معلم فیزیک افتاد که خنده اش هم گرفت ولی با این حال مرا به دفتر مدرسه بردند و معلم زیست شناسی به من گفت یا جای تو در مدرسه است یا جای من. آنها از من خواستند که فردای آن روز با پدرم به مدرسه بروم اما پدرم بعد از شنیدن ماجرا به جای اینکه مرا به مدرسه ببرد به مکان دیگری برد؛ من دلهره داشتم و نمی دانستم چه اتفاقی قرار است رخ دهد. پدرم مرا به ساختمان چهار طبقه ای برد که فردی در آنجا بود و از من سوال کرد که چرا کاریکاتور معلمم را کشیدم. من هم به او گفتم که چیزی را کشیدم که در معلمم دیده بودم. آن فرد به من گفت نمی خواهی کمی این طرف و آن طرف را نگاه کنی و ببینی اینجا کجاست. من هم وقتی نگاه کردم احساس کردم آنجا بسیار به همان چیزهایی که من می بینم شبیه است. آنجا دفتر گل آقا بود و آن مرد هم احمد عربانی بود که بعد از گفتگوی ما پدرم را صدا کرد و گفت عَبِد پسر تو دکتر و مهندس نمی شود. آنجا دفتر گل آقا بود و آن مرد هم احمد عربانی بود که بعد از گفتگوی ما پدرم را صدا کرد و گفت عَبِد پسر تو دکتر و مهندس نمی شود*این نگرانی را ندارید که در این مسیر باید از فردی جلو بزنید که بسیار پیش رفته و مشهور و کاربلد است؟ - خیر نگرانی ندارم چون شهرت یا گرفتن جایزه مساله من نیست بلکه مساله من اتفاقی است که در آینه بعد از طراحی و گریم کردن یک چهره رخ می دهد و حظی که من از این بابت می برم. جان گرفتن یک شخصیت اصلا قابل مقایسه با معاملات دو دوتا چهارتایی نیست و به همین دلیل فکر نمی کنم که با کسی رقابت کنم که در کشور خودش سقف یک کار است. شما حدود چند سال پیش از ایران رفتید و امسال دوباره بازگشتید. در آمریکا به چه کاری مشغول بودید؟ - من برای گذراندن یک دوره کارگاهی به آمریکا رفتم و در «مل استودیو» مشغول به کار شدم. بعد از آن یک بار برای طراحی چهره فیلم «خشم و هیاهو» ساخته هومن سیدی به ایران آمدم و بعد رفتم و دوباره سال گذشته به خاطر «ماه تی تی» بازگشتم اما متاسفانه بعد از پنج ماه کار «ماه تی تی» متوقف شد ولی اکنون به کارهای دیگری مشغول شدم. «ماه تی تی» قصه هیجان انگیزی داشت؛ قصه ای که شخصیت های آن از جن و جادوگر گرفته تا مغول ها برای گریم و چهره پردازی جذابیت زیادی داشتند*چه شد که به خاطر «ماه تی تی» بازگشتید؟ - «ماه تی تی» قصه هیجان انگیزی داشت؛ قصه ای که شخصیت های آن از جن و جادوگر گرفته تا مغول ها برای گریم و چهره پردازی جذابیت زیادی داشتند. این قصه در دوره سلجوقیان می گذشت و حالتی افسانه گونه داشت و دوست داشتم با آن همکاری کنم. فکر می کنید کار گریم در ایران چه تفاوت هایی با گریم و چهره پردازی در سینمای جهان و آمریکا دارد؟ - زمانی دختری در استودیویی که مشغول به کار بودم، آمد و برای یک فیلم کوتاه 15 اتود از یک شخصیت به من نشان داد و بعد گفت که من چه چیز دیگری می توانم به این شخصیت ها اضافه کنم. این شخصیت جادوگری بود که روحش در جسم یک دختر حلول کرده بود و بعد آن دختر علاوه بر خصلت های انسانی، خلق و خوی جادوگر را هم می گرفت. این برای من جالب بود که این کارگردان از خودش ایده داشت چراکه در ایران این اتفاق کمتر رخ می دهد که کارگردانان از خود ایده بدهند. البته بیشترین اتفاقات گریم در سینمای ایران را خود پدر من رقم زده است، به طور مثال به مخملباف پیشنهاد داده که یک نفر را پیرزن کند و یا در سریال «امام علی» پیشنهاد داده است که فلان شخصیت به سگ تبدیل شود و یا در سریال «مختارنامه» مطرح کرد که کابوس ها به چه چیزهایی جلوه گر شود. چندی پیش تصاویری از گریم پیمان معادی منتشر شد که بازتاب های بسیاری پیدا کرد. درباره گریم وی توضیح دهید چه ویژگی هایی به طور مثال درباره او به شما گفته شد و شما براساس چه نکاتی این چهره را طراحی کردید؟ - پیمان معادی قرار بود یک سردار دلاور و جنگجوی ایرانی به نام چمروش باشد که مقابل حمله مغول ها می ایستد. من قصه را خوانده بودم، حساسیت های آقای میرباقری را می دانستم و تاکید بر این بود که ما قرار است یک اسطوره ایرانی بسازیم. یکی از چالش های من هم این بود که این چهره در طراحی کار، عرب نشود یا به چهره هایی که پدرم در سریال های تاریخی دوران اسلام کار کرده است، شبیه نشود چراکه وقتی از ریش استفاده می کنید بسیار می تواند با کارهای تاریخی اسلامی مشابهت پیدا کند. من با خود پیمان معادی گپ و گفت های زیادی داشتم و اول مجسمه وی را ساختم و بعد به چند ویژگی از جمله صلابت، دلاوری و شجاعت فکر کردم و بر این اساس طراحی خود را شروع کردم. ممکن است شخصیتی باشد که گریم خود را دوست نداشته باشد؟ - بحث طراحی شخصیت مساله بسیار پیچیده ای است چون هر انسانی نوعی زیبایی شناسی و هارمونی دارد که اگر شما به طور مثال نتوانید هارمونی را رعایت کنید هنرپیشه با آن ارتباط برقرار نمی کند. البته این مساله تا به حال برای من پیش نیامده است اما غیرمعمول هم نیست. طولانی ترین شخصیتی که در «ماه تی تی» طراحی کردید چه کسی بود؟ - خود پیمان معادی بود که حدود یک ساعت و 10 دقیقه طول کشید. ما تقریبا یک ماه و نیم قبل از اینکه تصویربرداری شروع شود در شهرک غزالی مستقر شدیم و البته گروهی کار کردیم و با این ریتم باید کار را در نظر گرفت. طراحی چقدر طول کشید؟ - حدود سه ساعت. البته من قبل از اینکه بخواهم طراحی اصلی را شروع کنم برای خودم روی کاغذ خط خطی ها و طراحی هایی دارم و بعد روی صورت های دیگر آدم های شبیه به آن فرد بررسی هایی می کنم و بعد شخصیتم را با ویژگی های آن افراد ترکیب می کنم و همانطور که گفتم بعد از مطالعات و تحقیقات و استفاده از داشته های ذهنی ام به خلق نهایی مدنظرم می رسم. *فکر کنم یک گریمور قطعا باید یک نقاش باشد و دانستن نقاشی برای گریمور مثل الفبا برای محصل است. - قطعا. دانستن نقاشی و طراحی در گریم رکن اساسی دارد و شاید یک دلیل تفاوت برخی گریمورها در دانستن همین میزان از توانمندی در طراحی و نقش زدن ها باشد. صورت یک بازیگر برای خود من مثل یک بوم سفید است که قرار است روی آن نقاشی کنم منتها روی بوم دو بعد است و روی چهره به صورت سه بعدی این اتفاق رخ می دهد. یک گریمور حتما باید نقاشی بداند، رنگ و طراحی بشناسد، مجسمه سازی بلد باشد و حتی روانشناسی بداند و جامعه اش را بشناسد و مجموعه اینهاست که باعث می شود شما بتوانید یک شخصیت را خلق کنید. اگر گریمور می خواهد کارش بی نقص باشد باید روان شناسی بداند، خودش و آدم های اطرافش را بشناسد و ویژگی های آدم ها را بداند*روانشناسی چقدر تاثیر دارد؟ - اگر گریمور می خواهد کارش بی نقص باشد باید روانشناسی بداند، خودش و آدم های اطرافش را بشناسد و ویژگی های آدم ها را بداند. خود شما چقدر مطالعات روانشناسی دارید؟ - در حدی که بتوانم نوعی خودشناسی از خودم داشته باشم و بعضی از خلق و خوهای انسانی را بشناسم. به طور مثال وقتی در فیلمنامه ای شخصیتی دارید که خسیس یا حسود است شما باید بدانید که یک فرد حسود چه ویژگی هایی دارد چون هرآنچه که آدم ها در درونشان دارند در چشم و صورتشان هم هست. چرا فکر می کنید فردی را برای اولین بار می بینید و با اینکه او را نمی شناسید اما حس خوبی به او ندارید. درواقع ما عکسی از آن فرد را می بینیم که دوستش نداریم. اینکه می گویند فردی صورت دلنشینی دارد قطعا سیرت دلنشینی هم دارد. پس ما باید قطعا از درون و رفتار و ویژگی های انسان ها نکاتی را بدانیم چون نمی توانیم یک ماژیک برداریم و روی پیشانی آنها بنویسیم که حسود یا خسیس است. باید دید وقتی فردی حسادت می ورزد چه اتفاقی در سیرت و صورتش رخ می دهد و فرم صورتش به تدریج به چه شکلی درمی آید. احتمالا دانستن این جزییات و رعایت این همه ریزه کاری به صبر زیادی در حرفه شما هم نیاز دارد. - وقتی شما می توانید کشف کنید و عشق به کارتان را بیابید صبوری هم همراه با آن روند می آید. شما در کارگاه خود ماکت ها و ماسک های مختلفی دارید. کمی درباره این ماکت ها توضیح می دهید. - این دو ماکت هر دو از جن هایی هستند که در «ماه تی تی» قرار بود از آنها استفاده شود ولی متاسفانه حتی به تست گریم هم نرسید. کمی شبیه یکی از شخصیت های «ارباب حلقه ها» است. - بله. آن جن دلنشینی بود که از آن استفاده شد و البته می دانید که آنها از گذشته ما هم استفاده می کنند. یعنی آن شخصیت از آثار قدیمی ایرانی گرفته شده است؟ - به هر حال از تاریخ و منابع ما استفاده می شود و اگر جن و روح و این موجودات در کتاب های گذشتگان ما بوده از المان های آنها استفاده کرده اند. ممکن است ولی آنها خیلی بیشتر از ما فیلم هایی شامل جن و روح ساخته اند. - بله ما کمتر از این المان ها استفاده کرده ایم. اینجا تصاویری از تست گریم ها می بینیم که خود شما عکاسی کرده اید چرا اینقدر با تست گریم های معمول متفاوت است؟ - من عکاسی هم می کنم و عکاسی را دوست دارم و البته ادعایی در این باره ندارم. دوست دارم عکس تست گریم های خودم را خودم بگیرم و احساس می کنم به این ترتیب آنچه را که واقعا می خواهم می توانم نمایش دهم. به نظرم با عکسی که می گیرم مسیری را که کارگردان خیلی بهتر بتواند شخصیتش را پیدا کند ترسیم می کنم. اکت های بازیگران در عکس ها طبق خواسته شماست؟ - بله کارگردانی سوژه ها در عکاسی ها به خواسته خود من است چون من در همه این سال هایی که فیلم کار کرده ام سعی کرده ام نگاه کردن به آدم ها را یاد بگیرم و این کار را با لنزم انجام می دهم. ماجرای این سر بریده چیست؟ - یکی از مغول هاست که البته داستانش را نمی توان گفت.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت