خبرگزاری فارس: نمایش «بوف کور» با کارگردانی ناصر حسینی مهر که برداشت آزادی از 2 داستان «بوف کور» و «سه قطره خون» است، از ساعت 20 روز سه شنبه 15 فروردین ماه اجرای عمومی خود را در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر آغاز کرد. این نمایش در اولین شب اجرای خود میزبان تعدادی از نویسندگان و منتقدان ادبی بود و با استقبال مخاطبان و علاقه مندان تئاتر به صحنه رفت. بابک قهرمانی، مژگان خالقی، نیره سادات میرزایی، شاهو رستمی، عزالدین توفیق، میثم دامن زه، مهشید کاظمی، وحید فریدی، رضا شهرآ، اسماعیل خزایی، مرتضی مظلومی و ناصر حسینی مهر بازیگران نمایش «بوف کور» هستند. این نمایش جدیدترین اثر گروه «تئاتر 6» به کارگردانی ناصر حسینی مهر در مدت زمان 90 دقیقه اجرا میشود. ناصر حسینی مهر کارگردان و طراح این نمایش درباره این اثر بدین شرح با فارس گفتوگو کرد: با توجه به قدیمی بودن داستان «بوف کور» و شناخته شده بودن آن در بین قشر کتابخوان جامعه، لطفا توضیح دهید که چطور توانستید به جذابیتهای این داستان بیافزایید تا برای یک اجرای صحنهای آماده شود؟ بله همینطور که گفتید بوف کور داستان مشهوری است و از دیرباز بین قشر کتابخوان و اهل ادبیات
آشنا بود و همه آنها این اثر را به خوبی میشناختند و خاطرات ریز و درشتی با آن دارند همین امر مسئولیت ما را سنگین کرد برای اینکه بتوانیم این داستان را تبدیل به نمایشنامه بکنیم چرا که کار آسانی نبود. بنابراین این انتظارات هم از دو جهت بالا بود و مسئولیت ما را سخت میکرد هم اینکه خود اثر دست ما را در اقتباس بسته چرا که تماما در خیال قهرمان داستان میگذرد و فقط روایت است بنابراین چنین چیزی در اثر صحنهای سخت است و هم دیگر روایت صرف جذابیت تئاتری را از دست میدهد. با این حال خوشبختانه با گروه تئاتری که کار کردم گروه جوانی بودند با عنوان گروه «6» که در عرض شش ماه ما هم جذابیتهای صحنهای را از طریق پرداختن به اعمال خاص بیشتر کردیم در این چند شب اجرا ارتباط خوبی توانستیم با مخاطب بگیریم مردم به شدت به کار ما توجه داشتند و اشتیاق و ارتباطشان با اثر خوب بود ما هم که میخواهیم مزدمان را از تماشاگر بگیریم و هدف دیگری نداریم بنابراین امیدواریم موفق بوده باشیم و اجراهایمان را بدرستی انجام دهیم. به طور کلی چرا این داستان را از صادق هدایت انتخاب کردید؟ هدفتان چه چیز بود و ذهنتان چه چیزی را دنبال میکرد؟ سوال خیلی خوبی
است جامعه ما از دیرباز یک نگاهی با حساسیت کاذب نسبت به صادق هدایت دارد درست یا غلط آن را کار ندارم اما باید این را بگویم که آثار داستانی هدایت مملو از عناصر دراماتیک است عناصری که میتواند منشأ الهام باشد. ما هم برای فاخر تر شدن نمایشنامه در تئاتر و اینکه یک کاری منشأ الهام شود و همینطور آینده تئاتر به این نو بودن و طراوت احتیاج داریم چنین چیزی میتواند در آثار داستانی دیگر هم وجود داشته باشد مثل آثار چوبک یا بهرام صادقی و دیگران.. ما به یک هوای تازه در نمایشنامه نویسی نیاز داریم، پیشنهادم هم این است که همانطور که کشورهای دیگر اروپایی آثاری مثل جنایت و مکافات، آثار تولستوی، داستایوفسکی، چخوف، کافکا و ... را میپردازند ما هم بد نیست مدتی از آثار ادبیات معاصر کشورمان بهره ببریم. هوای تازه در نمایشنامه نویسی ما به خصوص در آثار هدایت وجود دارد که بسیاری از این داستانهای ریز و درشت میتواند برای صحنه مناسب شود و مورد بهره برداری قرار بگیرد. تماشاگر چه چیزی از نمایش بوف کور یاد میگیرد؟ من به شخصه وظیفه ندارم و همینطور دیگر تئاتریها که پیامی بدهم و چیزی یاد بدهم مردم ما آگاه هستند یک اثری را میخوانند و با
آن آشنا هستند اما اینکه من بتوانم یک کاری را مرعی کنم و تصویری را ارائه دهم با سلایق زیباشناسی خودم ارتباط دارد این ارتباط در هنر قشنگ است اما ما اینجا رسالتی نداریم که چیزی یاد بدهیم مطلقا چنین ادعایی هم نداریم من تنها با مردم در دیدگاه هنری شریک میشوم تا اینکه یک اثر را مرعی کنیم زیر یک سقف لایههایی را به چیزی اضافه کنیم. چطور توانستید این داستان را به نمایشنامه تبدیل کنید؟ البته این نمایشنامه به اعتقاد من سخت ترین داستان هدایت یا حتی بین داستانهای دیگر مثل کلیدر ، حاجی آقا و ... بود این پروسه زمانی را من در آلمان بودم شاید بیست سال پیش طرح را نوشتم و اتود زدم ابتدا قصد داشتم یک روز آخر زندگی هدایت را تبدیل به نمایشنامه کنم ، بعد تبدیل به بوف کور و تلفیقی از هدایت و بوف کور شد و به تدریج شکل گرفت. تا سه سال پیش که این نمایشنامه تدوین شد به بسیاری از نویسندگان رجوع کردم تا آن را بنویسند اما کسی نپذیرفت چرا که میگفتند دنیای خیالی سخت است که در قالب نمایشنامه بیاید ، بنابراین خودم تصمیم به نوشتن گرفتم چرا که تصاویر اجرایی در ذهنم بود. خوشبختانه سال پیش نیز مجوز دریافت کردم شش ماه تمام هر روز از اول
مهر تا پانزده فروردین بدون تعطیلی روزی شش ـ هفت ساعت تمرین کردیم با جوانان تئاتری که چهره هم نبودند اما بسیار بااستعداد هستند. من همینجا هم میگویم بازیگران الان ما اصلا قابل مقایسه با قبل نیستند بسیار با انرژی، شیفته و ایثارگر هستند و تلاش دارند خودشان را ثابت کنند من در این چهار سال گذشته فقط با جوانان کار کردم و خیلی هم راضی هستم حیف که کار آخرم است وگرنه باز هم با جوانان ادامه میدادم. چرا کار آخر؟ من در آلمان که بودم با خودم عهد بستم که در ایران فقط شش کار را کارگردانی کنم و الان هم این اتفاق افتاد و در شصت سالگی میخواهم فرمان را به دست جوانان بدهم. البته به عنوان بازیگر و طراح صحنه و امور دیگر در خدمت هر کسی که بخواهد هستم بدون هیچ تکبری در برابر دیگران اگر تجربیاتی داشته باشم آن را منتقل میکنم و از این بابت هم خوشحال میشوم. در نهایت نگاهتان به آینده تئاتر در ایران خوش بینانه است یا بدبینانه؟ الان به نظر من یک مقدار در دوره نابسامانی به سر میبریم البته من همیشه امیدوار بودم و هنوز هم امید دارم که تئاتر ما با این پتانسیل بالا و تعداد انبوه بازیگران علاقه مندان و سایر عوامل صحنه میتواند یکی از
برترینهای تئاتر دنیا باشد من 25 سال در خارج از کشور زندگی کردم و تئاتر اروپا را به خوبی میشناسم به جد میگویم تئاتر ما چیزی از اروپا کم ندارد. فقط دولتمردان ما باید به داد جوانان برسند و برایشان امکانات فراهم کنند تا ما سرآمد شویم تردید نکنید که همانطور که موسیقی ما در دنیا پیشرفت داشته تئاتر هم میتواند داشته باشد کافی است که ظرفیتها را بالا ببریم.
دیدگاه تان را بنویسید