خانم بازیگر: انگار فراموش شده‌ایم

کد خبر: 640155

زهره حمیدی بازیگر شناخته شده‌ای در عرصه سینما و تلویزیون است. آغاز بازی او در سینما سال 1371 با فیلم «دلاوران کوچه دلگشا» به کارگردانی حسن هدایت بود.

جام جم: او در فیلم‌های زیادی مثل مسافر ری، بوی کافور عطر یاس، شب‌های تهران، ورود آقایان ممنوع، بازی پنهان، چتری برای دو نفر و قدمگاه ایفای نقش کرده است. در تلویزیون نیز نقش‌آفرینی او را در سریال‌هایی مانند شوق پرواز، مستانه، دختران، پشت‌بام تهران و تولدی دیگر به خاطر داریم. با او گپ و گفتی درباره تازه‌ترین فعالیت‌هایش داشته‌ایم که در زیر می‌خوانید. از تازه‌ترین فعالیت‌هایتان برای مخاطبان بگویید. امسال زیاد فعالیت نداشتم. بعد از سریال «بازگشت» که شبکه سه اخیرا پخش شد برای تله فیلمی به اسم «مقصر» به زنجان آمدم. در عرصه سینما چطور؟ امسال اصلا فعالیت نداشتم. پیشنهادی نداشتید یا این‌که به‌خاطر ضعیف بودن فیلمنامه‌ها، آنها را قبول نکردید؟ پیشنهادی نشده، به نظرم فقط برخی بازیگران بازی داده می‌شوند و ما فراموش شده‌ایم. خیلی غم‌انگیز است ما که این همه سال کار کرده‌ایم و زندگی‌مان را روی این کار گذاشته‌ایم، انگار فراموش شده‌ایم. نه پیشنهادی و نه هیچی. من ماهی چند فیلمنامه برایم می‌آمد اما امسال فقط در یکی دو کار محدود ایفای نقش کردم. بخصوص در فیلم‌های سینمایی این موضوع بیشتر به چشم می‌خورد. در این شرایط اوقات فراغت‌تان را چطور می‌گذرانید؟ اکثرا در خانه یا فیلم می‌بینم یا کتاب می‌خوانم. دوست ندارم به این موضوع ورود کنم، اما شاید خوانندگان ما بخواهند بدانند شما بعد از فوت پسرتان آن هم در شرایطی که 27 سال داشتند، چطور با این اتفاق تلخ کنار آمده‌اید؟ مدتی از آن اتفاق گذشته، فکر می‌کنم از دست دادنی وجود ندارد. هیچ چیز از بین رفتنی نیست. برای همین فکر می‌کنم حامد هنوز هست. با خاطراتش زندگی را می‌گذرانم. بالاخره به این فکر می‌کنم همه ما روزی رفتنی هستیم. چه زود و چه دیر، هیچ‌کس در این دنیا نمی‌ماند. فرزند دیگری هم دارید؟ حامد و حمید دوقلو بودند. بعد از این اتفاق برای این که نکند برای دیگر پسرم (حمید) مشکلی پیش بیاید، او را به آلمان فرستادم تا از این فضا و خاطرات دورش کنم. می‌خواستم قدری این فاجعه بر او کمتر تاثیر بگذارد. همین که می‌دانم سالم است، برایم خوب است. البته دخترم هم آنجاست. چقدر ورزش می‌کنید؟ خیلی دوست دارم در مکان‌های همگانی ورزش کنم. اما مردم مدام من را سوال پیچ می‌کنند. البته آنها هم حق دارند چون دوست دارند بدانند. همین باعث شده در خانه بیشتر بمانم. یک معلم یوگا دارم که با او ورزش می‌کنم. اهل شبکه‌های اجتماعی هستید؟ اینستاگرام دارم. گاهی عکسی می‌گذارم. دلم خوش است مردم دنبال می‌کنند. همین خودش وسیله‌ای است که فراموش نشویم. فرزندانم از ایران رفته اند و فراغتم بیشتر است. بیشتر می‌توانم زمان بگذارم و کار کنم؛ اما کار نیست. ما دوست داریم کار کنیم و حضور داشته باشیم و این انصاف نیست بعد از این همه کار کردن فراموش شویم. حتما در جریان هستید خیلی از جوان‌ها به حضور در شبکه‌های اجتماعی معتاد هستند و صبح تا شب وقت‌شان را با تلفن همراهشان سپری می‌کنند. من در حد اطلاع‌رسانی با توجه به شغلم فقط برای این‌که بگویم هستم، در شبکه‌های اجتماعی حضور دارم. ولی اعتیاد به این شبکه‌ها درست نیست. من خیلی جاها می‌بینم. حتی در جمع انگار هیچ‌کس حضور ندارد و همه گوشی در دست انگار با دنیای دیگری دارند ارتباط برقرار می‌کنند. جالب است بدانید گاهی به بچه‌هایم در آلمان سر می‌زنم. آنجا اصلا این‌طور نیست. بندرت گوشی در دست می‌گیرند، مطلبی می‌خوانند و بعد سراغ زندگی خود می‌روند. اما اینجا بعضی حتی در رختخواب هم گوشی دستشان است و این خیلی خوب نیست. اگر می‌شد آموزش داد و در این زمینه فرهنگ‌سازی کرد، خوب بود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت