گلایه‌های گلریز از جشنواره موسیقی فجر

کد خبر: 629386

محمد‌على گلپايگانى با نام هنري محمد گلريز متولد سال ۱۳۲۵ در تهران است.

روزنامه جوان: محمد ‌ على گلپايگانى با نام هنري محمد گلريز متولد سال ۱۳۲۵ در تهران است. گلريز در خانواده ‌ اي رشد يافته كه صداي خوش در آن موروثي بوده است. پدرش از مداحان قديم تهران بوده و مادرش نيز با صوت خوبي قرآن تلاوت مي ‌ كرده است. برادر ناتني ‌ اش اكبر گلپايگانى هم از خوانندگان شناخته شده موسيقي سنتي است. او در سال ۱۳۵۳وارد راديو و به ‌ عنوان يك خواننده جوان مطرح شد. براي فهم بيشتر موسيقي رديفي ايراني از محضر استاداني چون اسماعيل اديب ‌ خوانساري و محمدرضا شجريان بهره برد و كارهايي نيز با گروه شيدا اجرا كرد. نخستين آهنگ وى با نام «شيدا» در اين گروه توسط فريدون شهبازيان به سرپرستى محمدرضا لطفى ضبط شد. ابتدا از پيشينه هنري و شخصي خودتان براي ما توضيحاتي را بيان بفرماييد.

بنده از موقعي كه خودم را شناختم، متوجه شدم كه از يك موهبت الهي در راستاي خوانندگي برخوردار هستم و به عبارتي صداي خوش در خانواده ما موروثي است. من در يك خانواده مذهبي به دنيا آمدم و پدرم نيز از مداحان قديم تهران به حساب مي ‌ آمد و كمتر كسي بود كه نام مرشد حسين را نشنيده باشد. آنقدر صداي ايشان رسا و خوب بود كه به «حسين بلبل» معروف شد. هر جا كه مي ‌ خواند محال بود كسي رد شود و با شنيدن صداي وي كمي تأمل نكرده باشد و گوش فرا ندهد. برادرانم نيز همگي داراي صداي زيبايي هستند و در عرصه خوانندگي فعاليت مي ‌ كنند چه رسمي و چه غيررسمي. از همان كودكي همراه پدر مي ‌ رفتيم در محافل و مجالس مي ‌ خوانديم و به قول معروف پا منبري مي ‌ كرديم. گاهي اوقات ابوي كه اشعار اهل ‌ بيت مي ‌ خواندند به من مي ‌ گفتند محمد دو بيت را هم تو بخوان، از همان موقع ارادت من به اهل ‌ بيت خصوصاً آقا امام حسين(ع) قوت گرفت و اين راه را به فضل الهي همچنان ادامه داده و مي ‌ دهم. در خصوص موسيقي نيز بايد عرض كنم كه ابتدا شاگردي را نزد پدر آغاز كرده و سپس در محضر برادرانم تلمذ نمودم تا اينكه در سال 1353 وارد راديو شدم و تحت نظر مرحوم استاد اديب خوانساري به شكل حرفه ‌ اي به يادگيري رديف ‌ هاي موسيقي سنتي پرداختم و به عنوان شاگرد اول كلاس معرفي شدم. در سال 1355 با گروه «شيدا» به سرپرستي مرحوم محمدرضا لطفي آشنا شدم و من اولين خواننده بودم كه با اين گروه فعاليت مي ‌ كردم. البته گروه «شيدا» هم آهنگ ‌ هاي سنتي و ايراني را اجرا مي ‌ كردند. تا شروع انقلاب بنده حدود 10 الي 15ترانه با اين گروه اجرا كردم كه بيشتر از اشعار عارفانه برخوردار بودند.

در كل چند اثر در حوزه موسيقي داريد؟

در حال حاضر كه در خدمت شما هستم، فكر كنم نزديك به 2 هزار كار در رابطه با سرودهاي انقلابي و همچنين كارهاي ديگري در حوزه آوازهاي عرفاني، آوازهاي توحيدي و همچنين مرثيه سرايي اجرا كرده ‌ ام. دقيقاً به خاطر ندارم ولي تصور مي ‌ كنم كه تقريبا 300 الي400 سرود انقلابي و همچنين 200 تا300 آواز خوانده ‌ ام كه با ساز يا بدون ساز هستند.

در كارهايي كه در حوزه انقلاب انجام داده ‌ ايد، كدام يك را خودتان بيشتر مي ‌ پسنديد؟

از آنجا كه همه آنها را با عشق خوانده ‌ ام پس نمي ‌ توانم بگويم كه كدام يك را بيشتر از ديگري دوست دارم ولي بعضي از سرود ‌ ها كه خيلي مورد توجه مردم قرار گرفته و به قول معروف ماندگار شده ‌ اند از جمله «خجسته باد اين پيروزي»، «شهيد مطهر»، «بيا و بنشين كنار گل» و «اين بانگ آزادي است كز خاوران خيزد» هستند.

اگر به همان ابتداي انقلاب بازگرديد دوباره اين حرفه را انتخاب مي ‌ كنيد؟

بله. تا نفس دارم، براي انقلاب، اسلام و ايران مي ‌ خوانم. اگر باز هم به دنيا بيايم واقعاً همين كار را انجام مي ‌ دهم. كتابي به چاپ رسيده به نام «موسيقي حركت روي خط مرزي است.» تاليف مرحوم علامه جعفري كه بي ‌ نظير مي ‌ باشد به راستي همين طور است و اگركاري كه انتخاب مي ‌ كني هدفمند نباشد و ابعاد مختلفش چه از نظر معنوي و چه از نظر مسائل فني حفظ نشود، خداي ناكرده شعر خوبي نداشته باشد يا از ملودي زيبايي برخوردار نباشد قطعاً به بيراهه كشيده مي ‌ شود. الحمدلله اهل ‌ فن و خصوصاً كارشناسان مذهبي تصريح داشته ‌ اند كارهايي را كه بنده انجام داده ‌ ام در راه مستقيم بوده است و بر همين اساس مطمئن هستم كه اگر يك بار ديگر به دنيا بيايم دوباره اين راه را طي خواهم نمود. يكي از كارهايي را كه من خوانده ‌ ام، حدود 38 سال است كه از راديو پخش مي ‌ شود. گاهي اوقات كه داخل ماشين هستم پيچ راديو را پنج دقيقه قبل از ساعت دو بعد از ظهر باز مي ‌ كنم تا سرود اين بانگ آزادي را گوش كنم و هر زمان كه اين سرود را مي ‌ شنوم باور كنيد اشك شوق اكثر اوقات از چشمانم جاري مي ‌ شود، خيلي سرود بامعني و خوبي است و شعر بسيار باصلابتي هم دارد، خدا رحمت كند مرحوم استاد حميد سبزواري را كه اين شعر را سرودند، آقاي راغب آهنگ آن را ساختند و مرحوم مجتبي ميرزاده تنظيمش كردند و اين واقعاً پيام انقلاب است تا جايي كه زماني قرار شد اين سرود، به عنوان سرود ملي ايران انتخاب شود. از آن سرودهاي خاطره ‌ انگيزي است كه من خيلي دوستش دارم.

نقش موسيقي در بيداري مردم دنيا را چگونه ارزيابي مي ‌ كنيد ‌ ؟

واقعاً موسيقي مي ‌ تواند بسيار مؤثر باشد و در حوادث مختلف تأثير ‌ گذار شود. در واقع همه زندگي ما انسان ‌ ها روي ريتم موسيقي است. يعني حركاتمان، صحبت ‌ كردنمان، راه رفتنمان و نفس كشيدنمان همگي داراي ريتم است و من فكر مي ‌ كنم يك موسيقي خوب يا يك سرود خوب ‌ به معناي سرودهاي حماسي يا انقلابي مي ‌ تواند ملتي را در راستاي مبارزه با ظلم به حركت درآورد. در دفاع مقدس شخصاً اين توفيق را پيدا كردم كه به وسيله موسيقي چنين حركتي را ايجاد كنم. مثلاً همين سرود خجسته باد اين پيروزي، كه به مناسبت آزاد ‌‌ سازي خرمشهر خواندم غوغايي در زمان خودش به راه انداخت كه نشان از قدرت بالاي موسيقي براي ايجاد انگيزه ‌ هاي مثبت در عرصه ‌ هاي مختلف ميان مخاطبان و مردم دارد. يادم است يكي از رزمندگان تعريف مي ‌ كرد در فتح خرمشهر يا عمليات ‌ بيت ‌ المقدس، در خلال عمليات، دست اندركاران جبهه و جنگ ابتكار خوبي را به كار بردند. بلندگوهايي را روي ماشين ‌ ها نصب كرده و در خلال عمليات سرود خجسته باد اين پيروزي را پخش مي ‌ كردند و درحالي كه ما پيش به سوي دشمن مي ‌ رفتيم با آن حجم از باران گلوله در اطرافمان نيروي زيادي گرفته و پيروزي را كاملاً حس مي ‌ كرديم.

يادم مي ‌ آيد داخل ماشين بودم و داشتم از شهرري مي ‌ آمدم. راديو را روشن كردم و ديدم گوينده مي ‌ گفت، شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز، توجه كنيد، فكر كنم آقاي كريمي بودند. مجدداً همين جمله را تكرار كرد كه توجه بفرماييد: خونين ‌ شهر، شهر خون آزاد شد. چند بار اين را تكرار كردند و بلافاصله اين سرود پخش شد كه: «از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما/ جاودانه شد از فروغ ظفر پگاه ما/ صبح آرزو دميده از كرانه ‌ ها / شاخه ‌ هاي زندگي زده جوانه ‌ ها / اين پيروزي، خجسته باد اين پيروزي/ اين پيروزي خجسته باد اين پيروزي» من اشك شوق از چشمانم جاري بود. بيرون را كه نگاه كردم ديدم مردم سر از پا نمي ‌ شناختند. يكي شيريني پخش مي ‌ كرد، خيلي ‌ ها پرچم ايران دستشان بود كه تكان مي ‌ دادند، همه به هم تبريك مي ‌ گفتند، حال و هواي عجيبي بين مردم به وجود آمده بود و همچنان كه حركت مي ‌ كردم مبهوت اين صحنه ‌ ها شده بودم. لذتي كه آن صحنه و آن حال و هوا براي من به وجود ‌ آورده بود را هيچ وقت فراموش نمي ‌ كنم و مرتب خدا را شكر مي ‌ كردم كه توانستم مردم را خوشحال كنم.

هنوز هم كه هنوز است، هر كجا مي ‌ روم هر كس من را مي ‌ بيند فوري مي ‌ گويد اين پيروزي خجسته باد اين پيروزي و به من مي ‌ گويند آقاي پيروزي حالت خوبه؟ اين نتيجه كار موسيقايي خوب است كه البته تشكر مي ‌ كنم از آهنگساز، تنظيم كننده و شاعر كه اين اثر ماندگار را ساختند.

براي جواناني كه امروزه دوست دارند در عرصه موسيقي وارد شوند، چه توصيه ‌ اي داريد؟

موسيقي يك عرصه بسيار حساسي است. من هيچ وقت به كسي توصيه نمي ‌ كنم كه در وادي موسيقي وارد شود. ممكن است همه تعجب كنند كه من چطور اين حرف را مي ‌ زنم. واقعاً عرصه موسيقي عرصه حساسي است و خيلي بايد در آن دقت و ‌ تفكر كرد. چون واقعاً موسيقي خوب همانطور كه شما هم اشاره كرديد، مي ‌ تواند بسيار اثرگذار باشد و اگر موسيقي بد هم باشد مي ‌ تواند تمام اين مطالب را به صورت منفي در جامعه انعكاس دهد. اين است كه واقعاً اگر كسي مي ‌ خواهد دنبال كار موسيقي بيايد، بايد خيلي فكر كند، خيلي روي اين مسئله مطالعه كند و هدف خوب و معنوي داشته باشد. به هر حال كسي كه دنبال هنر و به خصوص موسيقي مي ‌ رود پس از مدتي معرفي شده و شناخته مي ‌ شود و مورد توجه قرار مي ‌ گيرد و طبيعي است كه خيلي دام ‌ ها جلوي پايش گذاشته خواهد شد. اين است كه بايد خيلي دقت كند كه وارد اين دام ‌ ها نشود و خودش را حفظ كند. بنابراين عزيزاني كه مي ‌ خواهند در عرصه موسيقي وارد شوند، واقعاً در اين رابطه بايد كارهايي را انتخاب و اجرا كنند كه هدف معنوي و عرفاني داشته باشد يا مفهوم حماسي داشته باشد و اگر نشد حداقل يك هدف اجتماعي داشته باشد. خيلي مهم است خواننده كاري را كه اجرا مي ‌ كند اين اهداف مد ‌ نظرش باشد.

من يادم است كاري را خواندم به نام امداد. اين اثر وقتي پخش شد خيلي مورد توجه قرار گرفت و حركت ‌ هاي بسيار خوبي در حوزه اجتماعي به وجود آورد. نمي ‌ دانم شما و خوانندگان عزيز خاطرتان است يا نه، شعر اين بود:«بگير دست فتادگان را به حكم وجدان تو مهربان / شريك غم ‌ هاي ديگران شو، طبيب آلام خستگان شو، تبسمي بر لبي نشان» يادم است كه پزشكي به من مراجعه كرد و گفت وقتي اين ‌ آهنگ را شنيدم، باور كن تحت تأثير شعر اين سرود قرار گرفتم و تصميم گرفتم هفته ‌ اي سه روز مريض ‌ هاي خودم را افتخاري ويزيت كنم. منظورم اين است كه اگر آدم در عرصه موسيقي وارد مي ‌ شود بايد هدفش عالي باشد، يعني كاري را كه اجرا مي ‌ كند به درد مردم و اجتماع پيراموني ‌ اش بخورد. حضرت امام يك جمله بسيار كليدي داشتند. مي ‌ گفتند شيطان كه مظهر آن شيطان بزرگ امريكا باشد، كاري ندارد كه شما استاد دانشگاه باشي يا مسئول فرهنگي هر جا باشي، وزير باشي، وكيل باشي، شيطان شما را بازي مي ‌‌ دهد. واقعاً ما بازي خورديم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جشنواره فجر را برقرار مي ‌ كند، اسمش فجر است، اسمش انقلاب است ولي دريغ از يك كنسرت موسيقي انقلاب، دريغ از يك كار هنري كه ياد و خاطره امام را زنده كند و دريغ از يك برنامه سرود انقلاب كه بيايد و مخاطبان را ياد انقلاب و فجر انقلاب بيندازد. اين را حداقل اسمش را عوض كنيد. ما وقتي اينجا مي ‌ گوييم بنياد فرهنگي روايت فتح، يعني چه؟ از نظر معني يعني چه؟ يعني به هنر انقلاب با همه قوا بپردازيم. يكي از اين هنرها موسيقي دفاع مقدس ماست. موسيقي دفاع مقدس همان موسيقي است كه سرود شهيد مطهري را حضرت امام تأييد كردند. بنده اين توفيق را پيدا كردم كه به اتفاق عزيزان ديگر خدمت حضرت امام رسيديم موسيقي دفاع ما، مورد تأييد همه است. رهبر معظم انقلاب بارها اين مسئله را تأييد كردند حتي در جلسه ‌ اي كه اخيراً ‌ با شعراي عزيز داشتند، در رثاي مرحوم استاد سبزواري جمع شده بودند، حضرت آقا صحبت كردند اتفاقاً همان جا مطرح كردند به شعرا توصيه كردند كه شما به سرودهاي انقلابي بپردازيد و حتي يك قسمت از يك سرود را خواندند و گفتند در سنندج يك آقايي بود، مغازه ‌ داري بود كه اقلام خودش را مي ‌ خواست بفروشد اين سرود را زمزمه مي ‌ كرد كه اين بانگ آزادي است و مي ‌ خواند. خود حضرت آقا چند جمله از اين سرود را خواندند. من بعضي مواقع فكر مي ‌ كنم خودم دارم اشتباه مي ‌ كنم، ولي وقتي مراجعه مي ‌ كنم به فرمايشات رهبر مي ‌ بينم نه اشتباه نمي ‌ كنم و واقعاً اينگونه است كه ايشان مي ‌ گويد من شب خوابم نمي ‌ برد. ما چه بخواهيم چه نخواهيم يكي از تأثيرگذارترين هنرها موسيقي است. شما برويد جوان ‌ ها را ببينيد، اين موسيقي اثرات مخرب هم دارد. فقط آن موسيقي كه نيست، از نظر ظاهري هم در جوان ما اثر مي ‌ گذارد، از نظر باطني اثر مي ‌ كند، انحراف فكري ممكن است به وجود بياورد. اثرات مختلفي دارد كه كارشناسان بايد بنشينند و بحث كنند. واقعاً ‌ توقع هست كه ارگان ‌ هاي فرهنگي ما كه اسم فرهنگي دفاع مقدس انقلاب روي آنهاست، يك مقدار بيشتر به اين مسائل بپردازند.

باور كنيد من مي ‌ خواهم اين جمله را بگويم. به خدا ما مورد بازخواست قرار خواهيم گرفت. به ما مي ‌ گويند شما كه مسئول فلان ارگان انقلابي شديد، چه ‌ كار كرديد براي مثلاً موسيقي انقلاب؟ موسيقي انقلاب كه اشكال ندارد. ما خودمان داريم مي ‌ گوييم موسيقي انقلاب و موسيقي دفاع مقدس، موسيقي شهدا، موسيقي جانبازان، آيا اين شهداي ما، اين جانبازان ما كه رفتند و از بهترين موجودي يعني جان خودشان گذشتند و جانباز شدند، ما نبايد حداقل يك سرود براي اينها بخوانيم. ما نبايد يك سرود براي شهيد آ ‌ ويني بسازيم كه مظهر فرهنگ دفاع مقدس ماست. چطور مي ‌ شود يك سرود انقلابي اين بانگ آزادي بعد از سال ‌ ها مورد توجه است؟ ما واقعاً بايد به اين مسائل بپردازيم و خلاصه و راحت از اين مسئله رد نشويم. البته يك پيشنهاد هم براي شما دارم، از آنجا كه سمبل روايت فتح شهيد آويني هستند به نظر مي ‌ رسد كه سرودي در خصوص ايشان ضروري است كه ساخته شود و بنده نيز با افتخار آمادگي خواندن و ارائه ‌ اش را به نحوي كه تأثيرات مثبتي در جامعه ايجاد نمايد اعلام مي ‌ دارم، چراكه براي شهيد آويني هم تا به حال نديدم كاري صورت گرفته باشد. به هر حال اين شهيد بزرگوار، كسي است كه اين همه به فيلم ‌ هاي دفاع مقدس، آثار هنري و تصويري خدمت كرده و انصافاً مظلوم واقع شده است. من واقعاً از مسئولان بنياد فرهنگي روايت اين تقاضا را مي ‌ كنم كه مقداري واقعاً تفكر كرده و بررسي كنند، اصلاً حرف من را هم گوش ندهند، ما چه بخواهيم وچه نخواهيم، الان تحت تأثير هنر موسيقي مبتذل از طريق غرب و امريكا قرار داريم. اين يك واقعيت است. دليل مي ‌ خواهند، دليلش اين است كه شما بپردازيد به اين كنسرت ‌ ها كه دارد اجرا مي ‌ شود. شما برويد يك كنسرت موسيقي پاپ را كه خيلي هم رونق پيدا كرده است و دارند در كشور و جاهاي مختلف پخش مي ‌ كنند نگاه كنيد. ببينيد خداوكيلي اين كنسرت، با آن نورپردازي با ظاهر خواننده و با آهنگ ‌ هايي كه خوانده مي ‌ شود، آيا در ذهن شما لس ‌ آنجلس تداعي نمي ‌ شود؟ يا فرهنگ مبتذل غربي در ذهن شما تداعي نمي ‌ شود؟ ‌ ما داريم مي ‌ بينيم كه به اينها بها مي ‌ دهند و به اينها مي ‌ پردازند و ميلياردها تومان دلالان موسيقي ما از كنار اين كنسرت ‌ ها مي ‌ برند، اينها يعني اين مسئولان فرهنگي مملكت ما، كه من هميشه ديدم يكي از وظايفشان رسيدن به انقلاب ‌ ، رسيدن به هنرهاي انقلابي، رسيدن به موسيقي انقلابي است، موسيقي ‌ انقلاب، موسيقي ‌ اي كه براي شهدا ساخته شود و براي دفاع مقدس ساخته شود، براي جانبازان ساخته شود، مورد تأييد همه است. حتي كارشناسان مذهبي و روحانيون ما، چرا ما از اين پتانسيل مي ‌ گذريم؟ ‌ ما واقعاً بايد به خودمان بياييم. ما كه داريم مي ‌ بينيم كه جوان ‌ هاي ما چه بخواهيم چه نخواهيم موسيقي گوش مي ‌ دهند و تحت تأثير موسيقي پاپ، ماهواره و اينترنت قرار گرفته ‌ اند، ما بياييم خودمان توليد كنيم. ما هنرمنداني داريم كه در عرصه موسيقي دفاع مقدس و موسيقي ارزشي هنرمندان شايسته ‌ اي هستند كه مي ‌ توانند كارهاي خوب ارائه دهند.

آقاي گلريز وضعيت موسيقي در راديو و تلويزيون بعد از انقلاب چگونه شد؟

تا قبل از انقلاب راديوو تلويزيون در اختيار طاغوت بود بعد از انقلاب هم كه همه چيز از بين رفته و تخريب شده بود؛ بنابراين ما هرگز نمي ‌ توانستيم به راحتي كارهاي خود را انجام دهيم و البته فرصتي هم در اختيار نداشتيم. چون وقتي انقلاب مي ‌ شود در همه زمينه ‌ ها تحول عظيمي ايجاد مي ‌ گردد و ما نمي ‌ توانستيم به شكل گذشته كارهاي خود را ارائه دهيم در حالي كه تجربه هم نداشتيم تا بدانيم كه بايد چه كاري بسازيم، با چه ملودي و چه شعري اما به مرور متوجه شديم كه در چه سبكي بايد كارهاي خودمان را ارائه دهيم. اولين باري كه ما به راديو رفتيم شيشه ‌ ها شكسته بودند و هنوز قطرات خون ‌ هاي ريخته شده پاك نشده بودند اما در آن زمان همه مسائل، انقلابي حل مي ‌ شدند؛ بنابراين بايد صداي جمهوري اسلامي يك سرودي يا توليدي داشت تا از راديو پخش كند. بعد هم با آقاي راغب و آقاي ملكوتي به استوديو شماره 8 راديو آمديم و سرودي با شعر سيد مهدي علوي را آماده و اجرا كرديم.

كمي درباره سرود «خميني ‌ اي امام» بگوييد. ‌ اين كار چگونه شكل گرفت؟

آقاي صبحدل نقش مؤثري در شكل ‌ گيري سرود «خميني ‌ اي امام» داشتند. اولين كار رسمي كه از صدا و سيما بعد از انقلاب پخش شد، سرود «معلم» به آهنگسازي احمد علي راغب بود كه در وصف معلمان فداكار به ويژه شهيد مطهري، آيت ‌ الله طالقاني و شهيد بهشتي بود كه نقش بسزايي در به ثمر رسيدن انقلاب داشتند. ماه ‌ هاي قبل از انقلاب وقتي در راهپيمايي ‌‌ ها شركت مي ‌ كرديم ملودي ‌ هايي كه مردم در شعارهاي خود استفاده مي ‌ كردند در ذهنمان نگه مي ‌ داشتيم تا به وسيله اين آهنگ ‌ ها بتوانيم سرودها را بخوانيم. مثلاً شعارهايي مانند الله اكبر، خميني رهبر ملودي خاصي داشت يا مثلاً استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي و الله الله یا برخي از كارهاي خودمان را آماده كرديم. براي به ثمر رسيدن اين آثار آقاي شاهنگيان و سبزواري به صورت مخفيانه با هم در ارتباط بودند. بعد از اينكه اين ملودي ‌ ها را حفظ مي ‌ كردم پيش آقاي راغب براي آهنگسازي مي ‌ رفتم و آقاي سبزواري را هم صدا مي ‌ كرديم تا ايشان شعر بگويد و ما آهنگ را بسازيم. آن روزها حكومت نظامي بود و منزل آقاي راغب در خيابان سقاباشي نزديك منزل ما بود و تا نيمه ‌ هاي شب و خيلي وقت ‌ ها تا اذان صبح آنجا مي ‌ مانديم و كار مي ‌ كرديم. حتي نمي ‌ توانستيم هر آهنگ و شعري را بخوانيم. سرود ديگري هم در زمان انقلاب به شكل خودجوش خوانده شد مانند سرود الله الله آقاي رويگري. آن زمان چون شعر ديگري وجود نداشت و اين شعر هم كار جديدي بود از صبح تا شب در خيابان ‌ ها پخش مي ‌ شد. كارهايي كه در اوايل انقلاب منتشر شدند به چند ماه قبل از انقلاب برمي ‌ گردد چون فرصت تربيت خواننده و آهنگساز نبود. البته در آن زمان هم كه فرصت كم بود اغلب هنرمندان تحصيلكرده و دوره ديده بودند، اما در اين ميان قرعه به نام ما افتاد تا اين گروه را تشكيل دهيم. بعد از اينكه شرايط تثبيت شد عزيزان و همكاران ديگر هم فعاليت ‌ هاي خودشان را شروع كردند و همه با هم سختي ‌ هاي اين راه را هموار كرديم.

در حال حاضر بنياد روايت در تمام حوزه ‌ ها به غير از موسيقي فعاليت دارد!

چطور مي ‌ شود كه يك موسيقي انقلابي مثل خجسته باد پيروزي، مثل بانگ آزادي، شهيد مطهري يا سروده ‌ هاي مختلف، بعد از سال ‌ ها هنوز مورد توجه مردم حتي جوان ‌ هاي ماست؟ اين يعني ما مي ‌ توانيم كارهايي بسازيم كه ماهواره ‌ هايي كه در موسيقي پاپ فعاليت مي ‌ كنند تحت ‌ الشعاع قرار گيرند. وظيفه ‌ ما همين است. مگر ما در امريكا زندگي مي ‌ كنيم؟ ما در جمهوري اسلامي زندگي مي ‌ كنيم. چرا مسئولان ما در ابتداي سخنراني ‌ شان مي ‌ گويند بسم ‌ الله الرحمن الرحيم، چون ما هر چه داريم از ادبيات انقلاب داريم، هر چه داريم از فرهنگ انقلاب داريم. متأسفانه مسئولان از انقلاب صحبت مي ‌ كنند ولي در عمل و اجرا كاري نمي ‌ كنند.

موسيقي دفاع مقدس همان موسيقي است كه سرود شهيد مطهري را حضرت امام تأييد كردند.

ما پيشنهاد مي ‌ دهيم به دوستان كه براي مراسم سالگرد شهيد آويني در فروردين كه روز هنر و انقلاب است، يك كار خوب و شايسته براي ايشان تهيه شود.

ان ‌ شاءالله كه بتوانيم در راستاي دغدغه ‌ هاي جنابعالي براي انجام كاري شايسته و ماندگار براي اين شهيد بزرگوار قدمي برداشته و چنين ايده و طرح زيبايي را عملياتي كنيم كه سال ‌ هاي سال زمزمه همه جوان ‌ ها باشد و هر كس اين سرود را مي ‌ شنود ياد اين شهيد بزرگوار بيفتد.

در پايان اگر مطلبي است كه فكر مي ‌ كنيد باقي مانده است لطفاً بفرماييد.

بسيار تشكر مي ‌ كنم از شما كه بنده را به عنوان مهمان دعوت كرديد و براي حسن ختام هم اين شعر عرفاني را تقديم شما و خوانندگان نازنين مي ‌ نمايم كه ان ‌ شاءالله مورد توجه ‌ تان قرار گيرد.

مردان خدا پرده پندار دريدند / يعني همه جا غير خدا هيچ نديدند / كوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است / كين جامه به اندازه هر كس نبريدند
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت