قهرمانی که شاخ مافیای دارویی را شکست!

کد خبر: 627282

نخستین ویژگی برجسته قهرمان این فیلم این است که قهرمانش آرمان‌گراست و این آرمانگرایی با جزئیات در فیلم مطرح می‌شود.

خبرگزاری تسنیم: همایون اسعدیان پس از ساخت فیلم ماندگار و خوش‌آب و رنگ «طلا ومس» مسیر فیلمسازی متفاوتی را در پیش گرفت. کارگردانی که فیلم‌هایش خواسته و یا ناخواسته با واکنش‌های اجتماعی فراوانی مواجه است. فیلم «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان درباره قهرمان عدالت‌طلبی است که پیشه‌اش روزنامه‌نگاری است. حامد صادقی (مصطفی زمانی) مردی اهل اصلاح امور است اما نمی‌تواند قصد اصلاح خویش را فدای اصولش کند. دووجهی بودن شخصیت حامد صادقی نخستین گزینه‌ای است که سبب می‌شود ارتباط سمپاتیک مخاطب با اثر چند برابر شود. نگاهی به مختصات سینمای اجتماعی نشان می‌دهد اغلب قهرمانان و یا به‌تعبیری صریح‌تر و روشن‌تر، شخصیت‌های محوری سینمای اجتماعی، فاقد شناسنامه و موقعیت معین اجتماعی هستند، بنابراین مخاطب نمی‌تواند مانیفست واقعی پرسوناژمحوری را شناسایی کند و به همین دلیل نسبت به فیلم‌های سینمای اجتماعی موضع خواهد گرفت. قهرمان یا ضدقهرمان اجتماعی باید اهداف، کنش و جایگاهش به‌خوبی در فیلمنامه واجد شناسایی باشد وگرنه مخاطب به شخصیت محوری سمپات نخواهد شد. حامد صادقی در یک موقعیت بحرانی اجتماعی قرار گرفته است، بنا به رسالت شغلی سراغ مافیای پشت‌پرده دارو رفته است و در روزنامه‌ای که مشغول به کار است از چهره کریه مافیای دارویی پرده برداشته است. نخستین ویژگی برجسته قهرمان این فیلم این است که قهرمانش آرمان‌گراست و این آرمان‌گرایی با جزئیات در فیلم مطرح می‌شود، شاخصه مهمی که در اغلب فیلم‌های اجتماعی نیست و مقصد اجتماعی پرسوناژمحوری معین و مشخص نمی‌شود. اما حامد صادقی قهرمانی است که بر اساس باوری آرمانی زندگی می‌کند و برای تحقق آرمان‌هایش از هیچ تلاشی فروگذار نیست. همین قهرمان برای نجات خواهرش در موقعیت دوگانه‌ای قرار می‌گیرد، موقعیت سختی که مجبور می‌شود تسلیم مافیای دارویی شود. اما این تسلیم خیلی ظاهری است. حامد صادقی از یک‌سو با مافیای دارویی مواجه است از سوی دیگر با مافیایی کلان‌تر دست و پنجه نرم می‌کند. این مافیای جدید در اقدامی حیرت‌انگیز، نوبت عمل‌های پیوند را جابه‌جا می‌کند. صادقی در موقعیت دهشتناکی گرفتار است؛ در شغل و پیشه‌اش با مافیا دست به گریبان است و از سوی دیگر برای نجات جان خواهرش باید تن به یک موقعیت مافیایی بدهد. قهرمان در کشاکش مبارزه با فساد باید دست به انتخاب بزند. کارگردان از طریق خلق یک موقعیت حاد و بحرانی قهرمانش را میان تنگنای عشق و وظیفه قرار می‌دهد. اغلب قهرمانهای خاکستری سینمای اجتماعی با فرمول انتخاب، میان عشق و وظیفه ساخته می‌شوند؛ عشق حامد به خواهرش منیژه یا رسوای مافیای بزرگ دارویی با نام فرامرزی. حامد در موقعیت ساختن و یا ساخته شدن قرار می‌گیرد، برای ساختن باید مقابل فرامرزی و برای ساخته شدن باید مقابل سازگار (فرامرز اصلانی) بایستد. نام خانوادگی انتخاب‌شده برای پرسوناژ فرامرز اصلی خیلی دلچسب و شیرین است و یک ارجاع اجتماعی کاملاً تحلیلی است. سازگار به نوعی واقع‌بینی عرفی دچار است، پرسوناژی که برای اینکه در موقعیت بحرانی گرفتار نشود باید خود را با زیست عرفی همسان کند، توصیفی که فرامرز اصلانی از گذشته خود ارائه می‌کند تبیین و توضیح همین مسئله است. حامد تا قبل از اینکه در این بحران گرفتار شود، موضع رسمی نسبت به وضعیت مافیای بهداشتی داشته است اما شرایط ناهنجار اجتماعی، موقعیتی را فراهم می‌کند که به شناخت عمیق‌تری از مناسبات عرفی برسد. قهرمان در یک سیر منطقی پس از مواجهه‌های گوناگون نوعی تغییر مشی آرام می‌دهد و از واقع‌بینی عرفی دست کشیده و به همان حامد صادقی خاص آرمان‌گرایی بدل می‌شود که بود، حامدی که به شرایط محتوم اجتماعی و مناسبات ناسالم تن درنداده است. مصطفی زمانی نقش حامد صادقی را به‌شیوه زیبایی ایفا می‌کند طوری که به هیچ وجه انتخاب‌هایش عیان نشود. چهره مصممش نوعی تکیدگی خاصی دارد اما المانهایی را در واکنش‌هایش می‌بینیم که نزدیک به یک استحاله انسانی قریب الوقوع است. شخصیت مهم دیگر این روایت سودابه (‌پریناز ایزدیار) است که او هم به‌مثابه حامد در این بزنگاه اخلاقی گرفتار است، اما مصمم بودن منیژه و جدا شدنش از حامد، زمینه‌ای را برای حامد فراهم می‌آورد که دست به انتخاب بزرگی بزند و جان خواهرش را فدای آرمان‌هایش کند. رهبر معظم انقلاب در مورد نسبت آرمان‌گرایی و واقعیت‌های موجود می‌فرمایند: "آرمان‌خواه که واقعیتها را هم می‌شناسد، هرگز نباید در هیچ شرائطى احساس انفعال و بن‌بست کند، یعنى نباید از آرمان‌خواهى دست برداشت؛ نه در هنگام پیروزى‌هاى شیرین، نه در هنگام هزیمتهاى تلخ. بعضى‌ها هستند که اگر چنانچه جریان کار بر وفق مرادشان پیش آمد و به نقطه‌ى مورد نظر خودشان رسیدند، از دنبال کردن آرمانها دست می‌کشند؛ این خطا است. «فاذا فرغت فانصب» قرآن به ما می‌گوید: وقتى این کار را تمام کردى، این تلاش را تمام کردى، تازه خودت را آماده کن، بایست براى ادامه‌ى کار. بعضى آن‌جورند ــ این اشتباه است ــ بعضى هم به‌عکس؛ اگر آنچه که پیش مى‌آید، بر طبق خواست آنها نبود، بر وفق مراد آنها نبود، دچار یأس و انفعال و شکست می‌شوند؛ این هم غلط است؛ هر دو غلط است، اصلاً بن‌بستى وجود ندارد در آرمان‌خواهىِ صحیح و واقع‌بینانه. وقتى انسان واقعیت‌ها را ملاحظه کند، هیچ چیز به‌نظرش غیر قابل پیش‌بینى نمى‌آید. همواره دنبال آرمانها باشند؛ چه در آن مواردى که حادثه‌اى که پیش مى‌آید، طبق دلخواه شما است، چه در آنجایی که حادثه‌اى که پیش مى‌آید، طبق دلخواه شما نیست؛ آرمان‌گرایی را با نگاه به واقعیتها از دست ندهید و دنبال کنید. در اصلِ انقلاب همین جور بود، در جنگ همین جور بود؛ در حوادث گوناگونى هم که در این سالها پیش آمده، همیشه همین جور بوده است. بعضى‌ها در قبال حوادث گوناگون، موضعگیرى‌ها و موقعیتهاى روحى و معنوى و فکرى‌شان، متناسب با آنچه که لازمه‌ى آرمان‌خواهى است، نیست. بعضى وانمود می‌کنند که آرمان‌گرایی با واقع‌بینى نمی‌سازد؛ این را ما به‌شدت رد می‌کنیم. بسیارى از آرمانهاى جامعه‌ى ما و مطالبه‌ى آنها جزو واقعیتهاى جامعه است". قهرمان این فیلم حامد صادقی و آرمان‌خواهی‌اش مبتنی بر گفتمانی رهبر معظم انقلاب تبیین شده است. صادقی در تضاد میان آرمان‌گرایی و واقع‌بینی، همچنان اصرار بر آرمان‌گرایی دارد و با اینکه به سرمنزل مقصود نمی‌رسد و جان خواهرش را فدا می‌کند اما در عین واقع‌بینی از آرمان‌گرایی‌اش کوتاه نمی‌آید. فیلم یک روز بخصوص یک قهرمان بخصوص و یک گفتمان بکر بخصوص دارد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت