سینمای آپارتمانی و چالش‌های آن در گفت‌و‌گو با هنرمندان سینما

کد خبر: 627074

سینمای آپارتمانی در ایران یکی از مسائلی است که این سال‌ها به‌شدت وجود آن محسوس است، به نوعی که غالب فیلم‌ها در لوکیشن‌های محدود و شهر تهران تولید و در پرده سینماها اکران می‌شوند.

روزنامه صبح نو: سینمای آپارتمانی در ایران یکی از مسائلی است که این سال ‌ ها به ‌ شدت وجود آن محسوس است، به نوعی که غالب فیلم ‌ ها در لوکیشن ‌ های محدود و شهر تهران تولید و در پرده سینماها اکران می ‌ شوند. اینکه دلیل این اتفاق تا چه اندازه به میزان متن و فیلمنامه یک اثر و تا چه میزان به سرمایه تولید یک فیلم برمی ‌ گردد، همواره از نظر هنرمندان و متخصصان این عرصه با تفاوت دیدگاه رو برو بوده است. فیلم ‌ های آپارتمانی مساله ای است که تا حدودی ممکن است عواقبی چون موجبات خستگی مخاطب سینمایی را در کنار بزن و در رو تولید کردن آثار به همراه داشته باشد. به همین دلیل سراغ بازیگر فیلم «پرویز» و «دراکولا» و کارگردان ارمنی سینما و تئاتر، آقای لووان هفتوان و همچنین آقای غلامرضا موسوی نویسنده و تهیه ‌ کننده سینمای ایران رفته ‌ ایم.

متن خوب نداریم/ روشنفکری صرف و توجیه آثار با روشنفکرزدگی

در سینمای ایران یکی از معضلات اصلی نبود فیلمنامه خوب و دوری فیلم ‌ ها از قصه ‌ گویی است. بسیاری از هنرمندان و متخصصان نیز به این مساله معتقدند که فیلمنامه یکی از اصلی ‌ ترین مشکلات در سینمای ایران است، متن، پایه یک فیلم است و می ‌ تواند حتی به تحول و پیشرفت سینما کمک کند، اما در سینمای ایران هنوز تعداد متن خوب برای فیلم کم است.

دلیل دوری فیلم ‌ ها از قصه ‌ گویی چیست؟ نقش فیلمنامه ‌ نویسان در فیلم ‌ های قصه ‌ گو چگونه است و چه راهی برای پیشرفت و قصه ‌ گویی درست فیلم ‌ ها وجود دارد؟

هفتوان: دلیل اینکه چرا فیلم ‌ های ما قصه ‌ گو نیستند شاید بیشتر به فرهنگ ایران بر می ‌ گردد چون ریشه ‌ های فرهنگی ما به شعر بر می ‌ گردد به جای اینکه قصه ‌ ای را تعریف کنند بیشتر به حال و احوال می ‌ پردازند. فکر می ‌ کنم صبقه فرهنگی ما قصه را کم ‌ رنگ کرده با اینکه قصه ‌ های زیادی مثل مثنوی داریم. آن گونه که من حس می ‌ کنم مردم ایران بیشتر در حال و احوال شعر و موسیقی هستند برای همین سینمای قصه ‌ گو کم داریم. اکثر دوستان و همکاران من همیشه می گویند ما مشکل فیلمنامه داریم. فیلمنامه ‌ نویس خوب کم است، فیلمنامه ‌ نویسان ما دیالوگ ‌ های خوبی می ‌ نویسند ولی قصه ‌ های خوب کم داریم، اصطلاحی است که می ‌ گوید «و در آغاز کلمه بود». من معتقدم متن مهم است، متن خوب کم داریم و در نتیجه بیشتر از قصه به سراغ فضاسازی می ‌ رویم.

انسان ذاتاً قصه ‌ گوست، به دنبال قصه می ‌ گردد و می ‌ خواهد ماجرا را پیگیری کند. امیدوارم اتفاق خوبی بیفتد تا فیلم ‌ هایی قصه ‌ گو داشته باشیم و کارهایی خلق شود که قصه خوبی داشته باشند، مخاطب را به دنبال خود بکشانند تا از قصه این آثار لذت ببریم.

موسوی: فیلم ‌ هایی داریم که متاسفانه قصه ‌ گو نیستند. این مساله به طبع هنرمند بر می ‌ گردد و کاری نمی ‌ شود کرد. برخی مواقع فیلمسازان یادشان می ‌ رود که سینما صنعت هم است و به این دلیل باید به گونه ‌ ای فیلم بسازند که تماشاگر معمولی هم ببیند، دوستان ما یادشان می ‌ رود که اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی هم فیلم می ‌ سازند و فیلم ‌ هایشان هم فیلم ‌ های خوبی است و در عین حال پر مخاطب هم است.

یعنی بعضی اوقات دوستان ما دچار این اشتباه می ‌ شوند که فیلم خوب حتماً فیلمی است که تماشاچی نبیند برای همین معلق می ‌ زنند. اشکال دیگری که به گمان من وجود دارد قصه است، قصه ‌ گویی کار ساده ‌ ای نیست و هر کسی هم نمی ‌ تواند به راحتی قصه بگوید و این به فیلمنامه باز برمی ‌ گردد. اگر فیلمنامه ‌ نویسان خوبمان فیلمنامه بنویسند، به لحاظ قصه ‌ گویی کارهای خوبی خواهیم داشت اما وقتی ما به سمت روشنفکری صرف می ‌ رویم در بعضی مواقع سعی می ‌ کنیم خودمان و آثارمان را با روشنفکرزدگی توجیه کنیم. قصه ‌ گویان خوب هم داریم اما برخی به دلایلی که گفته شد به آن سمت نمی ‌ توانند بروند.

سرمایه وجود ندارد/ فیلمنامه ‌ نویس مقصر است

بسیاری از فیلم ‌ ها در سینما با لوکیشن محدود مثل آپارتمان و در فضای تهران ساخته می ‌ شوند که به نوعی می ‌ توان نام سینمای آپارتمانی را بر آن ‌ ها اطلاق کرد. شاید این مساله یکی از ویژگی ‌ های بارز درهر فیلمی است که باید فکری برای آن کرد. دلیل این مساله چیست؟

هفتوان: متاسفانه این مساله از بحث اقتصادی ناشی می ‌ شود. فیلم ‌ ها کم بودجه ‌ اند و فیلمسازان دنبال جذب سرمایه هستند، وقتی تهیه ‌ کنندگان نمی ‌ توانند سرمایه پیدا کنند مجبورند لوکیشن ‌ ها را محدود کنند. این نوعی بیماری است که امیدوارم به کمک سرمایه ‌ گذاران حل شود. وقتی می ‌ گویم قصه، این قصه قرار است در جاهای مختلف روایت شود و تعدد فضاهای آن نیازمند سرمایه است. متاسفانه تئاتر ما هم در حال محدود شدن است، چون امکانات و فضا کم بوده در نتیجه در یک سالن باید سه گروه مختلف سه اجرا روند در نتیجه صحنه ‌ ای وجود ندارد و همه صحنه ‌ ها در یک میز و صندلی خلاصه می ‌ شود. مساله مالی واقعیتی است که سینما با نبود آن دست و پنجه نرم می ‌ کند و فقط فیلم ‌ های با بودجه ‌ های بهتر و سرمایه ‌ گذاران بزرگ ‌ تر توانسته ‌ اند تعدد لوکیشن و فضا داشته باشند.

موسوی: به نظر من مقصر بیشتر در این مساله فیلمنامه ‌ نویس است. اگر شما فیلمنامه ‌ ای داشته باشید که خوب باشد و فضاهای مختلف داشته باشد؛ تهیه ‌ کننده نیز چنین کاری را می ‌ سازد.

آقای موسوی گفتید فیلمنامه ‌ نویس مقصر این مساله است، پس نقش سرمایه در شکل ‌ گیری و کیفیت یک فیلم چه می ‌ شود؟

فیلمنامه سفارشی که نیست، معمولاً نوشته شده و بعد خریداری شده است. اتفاقاً اگر سفارشی هم باشد چون آنچه باب میل است سفارش شده پس هزینه خوبی هم تزریق و ساخته می ‌ شود.

سخن پایانی؟

هفتوان: امیدوارم ادامه سینمای ایران بهتر از این ‌ ها باشد.

موسوی: فیلم ‌ های خوب، بد و متوسط در سینمای ایران وجود داشته و دارند که امیدوارم در آینده شاهد بهتر شدن این وضعیت باشیم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت