آوار بهمن بر سر «قاتل اهلی»/ دستان پشت پرده کشکی!

کد خبر: 625523

قاتل اهلی موضوع توجه برانگیزی دارد. هر چند از ضیافت تاکنون دغدغه‌های اجتماعی کیمیایی کمی گل درشت و تصنعی بوده است و وقتی از فساد اقتصادی و رانت و پولشویی حرف می‌زند، مخاطب دقیقاً نمی‌فهمد او چه می‌گوید و جزییات از چه قرار است اما کلیات حرفش عامه‌پسند و جذاب است.

آوار بهمن بر سر «قاتل اهلی»/ دستان پشت پرده کشکی!
پرویز پرستویی در نقش جلال سروش در قاتل اهلی
سرویس فرهنگی فردا: با نمایش فیلم قاتل اهلی به کارگردانی مسعود کیمیایی و تهیه کنندگی منصور لشکری قوجانی در برج میلاد نقد نظرهای فراوانی درباره آن نوشته شده است. نشست خبری این فیلم یکی از جنجالی ترین نشست های جشنواره امسال بود. در ادامه نظر دو منتقد سایت فردا درباره این فیلم را می خوانید:
دستان پشت پرده کشکی!
محمدمهدی شیخ‌صراف
«قاتل اهلی» تازه‌ترین آلبوم تصویری کنسرت پولاد کیمیایی است که لابلای آهنگ‌های آن پرویز پرستویی در نقش جلال سروش دیالوگ‌های قلمبه سلمبه‌ای درباره پول کثیف و آلودگی سیاست و اختلاس و مردانگی و نظام تکرار می‌کند و گریزهایی هم به عاشورا می‌زند. او با تلفیقی از بازی از در نقش حاج حیدر ذبیحی فیلم «بادیگارد» و جواد کولی فیلم «آدم برفی» حاجی دکتر رزمنده کارخانه‌دار پولدار بامرامی است که طرفدار تولید ملی است و دشمنانی در جایی به اسم پیسارو دارد که می خواهند او را زمین بزنند. اما جلال سروش قرار است تا آخر خط برود. در این میان دختر جلال که عاشق خواننده فیلم است و چند نفر دیگر هم مدام با چشمانی قرمز از اشک ریختن یا عصبانیت دیالوگ‌هایی سنگین را مثل مشت به سمت طرف مقابل حواله می‌کنند. در «قاتل اهلی» همه چیز به همین مضحکی است.
فیلم به واسطه پرداخت به موضوع روز جامعه یعنی فساد در هرم قدرت و موضوع آلودگی سیاست به پول‌های حرام می‌توانست بسیار جذاب باشد. قهرمان چنین فیلمی می‌توانست یکی از شخصیت‌های منحصر به فرد سینما در مبارزه با فساد سیستمی در دل یک داستان پر فراز و نشیب ماندگار شود. اما همه چیز در «قاتل اهلی» به طرز غافلگیرانه‌ای بد است. انگار برای آزاردهنده بودن آنها تلاش زیادی صورت گرفته باشد. حتی بازی امیر جدیدی در نقش سیاوش مطلق نیز در این میان هدر رفته است. ولی او با اینکه یک نقش فرعی دارد و برایش غیر از چند سکانس تعقیب و گریز، دیالوگ‌های جاهل‌مابانه و سکانس شگفتی آفرین(!) استخر در نظر گرفته نشده به چشم می‌آید.
دست آخر هم سیاوش است که یکه و تنها به قلب دشمن می‌زند و هارد اطلاعاتی که معلوم نیست چه اطلاعاتی در آن وجود دارد و چطور و از کجا و توسط چه کسی از ساختمان پیسارو خارج شده را پس می‌گیرد و سروش را که بازداشت هم شده نجات می‌دهد. دستان پشت پرده کشکی هم که هیچ وقت نمی‌فهمیم چه کسانی از چه قماشی هستند نمی‌توانند کاری انجام دهند تا اینکه مسعود کیمیایی به صحنه‌های مورد علاقه خود در پایان فیلم می‌رسد؛ تسویه حساب در صحنه‌های قتل.
پولاد کیمیایی در نقش بهمن بخش زیادی از زمان فیلم را به کنسرت های خود اختصاص داده است
آوارِ بهمن بر سر قاتل اهلی
محمدرضا باقری
قاتل اهلی موضوع توجه برانگیزی دارد. هر چند از ضیافت تاکنون دغدغه‌های اجتماعی کیمیایی کمی گل درشت و تصنعی بوده است و وقتی از فساد اقتصادی و رانت و پولشویی حرف می‌زند، مخاطب دقیقاً نمی‌فهمد او چه می‌گوید و جزییات از چه قرار است اما کلیات حرفش عامه‌پسند و جذاب است.
ضربه به تولید ملی و وارادات کالا برای سود عده کمتر به قیمت نابودی کارخانه و کارگر و اقتصاد ملی درونمایه اصلی دغدغه‌های کیمیایی در قاتل اهلی است و اینکه همیشه افرادی از خود سیستم، نمی‌گذارند پاکدستان این عرصه به مطلوب خود عمل کنند تا حذف آنها هم پیش می‌روند. موضوعی که کیمیایی انتخاب کرده اتفاقاً به‌روز، دقیق و مسئله اجتماعی این روزهاست. تولید ملی و ذبح شدن آن توسط بالادستی‌ها برای سود بیشتر.
اما روایت کیمیایی به شدت از محتوای فیلم به دور است و حتی کارگردانی به فیلمنامه آسیب زده و آن را در بخش‌های غیر طبیعی، حوصله سربر، مصنوعی، اگزجره و بی‌ربط جلوه می‌دهد. در کشاکش داستان، پرویز پرستویی، قهرمان فیلم که یک تنه جلوی پیسارو وارد کننده و تعطیل کننده کارخانه‌های وطنی ایستاده است، ناگهان سه بخش ده دقیقه‌ای خوانندگی بی‌ربط پولاد کیمیایی را می‌بینیم که جز دلسوزی پدر برای پسر دلیل دیگری برای آن پیدا نمی‌کنیم. نقش پولاد کیمیایی، که در فیلم بهمن نام دارد، مثل بهمن سر مخاطب و فیلم آوار شده است. مونولوگ‌های بی‌ربط بهمن که نه به قصه اصلی نه به پیرنگ‌ها مرتبط نیست، به شدت از فضای فیلم خارج است.
در این هیاهو یک دفعه قهرمان فیلم هوس زن صیغه‌ای‌اش را می‌کند که به هیچ وجه کمکی به فیلم نمی‌کند و تنها می‌توان آن را از دغدغه‌های قدیمی کیمیایی در فیلمسازی و احتمالاً حدیث نفس خودش می‌توان عنوان کرد. نسخه فعلی قاتل اهلی فیلم بدی است، طولانی، بی‌ربط، تکه پاره و خسته کننده. شاید با آواربرداری سکانس‌های بهمن، احیا شود.
امیر جدیدی و حمیدرضا آذرنگ در نمایی از قاتل اهلی
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت