خبرگزاری فارس: تفاوتهای دنیای پروین اعتصامی با فروغ فرخزاد در ادبیات، در سالهای اخیر به شکل جدی تری در سینمای ایران به چشم میخورد. حضور کارگردانانی که(فراغ از کیفیت آثارشان) اگرچه نام زن را یدک میکشند ولی از فیلمهایشان نمیتوان زن بودن یافت و قاب بندی و احساسها و دکوپاژ و میزانسن همانی است که یک مرد میتواند. و طبیعی است که فقدان زنانگی آن هم در دید یک زن اتفاق خوشحال کنندهای نیست.
ویلاییها اما نخستین و یا شاید تنها فیلمی است که در جشنواره امسال به معنای واقعی کلمه زنانه است. احساس در سکانس به سکانس آن جاری است و هرچند از سر تعمد کارگردان با نقطه عطف احساسی(نظیر سکانس پایانی شیار یا سکانس وداع مریلا زارعی با پیکر همسرش در چ) طرف نمیشویم اما گاه به گاهی چشمهایمان پر میشود. ضجه نمیزنیم ولی همراه میشویم. درد فراق مثل پتک توی سرمان فرود نمیآید ولی به تمام فیلم دل میدهیم و این چنین است که روایت خانم کارگردان به جان مان مینشیند.
نگاهی به تجربههای پیشین منیره قیدی در سینما و تلاش ده ساله او در به ثمر نشستن این قصه، به ما این اطمینان را میدهد که او دفاع مقدس را میداند، بر قصهای که راوی آن است احاطه کامل دارد و نیامده برای شعار دادن و احیانا ماهی گرفتن از آبی گل آلود. و اگر نمیدانست نمیتوانست قصهای برایمان بگوید که در تمام این سی و چند سال مشابهش را نشنیده ایم. قصهای بکر. به تمام معنا بکر. و صد البته جذاب و دلنشین و شنیدنی. هرچند که قصه جنگی است ولی بستری انسانی دارد و در دو سویه جنگ و انسانیت توانسته جانب اعتدال را حفظ کند. نه لزوما توپ و تفنگی باشد و نه از سرِ فهم کج از دفاع مقدس، جنگ را فدای انسانیت کند. اتفاقی که کم ندیده ایم موارد مشابهش را. و کم ندیده ایم آثارِ جنگی که ضد جنگ هستند اتفاقا. «ویلاییها» دست روی نقطهای مهم و دیده نشده از بستر اجتماعی دفاع مقدس میگذارد و با ترسیم دو گانه درون و برون، مقاومت و فرار، خشم و صبر، غرور و نجابت، دغدغههای جدی از همسران رزمندگان به تصویر میکشد که تا بحال هیچگاه درباره ش روی پرده سینما ندیده ایم. دوگانههایی دقیق، درست و به جا که اوج هنرمندانه بودنش در این است که میان دو زن که
ظاهراً به لحاظ اجتماعی به هم شبیهند، رخ میدهد. قصهای که بشدت انسانی است و از این منظر پتانسیل بالایی برای دیده شدن در خارج از مرزها دارد. اگر کمی مقدمه قصه مفصل تر میبود و ورود به قصه کامل رخ میداد. خلق موقعیتها در فیلم تحسین برانگیز است. این که بتوانی به جا و کوتاه اما کامل و غیرشعاری احساسات مختلف همسران شهدا و دنیای منحصر به فرد خود را نمایش بدهی در ویلاییها به بهترین شکل انجام شده است. موقعیتهایی متعدد، متنوع و دراماتیک از احوالات و احساسات مختلف همسران رزمندگان با شخصیتها وروحیات مختلف که تماماً از آب درآمده و مخاطب را همراه فیلم میکند. مثل کششی که مخاطب را هنگام ورود اتومبیلهای به صحنه به دلواپسی میکشد.
و به اینها اضافه کنید بازیهای خیره کننده زنان فیلم را. ثریا قاسمی به طرز شگفت آوری در اوج است. نگاهش، آنش، قدم برداشتنش دقیقا همان چیزی است که باید باشد. او در این سن همچنان در اوج است و این خیره کننده است. طناز طباطبایی همچنان خوب است و چند قدم جلوتر از کارهای اخیرش ظاهر شده. فهم کاملی از نقشش دارد و تقابل غرور همسرانه و مهر مادرانه را به عینیت رسانده. پریناز ایزدیار هم به هنرمندانه ترین نحو ممکن نجابت لازم برای نقشش را بازی کرده، با تمام جزئیاتی که لازم است برای به تصویر کشیدن یک زن دلتنگِ نجیبِ تودار.
ایزدیار در «ویلاییها» نشان میدهد که قدرت بازی کردن در موقعیتها و شخصیتهای مختلف را دارد و مانند قریب به اتفاق زنان بازیگر سینما تیپ همیشگی خودش را به فیلمهای مختلف نمیبرد. و این یک اتفاق بزرگ است برای منیره قیدی و پریناز ایزدیار.
اگرچه روایت «ویلاییها» میتوانست با کمی فراز و فرود بهخصوص در نیمه دوم فیلم و ریتم تندتر و حذف برخی سکانسها که نبودنش ضرری برای فیلم نداشت، بهتر و روان تر جلوه کند ولی تا همین جا هم جلوتر از فیلمهایی شبیه به خود است. «ویلاییها» سینمایی تر از آثاری است که در این فضا ساخته و بدان توجه شده است، هرچند که هنوز تا بهترین بودن فاصله دارد.
با این همه نباید از سعید ملکان هم غافل شد. تهیه کنندهای که خیلی زود توانسته بهگزین بودن خود را به سینمای ایران اثبات کند و در 2 سال گذشته با پدیدههای جوانی که رو کرده توانسته دریچههای جدیدی را به روی سینمای ایران بگشاید. و برای نگاه دقیق و درست او همین بس که «ویلاییها» را بعد از حدود 10 سال که به اتهام ناروای نداشتن بار دراماتیک به مرحله ساخت نرسیده بود، به پرده نقرهای آورده و تحسین برانگیز هم ظاهر شده. با این روند ملکان میتواند یک تهیه کننده مولف جدی در سینمای ایران لفب بگیرد.
«ویلاییها» قصهای بکر دارد، بازیهای خوبی دارد، روایتی بشدت انسانی و فرامرزی است، و مهم تر از همه نشان میدهد که سالهای دفاع مقدس چقدر قصه نگفته دارد که میتواند تا سالها سینمای ایران و حتی جهان را تحت تاثیر خورد قرار دهد. منتظر کارهای بعدی منیره قیدی خواهم بود.
دیدگاه تان را بنویسید