سرویس فرهنگی فردا؛ مازیار وکیلی: بدون تاریخ، بدون امضا از آن فیلمهایی است که وجودشان در سینمای امروز ایران کیمیاست. فیلمی که دغدغه و باوری دارد و سعی میکند آن دغدغه را در قالبی جذاب ارائه کند. مهمترین خصیصه بدون تاریخ، بدون امضا هم همین دغدغهمند بودن است.
فارغ از بحثهای کیفی فیلم، این فیلمی است که نمیتوان درباره آن بدون موضع بود و نمایشش احتمالاً بحثهای فراوانی را برخواهدانگیخت. فارغ از اینکه از مواضع فیلمساز خوشمان بیاید یا نه درباره فیلم حرف خواهیم زد و موضعگیری خواهیم داشت. موافق نگاه کارگردان باشیم یا مخالف فرقی نمیکند. همین که فیلمی بتواند در جامعه باب بحث را بگشاید غنیمت بزرگی است.
اما به بدون تاریخ، بدون امضا به لحاظ سینمایی هم فیلم نسبتاً خوبی است. داستان تلخش را با دقتنظر و تمرکز عجیبی تعریف میکند و برای این داستان تاثیرگذار نقاط اوج خوبی را هم تدارک میبیند.
جلیلوند از هیچ صحنهای با اغماض نگذشته است و برای هر کدام از سکانسهای فیلم جزئیات خوبی را تدارک دیده. برای مثال شروع فیلم با یک تصادف کوبنده آغاز میشود، تصادفی که به ظاهر ختم به خیر میشود اما همین تصادف سیر وقایع را به سمت و سویی عجیب میبرد. در ادامه فیلمساز به جای اینکه سعی کند بیانیه صادر کند(مثل اسرافیل) روی قصهاش تمرکز میکند و تمام سعیاش را میکند که واقعیت را همانطور که هست نشانمان دهد.
در طول فیلم، فیلمساز طرف هیچیک از شخصیتها را نمیگیرد. سعی میکند به نسبت مساوی حق را میان آنها تقسیم کند و درباره هر کدام به یکاندازه صداقت و انصاف داشته باشد. دکتر کاوه نریمان اگر انقدر با وجدان است که مسئله را تا انتها پیگیری کند با نگفتن و دیر اقدام کردنش برای نبش قبر زمینهساز فجایع بعدی هم میشود. اگر موسی با خرید آن مرغهای فاسد زمینهساز مرگ فرزندش میشود با کشتن فروشنده مرغها تاوان گناهش را هم پرداخت میکند.
در کنار این نگاه منطقی به واقعیت داستان فیلم تعادل حیرتانگیزی هم در داستان رعایت میکند. روند داستان و بار درام به نسبت مساوی روی دوش دو شخصیت اصلی فیلم تقسیم شده و فیلمساز اجازه نداده هیچیک از شخصیتها وزن سنگینتری نسبت به دیگری در داستان پیدا کنند.
رنج بدون تاریخ، بدون امضا یک رنج حقیقی است. فشاری که به لحاظ روحی به شخصیتها وارد میشود کاملاً ملموس و قابل درک است. رنجی که دکتر نریمان بابت اتفاقی که اُفتاده میکشد یک رنج تطهیرگر است. در تمام لحظات این فیلم ما شاهد خردشدن او زیر بار این مصیبت هستیم. اما او در سکوت این مسیر را طی میکند. گویی که میخواهد تمامی بار این رنج را به تنهایی به دوش بکشد.
امیر آقایی هم برای این نقش سنگتمام گذاشته و در لحظات سکوت دکتر نریمان تمامی رنجهای او را به چشمهایش منتقل کرده. نگاههای او در این فیلم تیز و برنده است. انگار که همانند شغلش با نگاهش درون شخصیتها را تشریح میکند. بازی آقایی در چنین نقش دشواری حداقل استحقاق کاندیداتوری را دارد.
بدون تاریخ، بدون امضا از وجدان حرف میزند. عنصر مغفول مانده بسیاری از آدمیان امروز. فیلم تلنگری محکم است به ما به عنوان بیننده تا درونمان را به چالش بکشد و ما را در برابر وجدانمان تنها بگذارد. شاید خیلیها این میزان فداکاری دکتر نریمان را احمقانه بدانند. اما باید گفت اگر کسی ذرهای وجدان داشته باشد باید مثل دکتر نریمان رفتار کند.
بدون تاریخ، بدون امضا فیلم باهویت و دغدغهمندی است. از آن فیلمهایی که تلخیاش را بدون ذرهای رحم به خورد تماشاگر میدهد و از او میخواهد درباره خودش و رفتارش به قضاوت بنشیند.
دیدگاه تان را بنویسید