جام جم آنلاین: طی این سالها، کورش تهامی گرچه نقشهای مختلفی بازی کرده، اما همچنان وجه غالب و مشخصه او، بازی در نقشهای مثبت و آرام است. هرچند همواره تلاش کرده، حتی شخصیتهای مثبت پیشنهادی را یک شکل بازی نکند و حتما با تعبیه ویژگیها و رنگآمیزی، آنها را متفاوت ارائه کند. اما ظاهرا کمکم این تفاوتها دارد به سمت غافلگیری حرکت میکند و قرار است آن مسیر آرام در بازیگری، جایش را به نقشهایی هیجانانگیزتر بدهد. نمونهاش بازی تهامی در همین فیلم رگ خواب ساخته حمید نعمتالله که به عنوان یکی از بهترین آثار جشنواره امسال فیلم فجر از آن نام میبرند. گفتوگوی جامجم با کورش تهامی را بخوانید. اگر تئاتر و تلویزیون را در نظر نگیریم، امسال 20 سال از حضور شما در سینما میگذرد؛ دو دهه پیش با فیلمی به نام «سینما سینماست» ساخته ضیاءالدین دری به سینما آمدید. حالا بعد از این همه سال، واقعا فکر میکنید سینمای ما سینماست؟! بله که سینماست. به هرحال ما با وجود امکانات نه چندان زیادی که در دست داریم، پا به پای سینمای جهان پیش میرویم. البته مدل و نوع سینمای ما ممکن است با سینمای کشورهای خیلی مترقی یک شکل نباشد، اما به جرأت
میتوانم بگویم که ما در سطح جهانی حرفهایی برای گفتن داریم. در سطح منطقه هم فکر میکنم سینمای ما جایگاه اول را دارد. کمی از حال و هوای آن سالها و اولین حضور سینماییتان بگویید. چطور وارد پروژه سینما سینماست شدید؟ به هرحال آدم برای اولین کار سینماییاش حال و هوای عجیبی دارد، البته من با کار تصویر بیگانه نبودم و قبلا در تلویزیون در کار آقای حسن فتحی بازی کرده بودم. خوشبختانه آقای رضا کیانیان که در فیلم سینما سینماست بازی میکردند، بسیار درجه یک بودند و هستند و حواسشان به حضور و بازی من بود. چون ایشان کارهای تئاتری مرا دیده بود. ضمن اینکه من یک سال قبل از این فیلم، جایزه بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر را گرفته بودم. اصلا یکی از دلایلی که برای فیلم سینما سینماست انتخاب شدم، همین بود. آن زمان من هنوز در دانشگاه تحصیل میکردم و یکی از همکلاسیهایم هم آقای وحید موسائیان عزیز بودند که الان خودشان از کارگردانهای خوب سینمای ما هستند. چون ایشان در سینما سینماست دستیار کارگردان بودند، به خاطر آن جایزهای که گرفته بودم، مرا به آقای ضیاءالدین دری معرفی کردند. حالا 20 سال از آن روزها میگذرد و شما با فیلم رگ خواب
در بخش مسابقه جشنواره امسال فیلم فجر، حضور دارید. کار با حمید نعمتالله چطور بود؟ آقای نعمتالله فوقالعاده است و همکاری با ایشان برای هر بازیگری که واقعا برای کارش ارزش و اهمیت قائل است، مهم و مغتنم خواهد بود. یعنی برای من که دنبال این قضیه هستم و دلم میخواست که نسبت به کارهای دیگرم متفاوتتر باشم، این موضوع در رگ خواب و همکاری با آقای نعمتالله اتفاق افتاد. فکر میکنم او جزو چند کارگردان انگشتشمار درجه یک کشورمان است. گریمتان در عکسهای منتشر شده از فیلم، تفاوت دارد و قرار است چهره جدیدی از شما ببینیم. بدون اینکه قصه را لو بدهید، کمی درباره نقشتان بگویید. دوست دارم اولین مواجهه شما و دیگر مخاطبان با این نقش در سینما باشد و با این شخصیت در سینما آشنا شوید، اما اگر بخواهم یک خطی صحبت کنم، کاراکتر من در این فیلم آدمی است که در یک بیزینس فعالیت میکند و بسیار دوست دارد خودش را در جایی که هست، بالا بکشد. از آن بازیگرهایی هستید که حاضر باشید به خاطر نقش از خوشتیپی بگذرید و به نفع کاراکتر، چهرهتان را دِفرمه و دگرگون کنید؟ بله، میپذیرم. همیشه هم بشدت از این مساله استقبال کردهام. مخصوصا در دهه اخیر
همواره دنبال نقشهایی بودم که آن تصوراتی را بشکند که ممکن است از من به صورت کلیشهای به وجود بیاید، ضمن اینکه من مثل برخی همکارانم از تئاتر وارد سینما شدم و از روز اول دغدغهام این بود، نقشهایی را انتخاب کنم که شبیه هم نباشند و دستکم تفاوتهایی را بشود میان آنها پیدا کرد. بخشی از این موضوع برمیگردد به انتخابهایی که از طرف دیگران صورت میگیرد و کارهایی که پیشنهاد میشود. با این حال تلاش کردهام، همیشه نقشهایی را انتخاب کنم که حتی اگر مثبت هستند، رنگهایی داشته باشند که آنها را نسبت به نقشهای مثبت قبلی متفاوت کنند. یعنی ویژگی خاصی داشته باشد؟ بله، یک آدم مثبت تکبعدی نباشد. در نقشهای منفی هم این مساله را لحاظ میکنم. به همین دلیل، نقشهای خاکستری را بیشتر دوست دارم، چون جای کارِ زیادتری دارد. مثلا شما نقشم را در سریال زیرتیغ به یاد بیاورید که نقشی کاملا خاکستری بود. به خاطر اینکه با شخصیتی روبهرو بودیم که همه وجوه انسانی را در خودش داشت، یعنی به وقتش ناراحت میشد، به وقتش درگیر احساسات جوانیاش میشد و در مقاطع مختلف حسهای مختلفی را بروز میداد. بنابراین، نمیتوانیم بگوییم که این آدم مثبت مطلق
است یا منفی مطلق. شخصیتهای این چنینی را بسیار دوست دارم و از بازی در آنها استقبال میکنم. از میان پیشنهادهایی که به من میشود، سعی میکنم این نقشها را انتخاب کنم. بارها پیشنهادهایی به من شده که احساس کردم تکرار نقشهای گذشته است یا جایی برای کار ندارد. بنابراین نپذیرفتم این نقشها را بازی کنم. در فیلم آماده اکرانِ آشوب هم مثل این که با گریم و چهره متفاوتی ظاهر میشوید. بله، دقیقا. آشوب کار آقای کاظم راست گفتار است. خیلی دوست داشتم که آن کار هم بتواند در جشنواره فیلم فجر باشد، اما به دلایلی نشد، این فیلم در جشنواره حضور داشته باشد. کار پربازیگری است و همه چهرههای سرشناسی هستند. بسیار زیاد. من در آشوب چهار گریم متفاوت دارم، چون شخصیتی را بازی میکنم که از دهه 30 تا 50 زندگی او را در فیلم میبینیم. چقدر به موفقیت رگ خواب در جشنواره خوشبین هستید؟ رگ خواب، فیلمی است که دیده خواهد شد. برای این که آقای نعمتالله، خودش آدم متفاوتی است و سر صحنه، مواظب کوچکترین ریزهکاریهاست. این میزان از حساسیت و دقت برایم عجیب است. او حواسش به دکوپاژ، صحنه و لباس است. خوشبختانه از آن دست کارگردانهایی است که براحتی از
پلانها نمیگذرد. یعـنی ممکــن اسـت برخی برداشتها زیادتر از حد معمول تکرار شود؟ بشدت. هیچ ابایی در تکرار وجود ندارد. چون ما به عنوان بازیگر، هم بنده و هم خانم لیلا حاتمی که بار سنگینی از فیلم روی دوش ایشان هم بود و به نظرم فوقالعاده هستند، از این حساسیت برای بهتر شدن کار استقبال میکردیم. کار با لیلا حاتمی به عنوان پارتنر (همبازی) چطور بود؟ هم خانم حاتمی و هم دیگر اعضای گروه تلاش کردند این فیلم با امکاناتی که وجود داشت، به بهترین شکل ساخته شود. هیچکس از گروه برای فیلم کم نگذاشت، بنابراین تصور میکنم رگ خواب جزو فیلمهایی است که حتما دیده میشود و حتما مخاطب با آن ارتباط خوبی برقرار میکند. در ضمن فیلم به خاطر موضوع و داستانی که دارد، برداشتهای متفاوتی را میتواند در پی داشته باشد. بخصوص این برداشتها درباره نقشی که من بازی کرده ام، میتواند متفاوت باشد. بتازگی در جایی خواندم این فیلم، در حال و هوای « سرگذشت آدل ه.» فرانسوا تروفوست؛ (فیلمی درباره عشق یکطرفه و نافرجام دختر ویکتور هوگو به یک افسر ارتش) همین طور است؟ (کمی مکث میکند) فکر میکنم بهتر است این سوال را از آقای نعمتالله بپرسید. برای بازی در
این نقش به سیمرغ بلورین بهترین بازیگر هم فکر میکنید؟ بله، فکر میکنم. (میخندد) البته احتمالا خودتان بهتر میدانید، من قبلا یک بار برای فیلم آقای ابراهیم حاتمیکیا، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در جشنواره فیلم فجر سال 88 شدم. برای بازی در «به رنگ ارغوان»؟ بله. اخیرا خبری درباره یک فیلم دیگر با بازی شما منتشر شد؛ فیلمی به نام نفسهای آرام که در آن نقش مهندس معماری به نام رضا را بازی میکنید. این فیلم در چه وضعیتی است؟ نفسهای آرام، اولین فیلم آقای میثم هاشمیطباست. البته متاسفانه به دلیل مشغله این چند وقت، نتوانستم هنوز فیلم را به طور کامل ببینم و فقط چند سکانس آن را دیدهام. چون بخشی از مراحل فنی فیلم مثل صداگذاری و موسیقی هنوز باقی مانده بود، اما طبق شنیدهها این فیلم هم کار خوبی از آب درآمده است. امیدوارم در زمان اکران اتفاقهای خوبی برای فیلم بیفتد. یک سایت خیلی خوبی هم درباره فعالیتهای هنریتان دارید. خودتان آن را اداره میکنید؟ بخشی از آن زیر نظر من اداره میشود و بخشی هم زیر نظر ادمین. در بخش آشنایی با من این سایت متنی منتشر کردهاید که در قسمتی از آن نوشتهاید متاثر از
فصل تولدتان بهار هستید. این بهاری بودن در کارنامه هنریتان چه نمودی دارد؟ (میخندد) یعنی یک زمانی کارهایم آفتابی است و زمانی هم ممکن است ابری و بارانی باشد و حتی رعد و برقی هم بزند. در بازیگری مسیر آرامی را طی کردید. در ادامه هم منتظر ادامه همین روند از شما باشیم یا قرار است مثل اسم یکی از فیلمهای آماده اکرانتان، «آشوب» به پا کنید؟! اگر هوا مساعد باشد و بخت یاری کند، فکر میکنم یک ذره شرایط به آشوب نزدیک شود. همچنان علاقمند به تئاتر آخرین سالی که نمایش کار کردم، سال 81 بود، البته بعد فقط یک شب در نمایش آقای وحید رهبانی به نام «درخت بلوط» بازی کردم؛ کاری که هر شب یک بازیگر مهمان داشت. تا اینکه بعد از سالها این فرصت دست داد تا در نمایش «کابوس حضرت اشرف» به کارگردانی آقای حسین پاکدل بازی کنم. بتازگی در اجرای بخش بینالملل جشنواره تئاتر فجر حضور داشتم و حالا هم در اجرای عمومی آن حاضر هستم.
دیدگاه تان را بنویسید