«خانه دیگری»، فیلم دیگری/ کدام دیالوگ تاثیرگذار؟!

کد خبر: 623054

مشهور است که خانم‌ها در دیدن جزئیات تبحر دارند و به همان اندازه با درک کلیات دچار مشکل‌اند. این قول اگر درست هم نباشد درباره این فیلم و کارگردانش تا حد زیادی درست از آب درآمده. اما حرف‌های درست اگر در دل قصه تنیده نشوند به جان مخاطب نمی‌نشیند...

«خانه دیگری»، فیلم دیگری/ کدام دیالوگ تاثیرگذار؟!

«خانه دیگری»، فیلم دیگری/ کدام دیالوگ تاثیرگذار؟!

سرویس فرهنگی فردا؛ خانه دیگری اولین فیلم سینمایی بهنوش صادقی است که با حضور بازیگرانی چون پژمان بازغی، گوهر خیز اندیش، لیلا زارع و ناصر هاشمی در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حاضر است. این فیلم روز اول جشنواره در برج میلاد به نمایش درآمد (گزارش حاشیه های روز اول را اینجا ببینید) در ادامه نوشته دو منتقد پایگاه خبری فردا درباره این فیلم را می خوانید:

دیالوگ‌های «تأثیرگذار»؟!

سید حسام الدین حسینی

«ما همه بیماریم فقط همدیگه رو قضاوت می‌کنیم.»

«همه حرف‌ها و کارها رو با به نام خداوند بخشند مهربان شروع می‌کنیم ولی هیچی از دریای بخشندگی اون نداریم.»

«همه آدما در نهایت تنهان»

تمام هستی فیلم همین دیالوگ‌هاست به‌اضافه چند تم تکراری تلویزیونی. تم‌هایی مثل پدر خوب شوهر بد، رابطه سرد در تختخواب، زندگی پررونق پایین‌شهری فقیرانه در برابر زندگی راکد و مرده بالاشهری و...

حرف‌های درست اگر در دل قصه تنیده نشوند به جان مخاطب نمی‌نشیند و لاجرم به ضد خود تبدیل می‌شوند. صحبت از بخشش در سینما اگر بخشنده‌ای برای مخاطب نساخته باشی و علت بخشش را، لوس است و کلیشه. دیالوگ اگر جز منطق قصه نباشد جان فیلم را می‌گیرد و تماشاگر را از فراز پرده به قعر صندلی پرتاب می‌کند.

مشهور است که خانم‌ها در دیدن جزئیات تبحر دارند و به همان اندازه با درک کلیات دچار مشکل‌اند. این قول اگر درست هم نباشد درباره این فیلم و کارگردانش تا حد زیادی درست از آب درآمده. مهوش صادقی احساسات زنانه را تجربه کرده و سعی کرده در فیلمش نشان دهد اما مردها کلیشه‌اند و بدون عمق. پدر قصه به شکل بلاهت آمیزی مهربان است. شعر می‌خواند، پول قرض می‌دهد، شاباش می‌دهد و نگران زندگی دخترش است. شوهر به همان اندازه که پدر خوب است مریض است و سادومازوخیست. مغرور است و یک‌دنده. خسیس است و شکاک. میان این دو زنی است که با شوهرش به تختخواب نمی‌رود و همین می‌شود بحران و بهانه رودست آمدنی دوربینی که از روی سه‌پایه بودن هم طرفی نبسته بود.

مسئله محوری فیلم روشن نیست و بین کلیشه‌های مختلف می‌رود و برمی‌گردد. گاهی چنگی به بخشش می‌زند گاهی به دعوای زن‌وشوهری. از همه این‌ها بدتر پسر خانواده فقیری است که از پدر مهربان فیلم نگهداری می‌کنند. پسرک در همه صحنه‌هایی که جلوی دوربین است در حال قر دادن است. ظاهراً قری که معادی در ابد و یک روز داد به مذاق سینمای ایران خوش آمده و قرار است رقص مرد پایین‌شهری به سکانس‌کلیشه‌های سینمای ایران اضافه شود. خدا به داد ما برسد و به داد این سینما مردنی.

فیلم دیگری...

علی جعفرآبادی
«خانه‌ی دیگری» ترکیبی است از یک ایده‌ی مرکزی غیر قابل هضم و یک کارگردانی ساده‌ی تلویزیونی، با چاشنی مجموعه‌ای از خرده‌ایده‌های روایتی و اجرایی که هیچ یک هم به بار نمی‌نشینند. ایده‌ی محوری قابل فهم و هضم نیست، چرا که اگر تا پیش از تماشای خانه دیگری، بارها و بارها با ایده‌ی کمبود مقداری پول و تلاش برای فراهم‌کردن آن در انواع و اقسام فیلمها و سریال‌های وطنی مواجه بودیم، حالا و در نخستین ساخته‌ی بهنوش صادقی، با چالشی غریب‌تر رو به روییم : "نداشتن پول نقد!".
مردی که به تازگی صد میلیون تومان به داماد خود قرض داده، و در بزن و برقص‌های دورهمی خانوادگی، تراول چک‌های پنجاه هزار تومانی شاباش می‌دهد، با این بهانه که "پول نقد در دست خود ندارد"، برای فراهم کردن دوازده میلیون تومان پول، دست به دامان اطرافیان است، در حالی که اگر کارگردان به گوشه و کنار قاب خود نگاهی انداخته بود، انواع و اقسام وسایل خانه‌ی مرد بی‌پول داستان را می‌دید که فروختن هر یک از آنها، می‌توانست مبلغ مورد نیاز را فراهم کند. وقتی خط اصلی داستان فراز و فرود خاصی ندارد و کششی خلق نمی‌کند، کارگردان ناچار است دست به دامان جزییاتی مثل رقص‌های گاه و بیگاه شخصیت پسر خانواده (علیرضا جعفری) شود، تا شاید فرمول «ابد و یک روز» در تک سکانس مشهور رقص شخصیت مرتضی(پیمان معادی)، اینجا هم به کار فیلمساز بیاید، اما نتیجه بیشتر به مضحکه می‌ماند. و اگر رقص‌های پسر نوجوان هم کارساز نشد، فیلمساز به لوندی‌های دختر جوان خود چشم امید می‌بندد، که البته به برکت بازی ضعیف دختر (روشنک گرامی) باز هم مقصود کارگردان حاصل نمی‌شود. چنین فیلمنامه‌ی سست و بی مایه‌ای، البته با یک کارگردانی درخشان هم به فیلم برجسته‌ای منتج نمی‌شد، چه رسد به وضعیت فعلی فیلم، که کارگردانی تلویزیونی سردستی، عملاً چیزی همپای فیلمنامه است.
کارگردانی فیلم در این سطح از "فیلم اولی بودن" متوقف است که به کلیشه‌ای‌ترین وجه ممکن، آنجا که به اصطلاح مرسوم، "تنش" فیلمنامه بالا می‌رود، دوربین روی دست می‌آید و جایی که آرامش بر داستان حاکم است، با دوربین ثابت مواجهیم. و سردستی بودن و توقف در سطحی‌ترین موقعیت، تمام چیزی است که پس از تماشای خانه‌ی دیگری می‌توان گفت. خانه‌‌ی دیگری اندوخته‌ی قابل اعتنایی برای فیلمساز تازه کار خود نیست؛ شاید فیلم دیگری در آینده، به جبران بیاید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد