پیتزای ایتالیا با ادویه هندی/ مرثیه‌ای برای فیلم اولی‌ها

کد خبر: 622259

وقتی همه این‌ها را می‌بینی حس می‌کنی شاید «ایتالیا ایتالیا» بهترین فانتزی این چند سال سینمای ایران بشود. می‌خواهی دعا کنی به جان ایتالیایی‌ها که اول نویسنده محبوبت را نجات داده‌اند و حالا فیلم خوبی برایت ساخته‌اند؛ اما این‌هایی که گفتم متعلق به نیم ساعت اول فیلم بود.

پیتزای ایتالیا با ادویه هندی/ مرثیه‌ای برای فیلم اولی‌ها

نقد فیلم سینمایی ایتالیا ایتالیا کاوه صباغ زاده

سرویس فرهنگی فردا: فیلم ایتالیا ایتالیا اولین تجربه کارگردانی کاوه صباغ زاده است که در بخش مسابقه سی و پنجمین جشنواره فجر حضور دارد. به بهانه نمایش این فیلم در اولین روز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد (حاشیه های روز اول جشنواره را اینجا بخوانید) نقد دو منتقد پایگاه خبری فردا درباره این فیلم را در ادامه می خوانید:

پیتزا ایتالیا با ادویه هندی

محمد مهدی شیخ صراف

فیلم کشدار است. پر است از کدهایی درباره فیلم سازی که البته قرینه هایی هم در واقعیت دارند اما فقط اهل سینما و بیشتر همان صنف دستیاران کارگردان از آن سر در می آورند که البته در فیلم هم سهم زیادی دارند. حضور هرچند کوتاه کسانی مثل دانش اقباشاوی و علی ملاقلی پور جلوی دوربین هم به همین خاطر است. فیلم پر از رفت و برگشت های زمانی است. پر از آهنگ ایتالیایی که تبدیل به کلیپ شده و فیلم را تا مرز موزیکال پیش میبرد و انصافا خوب درآمده. اما این رفت آمد ها در سبک روایت هم چند دستی ایجاد کرده. سرگردان بین رئال و فانتزی؛ پر از تغییر لحن در روایتی که از جایی به بعد هرچه زور می زند پیش نمی رود و تنها مسکن نگهداشتن مخاطبش همان کنایه ها و موقعیت های لحظه ای جذاب است. ماجرای تکراری عشق و عاشقی که بعد از ازدواج و البته یک بحران بزرگ حالا تبدیل به یک زندگی سرد و بی روح شده است. حامد کمیلی به مراتب بازی بهتری نسبت به میانگین خودش دارد و سارا بهرامی هم یک ایفای نقش متفاوت که در سراسر فیلم به چشم می آید و دست بالا را دارد.

فیلمساز در اولین تجربه سینمایی اش سفره دلش را باز کرده و سعی کرده ناگفته ای باقی نگذارد. از مشکلات یک نویسنده برای کسب مجوز چاپ کتاب تا عدم حمایت مسئولان سینمایی از کارگردان های جوان و فیلم اولی که صباغ زاده یکی از همان هاست. برای همین شاهد تعدد اجزای بی ربط زیادی در شاکله فیلم هستیم. او هرآنچه بلد بوده به کار بسته تا مخاطبش را جذب کند و او را بخنداند. اما در تمام یک ساعت رو پایان فیلم هیچ قصه ای پیش نمی رود و داستان مدام درجا می زند. تا اینکه بلاخره یک ضربه ویران کننده در سکانس پایانی و بازگشت ناگهانی سمت و سوی فیلم به امید و امیدواری رقم می خورد. کارگردان برای رسیدن به این نقطه جذاب و البته طلایی فیلمش را زیاد کش می دهد و مدام چاشنی اضافه می کند.

اما چرا ایتالیا؟ به راحتی می توان ایتالیا و تمام آنچه به آن مربوط است را برداشت و به جان آن فرانسه، هلند یا حتی مکزیک را گذاشت چون مسئله اصلی فیلم بحران زن و شوهری است. به نظر میرسد ایتالیا و تاکید موکد برآن مثل برچسب ایتالین استایل روی در آشپزخانه در همه جای فیلم تنها روکش شیک و فانتزی است برای یک فیلم هندی درون! یک فیلم هندی با سس ایتالیایی یا شاید هم برعکس یک پیتزای مخلوط که البته پر از ادویه های هندی است. دست پخت کارگردانی که انگار هنوز دستیاری برایش اصالت بیشتری دارد.

نقد فیلم سینمایی ایتالیا ایتالیا کاوه صباغ زاده

مرثیه‌ای برای فیلم اولی ها

سید حسام الدین حسینی

مستور در کتاب آخرش: بهترین شکل ممکن، داستانی دارد به نام مشهد. یکی از شخصیت‌های قصه پسرک شاعری است که عشق ایتالیا است. عشق زبان ایتالیایی غذای ایتالیایی فیلم ایتالیایی و ماشین ایتالیایی. مترجمی زبان ایتالیایی خوانده و کتاب نوشته. مشهد بهترین داستان بهترین کتاب سال‌های اخیر مستور است به گمانم.

پسر فیلم ایتالیا ایتالیا هم به همان اندازه ایتالیایی است. لیسانس تاریخ دارد و مترجمی زبان ایتالیایی. عاشق آلفا رومئو است ولی چون پول ندارد وسپا سوار می‌شود. شورانگیز مثل آواز‌های ایتالیایی و خوشمزه مثل غذای ایتالیای. فیلم یک کمیلی استثنائا خوب دارد و یک بهرامی متفاوت. ایتالیایی بودن کمیلی درست و است و به‌قاعده. به خاطر تسلطش به زبان ایتالیایی برای بازی در فیلمی انتخاب می‌شود. این یعنی داستان چفت‌وبست دارد و ایتالیایی بودن طرف دکوری نیست.

وقتی همه این‌ها را می‌بینی حس می‌کنی شاید این هم بهترین فانتزی این چند سال سینمای ایران بشود. می‌خواهی دعا کنی به جان ایتالیایی‌ها که اول نویسنده محبوبت را نجات داده‌اند و حالا فیلم خوبی برایت ساخته‌اند؛ اما این‌هایی که گفتم متعلق به نیم ساعت اول فیلم بود.

بقیه فیلم بحران زن‌وشوهری است که کارگردان در برزخ فانتزی و رئال کردنش باقی می‌ماند. نریشن‌ها فیلم را جلو نمی‌برند. غده واقع‌نمایی و ژست جدی بودن و اجتماعی بودن به جان فیلم می‌افتد، سرطان می‌شود و همه‌چیز را با خود می‌بلعد.

کارگردان فیلم اولی است. شخصیت زن فیلم هم می‌خواهد فیلم اولش را بسازد. فیلم اولی که آن‌قدر ساخته نمی‌شود که زن را مجبور می‌کند یک نامه سرگشاده بنویسد و به بلاهایی که بر سرش آمده اعتراض کند. به شوهرش می‌گوید وقتی نمی‌گذارند فیلم خودم را بسازم من هم می‌روم یک فیلم کم‌خرج کمدی می‌سازم اسم فیلمم هم می‌گذارم ایتالیا ایتالیا. کارگردان در نشست فیلمش می‌گوید نگذاشتند فیلم اولم را بسازم این را ساختم. این می‌شود که عقده‌گشایی با ژست اجتماعی بازی دست‌به‌دست می‌شوند و کشتی خیال کارگردان را غرق می‌کنند آقای کارگردان کمی محکم‌تر باشید کمی مردتر.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت