سرویس فرهنگی فردا: انتشار نامه اصغر فرهادی به حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان و گلایههای او از بیتوجهی به گورخوابهای قبرستان نصیرآباد از جمله خبرهایی بود که در هفته گذشته بحثهای بسیاری را در فضای سیاسی و فرهنگی کشور به راه انداخت.
اولین واکنش رسمی به این نامه درست یک روز بعد توسط شخصی که این نامه خطاب به او نوشته شده بود، یعنی حسن روحانی صورت گرفت. روحانی در سخنرانی خود در نشست تخصصی جامعه نظارت و بازرسی دولت گفت: «من دیروز از یکی از هنرمندان نامهای را خواندم که بسیار دردناک بود. شنیده بودیم بعضیها از فقر کارتن خواب میشوند یا زیر پلها میخوابند اما قبر خواب را کمتر شنیده بودیم. این هنرمند در نامه نوشته بود وقتی این موضوع را دیدیم بغض در گلویم و شرمساری در سیمایم ایجاد شد. چه کسی میتواند در جامعه بزرگی مثل ایران به این عظمت، دین فرهنگ و با عشق به خاندان رسالت ببیند عدهای از هم نوعانش آسیب اجتماعی دیدند و به خاطر بیپناهی به قبر پناه برده اند... .»
اما این اظهارنظر در ادامه با واکنشهای دیگری نیز روبرو شد و شخصیتهای سیاسی مختلفی همچون محمدباقر قالیباف و محسن رضایی نیز از جمله چهرههایی بودند که به این نامه واکنش نشان دادند. البته این واکنشها به چهرههای سیاسی محدود نشد و چهرهها، گروهها و رسانههای مختلفی فرهنگی و هنری کشور نیز نسبت به این نامه بی توجه نبودند. واکنشهایی که برخی منطقی و درست بودند و برخی دیگر صرفا بهانهای برای پرداختن به مسائلی دیگر شده بودند.
در این میان متفاوت ترین واکنش صورت گرفته به این نامه تند و تیز، توسط جمعی دانشجویی صورت گرفت. جمعی که به دور از جنجالها و متلکاندازیهای سیاسی با استدلال و منطق به نامه فرهادی پاسخ داده و در قبال نامه او پیشنهاد هوشمندانهای را مطرح کرده اند. پیشنهادی که رد یا قبول آن از سوی اصغر فرهادی در هر صورت میتواند نشان دهد که این کارگردان پرآوازه سینمای ایران تا چه اندازه به نقدهایی که کرده اعتقاد دارد و تا کجا برای نمایش و رفع محرومیتهای موجود در جامعه و تلاش برای رفع آن حاضر به تلاش است.
در این نامه که از سوی جمعی از دانشجویان بسیج و جهادی دانشگاه صنعتی شریف خاطب به اصغر فرهادی نوشته شده، آمده است:
«جناب آقای فرهادی
سلام
نامهی هوشمندانه و جالبتوجه شما خطاب به رئیس جمهور درباره پدیده شوم «گورخوابی» حاوی نکاتی مهم بود که لازم دیدیم در تکمیل آنها، مسائلی را خدمت جنابعالی متذکر شویم. شما فرمودهاید «امروز سراسر وجودم شرم است و بعض». امروز سراسر وجود همه ما شرم و بغض است. ما شرمگینیم از اینکه چرا برخلاف تاکیدات صریح امام خمینی و رهبر انقلاب، فکری به حال این محرومین و دردمندان نکرده ایم و چرا مسئولین امر را بابت اهمال نسبت به مقوله «فقر» مورد پرسش جدی قرار نداده ایم.
آقای فرهادی شما به رئیس جمهور نامه می نویسید و از حاکمان می خواهید با لباس مبدل به میان مردم رفته و از وضع زندگی آنها آگاه شوند. چیزی که شما طلب کرده اید در دولت فعلی عملاً بی سابقه است اما در جمهوری اسلامی کم سابقه نیست. آنچه کم سابقه است، همت و تلاش ِ واقعی، و نه نمایشی هنرمندان برای رفع محرومیت از مستضعفین است.
ما دانشجویان، سالهاست بخش قابل توجهی از تابستان و بعضاً نوروز و زمستان خود را صرف خدمت به محرومین می کنیم و با شرکت در اردوهای جهادی، می کوشیم باری هرچند کوچک را از روی دوش مردم رنجدیده برداریم. این اردو ها در قالب های درون شهری و برون شهری و در زمینه های عمرانی، فرهنگی، آموزشی و پزشکی تشکیل می شوند و منشا خیرات و برکات زیادی در کشور گشته اند.
به اعتقاد ما، این گونه پویشها و کوشش های جهادی است که راه علاج کشور از بحران فقر و آفت استضعاف است. بنابراین از شما، که با نامه خود نشان دادید دغدغه رفع محرومیت پیدا کرده اید، رسماً دعوت می کنیم تا با حضور در اردوهای جهادی، جهت تسری امید و انگیزه و نه سیاه نمایی، روایتگر تلاش بی منت دانشجویان و اقشار گوناگون مردم در این اردوها برای دوستان ایرانی و غیرایرانی خود باشید و سهمی در رفع محرومیت از این سرزمین داشته باشید.
ماجرای «گورخواب ها» با نامه شما تا چند روز در صدر اخبار و زبان مسئولین جریان خواهد داشت، اما به زودی توسط همان ها که نامه شما را «لایک» کرده اند فراموش خواهد شد. آقای فرهادی این شهر، شهر نوید داده شده و سرزمین آرمان ها نیست. اما یقیناً رسیدن به شهر آرمان ها، با همت و تلاش جمعی ما و انجام فعالیت هایی فراتر از نامه نگاری با مقصرین اصلی این رنج و محرومیت محقق خواهد شد. به امید دیدار شما و همه هنرمندان کشور در اردوهای جهادی.»
اما نکته قابل توجه در این نامه علاوه بر پیشنهاد حضور فرهادی در یک اردوی جهادی و تجربه زندگی کوتاه مدت در کنار مردم مناطق محروم کشور تعیین تاریخیهای پیشنهادی از سوی این جمع برای حضور فرهادی است. پیشنهادی که نشان میدهد این نامه یک شو تبلیغاتی در جهت باندبازیهای سیاسی نیست بلکه خواسته گروهی از دانشجویان این کشور است که از یکی از کارگردانان مطرح خود درخواست کردند تا به جای نامهنگاری و ایجاد فضای احساسی در شبکههای مجازی، آستینها را بالا بزند و وارد میدان شود تا این بار به جای پرداختن به برخی از نادرترین مسائل اجتماعی که مورد توجه بخش بسیار محدودی از جامعه است؛ روایتگر قصه مردمانی باشد که این روزها در اوضاع و شرایط سختی زندگی میکنند و دغدغههایی همچون مهاجرت از کشور و درگیری در خیانتهای عاشقانه جایی در زندگی آنها ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید