تماشاگران امروز: او اما هیچگاه چیزی درباره اینکه تدریس علوم دینی کرده باشد، به زبان نیاورده است. آیا او معلم دینی بوده و تا به حال رو نکرده بوده؟ وزیر در این برنامه وقتی با سؤال محمدحسین رنجبران درباره شرکت در کلاسهای تئاتر کیانیان روبهرو میشود، در حالی که سؤالکننده مشخصاً رضا کیانیان را به عنوان تنها هنرمندی که از خانواده کیانیان میشناسد، در ذهن دارد، پاسخ میدهد: «شما اینها را از کجا میدانید؟ بله من در کلاسهای تئاتر ایشان شرکت کردهام. ایشان حتی برای دورهای معلم دینی ما بودند. به هر حال ایشان از خانواده هنری بودهاند. البته در مدرسه مرحوم آیتا… میلانی، درس فقهی هم خوانده بودند.» او اینها را گفت و همه فکر میکردند منظور قاضیزاده هاشمی، رضا کیانیان است. درحالی که رضا کیانیان توضیحاتی دارد درباره این روایت وزیر بهداشت. او در این باره به تماشاگران امروز میگوید: «راستش من حرفهای جناب وزیر را نشنیدهام اما متأسفانه معلم دینی ایشان هم نبودهام! چطور ممکن است من معلم دینی آقای وزیر باشم؟ من خودم متولد ١٣٣٠ هستم!»
او درست میگوید، چون حسن قاضیزاده هاشمی متولد سال ۱۳۳۸ است و در یک روال منطقی، او نمیتوانسته معلم دینی دوره ابتدایی وزیر بهداشت باشد. خود کیانیان البته میگوید وزیر، منظورش برادر بزرگتر او یعنی داوود بوده است: «من کلاسهای آموزشی زیاد داشتهام اما سن و سال من با ایشان هماهنگی ندارد، منظور ایشان برادر بزرگ من داوود کیانیان بوده است. من درس طلبگی را وقتی کلاس چهارم دبیرستان بودم، خواندم. آن هم نه در مدرسه آقای آیتا… میلانی؛ اما برادرم داوود که متولد ١٣٢١ است چون انقلابی بود برای اینکه از کارهای سیاسی دور باشد، هر سال برایش یک کلاس تدریس اجباری فراهم میکردند. با این کار میخواستند او را از فضای تبلیغات سیاسی دور کنند. به همین خاطر کلاسها و دروس زیادی را تجربه کرد. هر سال معلم یک درس بود. از ادبیات و انشا گرفته تا ریاضیات و دینی! احتمالاً دکتر هاشمی شاگرد داوود بوده است که دینی و تئاتر تدریس میکرده است.»
احتمالا منظور وزیر هم، همین برادر هنرپیشه معروف بوده است، چون عباس زارعنژاد، مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت که خودش هم مشهدی است و تقریباً بچه محل کیانیانها و وزیر بهداشت بوده، در این باره میگوید: «من خیلی دقیق نمیدانم اما تا جایی که میدانم، برادر بزرگتر آقای کیانیان، معلم علوم دینی مدرسه آیت ا… میلانی بودند. ولی فکر میکنم آقای دکتر کلاسهای تئاتر خود آقای رضا کیانیان را رفته باشند. ولی باز هم مطمئن نیستم. اصلاً حالا چرا دنبال در آوردن این تضادها هستید؟» کیانیان البته جاهای مختلفی، زیاد درباره برادرش نوشته، خیلی از داستانکهای کتاب «این مردم نازنین» به خاطراتش از برادر هنرمندش اختصاص دارد و خاطرات مشترکش با او را گفته است. برادری که دربارهاش میگوید: «برادر من معلم خیلی از بزرگان این نظام در مشهد بوده است، آقایان ابراهیم حقیقی، حسینینژاد که هماکنون در وزارت ارشاد هستند، آقای ابطحی رئیس دفتر دولت اصلاحات و خیلی از بزرگان دیگر که خود داوود بیشتر خاطرش هست. اگر پای حرفهای خودش بنشینید خاطرات جالبی از آن زمان دارد.»
برادر انقلابی من؛ داوود
یک خاطره از برادرم برایتان بگویم. او کار تئاتر میکرد و بیشتر هم کارهایش سیاسی بود. یکی از تئاترهای معروفش اگر اشتباه نکنم، تئاتر «باران» بود. تئاتری که دهه ۵۰ اجرا شد. ماجرای تئاتر هم درباره آیت ا… حائری بزرگ، بنیانگذار حوزه علمیه قم بود. در زمان حمله متفقین به ایران، کشور دچار خشکسالی شده بوده و همه میگفتند باید نماز آیات خوانده شود اما هیچکدام از بزرگان دین آن زمان شهامت خواندن نماز را نداشتند، چون میترسیدند که مردم بیایند، نماز اقامه شود و باران نیاید و اعتبارشان را از دست بدهند. این نماز را آیت الله حائری اقامه میکنند و اینطور که در روایات آمده، همان زمان باران میبارد. برادرم در آن سالهای حساس قبل از انقلاب، این نمایش را بارها روی صحنه برد. اتفاقاً خیلی هم بیننده داشت. از حزباللهی و مومن گرفته تا با حجاب و بیحجاب، به این تئاتر آمده بودند. آن زمان چند روحانی بزرگ مثل شهید هاشمینژاد، هماهنگی کرده بودند این نمایش در حسینیه ارشاد هم اجرا شود اما ساواک این تئاتر را توقیف کرد.
دیدگاه تان را بنویسید