خبرگزاری فارس: فیلم سینمایی «نفس» ساخته نرگس آبیار فضای جدیدی را از سالهای دفاع به نمایش می گذارد، فیلم از نگاه یک کودک روایت میشود، فیلم با انیمیشنی از نقاشی دخترکی آغاز می شود که با ما حرف می زند و در داستان زندگی اش مخاطب را شریک می کند. پر دغدغهترین و سختترین روزهایی که تاریخ به دشواری آن گواهی داده است، در رویاپردازیهای دختری به نمایش گذاشته میشود، تصاویر خشن و مهلک در نگاه دخترک، فانتزی و کودکانه است و همین نقطه قوت فیلم به شمار می آید.
سالهاست درباره سالهای سخت دفاع فیلم ساخته شده اما هیچ نگاهی به این لطافت به این سالها نزدیک نشده است. دختر در خانواده پرجمعیتی است که مادرش را از دست داده و در حومه شهر به همراه پدر، ننه آقا و خواهر و برادرانش زندگی می کند. پدر بهار تنگینفس دارد و بهار میخواهد بزرگ که شد دکتر تنگی نفس شود تا او را درمان کند. مهران احمدی در این فیلم نقش پدر «بهار» را بازی میکند. پدری که کمتر در سینمای ایران شاهد آن بودیم. با این بازیگر خوب سینمای ایران که نقشهای متفاوتی را در کارنامه دارد، درباره این فیلم و برخورد مخاطب خارجی با آن به گفتوگو نشستیم.
فیلم «نفس» فیلم ارزشمندی است/ نگاه نو به سالهای جنگ/ فیلم ساده بیتکلف و به دور از جناحزدگی
* در اکثر مصاحبههایتان درباره «نفس» به نیکی یاد میکنید و اثر را بسیار خوب ارزیابی کردید.
فیلم «نفس» فیلم غیرقابل مقایسه ای از لحاظ ساختار،جنس و گونه ای که دارد با دیگر آثار سینمای ایران است. از نظر من این فیلم منحصر بفرد است و ما در سینمای ایران فیلمی را سراغ نداریم که مانند نفس با این ساختار، شکل و گونه ساخته شده باشد.
به لحاظ اندیشمند بودن هم این کار برای من قابل تأمل و دوست داشتنی است این فیلم نگاه نویی به سالهایی دارد که بارها از آن سالها فیلم ساختند و یا روایت دراماتیک و داستان و... در همه گونهها به این سالها پرداختند اما این فیلم نگاه متفاوتی به هر آنچه که تاکنون ساخته شده داشته است. اگر من می گویم فیلم را دوست دارم جهات مختلف فیلم را در نظر می گیرم و این مطلب را عنوان میکنم.
سادگی و بی تکلفی که نشات گرفته از یک نگاه کودکانه به فیلم است این حایز اهمیت است و بی طرفی که داخل هیچ جناح و دسته و رسته ای نمیشود و از نگاه یک کودک ما همه اوضاع را بررسی می کنیم باز هم یکی از ویژگیهای فیلم «نفس» است.
نوستالژی برای مخاطب جذاب است
خدا را شکر می بینیم مخاطب هم ارتباط خوبی با فیلم برقرار کرده و نوستالژیهایی که برای نسل من و نسل قبلتر از من در این فیلم موج میزند برای تماشاچی و مخاطب هم قابل اهمیت و دوست داشتنی و شاعرانه است.
از سوی دیگر نسل جدید هم که شاید از یاد برده باشند به دلیل کمی سن و سال در آن سالهای وقوع داستان و یا اصلا این دوران را ندیده باشند برای آنها هم جذابیتهای خاص خودش را دارد. از این چند جهت است که فیلم «نفس» را دوست داشتم و فکر می کنم قابل احترام است.
پدر فیلم ویژگیهای منحصر بفردی دارد
* در این فیلم نقش پدری متفاوت را ایفا میکنید که کمتر در سینمای ما دیده شده است.
همیشه ایام نقش متفاوت در کارهایم داشته باشم نه اینکه به زور نقشی را برای خودم حقنه کنم همیشه سعی می کنم نقش هایی را بازی کنم که برایم تجربه جدیدی محسوب بشود، از این جهت «نفس» این ویژگی را داشت.
در این فیلم نقش پدری را می بینیم که به قول خود شما یا تاکنون دیده نشده یا کمتر دیده شده است. پدری است که ویژگی های منحصر به فردی دارد و رابطه دوستانه و عجیب و غریبی با بچه هایش دارد که شاید کمتر دیده شده است.
برای پذیرفتن نقش رمان «نفس» را خوانده بودید یا تنها ملاک قبول کردن شخصیت فیلمنامه اثر بود.
رمان را نخواندم ابتدای امر فیلمنامه را خواندم و فیلمنامه ملاک کار من و پذیرفتن شخصیت بود.
برای رسیدن به لهجه به بازار قم رفتم/ شخصیتهای آن دوره تامل بیشتری داشتند
* چگونه به پدر نزدیک شدید؟ آکسانگذاریهایی در ایفای نقش دارید؟
بالاخره کارهایی کردیم، صحبت هایی که با کارگردان داشتیم همه این شخصیت خلق بشود. تمریناتی داشتیم. برای رسیدن به نقش مراحلی وجود دارد مراحل را طی کردم از وزنم که تلاش کردم پایین تا اینکه به دلیل این مهم که این فرد نوجوانیاش را در قم سپری کرده بود باید ته لهجه قمی می داشت. من به قم رفتم، چند جلسه به قم رفتم و با مردم در بازار همکلام شدم و این کمک کرد تا تهلهجه قمی بگیرم. یک نوستالژی گذشته از پدرانمان و رفتارهایشان داشتیم، یادمان هست. آدم های آن روزها با شرایط امروز خیلی متفاوت هستند شاید این آکسانگذاری که شما به آن اشاره دارید مربوط به شخصیت های آن دوره میشود . افراد در آن دوره آدم های مهربان تری بودند با تامل بیشتری به اطرافشان نگاه می کردند. دنیای سرعت نبود و بدو بدوی افراد و این که عقب نیافتیم نبود، افراد بیشتر تامل می کردند در خود، زندگی و اطرافیانشان بود. مراحلی که تا رسیدن به یک نقش وجود دارد، احساس کردم باید لحاظ کنم تا کاملا قابل باور باشد.
برخورد مخاطب خارجی با فیلم غرورآفرین بود
فیلم را با مخاطب خارجی هم دیدید. تجربه دیدن فیلم با مخاطب خارجی و اینکه فیلم بیشتر بومی است و اصطلاحات خاصی دارد چگونه مخاطب با آن ارتباط برقرار کرد؟
دیالوگهای خاصی بومی و ایرانی دارد و اصطلاحات ویژه ای در کار است این اصطلاحات برای ما یک کم ترسناک بود که مخاطب خارجی شاید این اصطلاحات را نفهمد یا برخی رفتارها را نشناسند، به عنوان نمونه ننهآقا از دستشویی خارج میشود به همراه آفتابه! من در سالن نگران این بودم که الان تماشاچی چه ذهنیتی میتواند داشته باشد اما در کمال ناباوری در جلسه پرسش و پاسخ مطرح کردم و دیدم فهمیدند. دقیقاً می دانستند که آن مکان کجاست و آفتابه به چه منظوری استفاده میشود. این مورد برای من عجیب بود جالب بود که سه چهارم سالن در اکران دوم نشسته بودند و در جلسه جلسه پرسش و پاسخ شرکت کردند سوالات خوبی پرسیده شد و حرف های خوبی زده شد. دو یا سه بار برای ما دست زدند. این نوع برخورد مخاطبان خارجی برای ما بسیار شادآوری و پرنشاط بود. این لحظات برای ما غرورآفرین بود به عنوان یک ایرانی زیرا فیلمی که توسط یک گروه ایرانی ساخته شده می تواند علاوه بر ارتباط با مخاطب ایرانی، تاثیری روی مخاطب خارجی و اروپایی داشته باشد. شاید مخاطبان خارجی با فرهنگ ما بیگانه باشند و بسیاری از مسایلی را که ما مطرح میکنیم برایشان نامفهوم باشد اما احساس غرور می کردیم این
فیلم را دیدند. بازخورد مخاطب خارجی بسیار خوب و دوست داشتنی بود.
برای کار جدید برنامه خاصی دارید و در جشنواره فیلمی خواهید داشت؟
کارهایی پیشنهاد شده که هنوز به قطعیت نرسیده اما فیلمهای جشنواره که هنوز مشخص نشده است اما در فیلم سینمایی احمدرضا معتمدی به عنوان بازیگردان حضور داشتم و یک فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» هم با منوچهر هادی کار کردم.
دیدگاه تان را بنویسید