وصف پوشش ایرانیان در میان سفرنامه‌های سیاحان

کد خبر: 604393

نحوه زندگی مردم و واکاوی بخش‌های مختلف گذشته یک جامعه از موضوعاتی است که تحقیق و پژوهش بسیاری از جامعه شناسان را در پی داشته است. سفرنامه‌های سیاحانی که به کشورمان سفر کرده‌اند حاوی مطالبی ارزشمند در این خصوص هستند که از مهم‌ترین منابع تاریخی نیز به حساب می‌آیند.

روزنامه ایران: نحوه زندگی مردم و واکاوی بخش‌های مختلف گذشته یک جامعه از موضوعاتی است که تحقیق و پژوهش بسیاری از جامعه شناسان را در پی داشته است. سفرنامه‌های سیاحانی که به کشورمان سفر کرده‌اند حاوی مطالبی ارزشمند در این خصوص هستند که از مهم‌ترین منابع تاریخی نیز به حساب می‌آیند. سفرنامه‌هایی نظیر ژان شاردن در دوران صفوی، کارستن نیبور و ویلیام فرانکلین در دوران زندیه و اسکات وارینگ و ادوارد پولاک در دوره قاجار، تصاویری بسیار واضح از فرهنگ و رسوم گذشته ما را بازگو می‌کنند. از نخستین نشانه‌هایی که توجه یک سیاح را به خود جلب می‌کرد، نوع پوشش و شکل ظاهری بوده است، ظاهری که در درجه اول تمایزی بین ملل ایجاد می‌کند. نوع و کیفیت البسه کشور ما طی چندین دوره، از زمان هخامنشیان که در آثار تخت جمشید حک شده تا به امروز دستخوش تغییراتی بوده است اما نکته‌ای که حائز اهمیت است، اهمیت پوشش در میان نسل‌های پی در پی است، از جامعه ایران باستان گرفته تا ایران پس از اسلام. ژان شاردن که سفرنامه‌ای مفصل مربوط به دوره صفویه را نگاشته، اهمیت لباس را برای ایرانیان این گونه بیان می‌کند: «ایرانیان لباس خود را از کتان یا پارچه‌های ابریشمین درست می‌کنند.... در میان کشورهای روی زمین کم کشوری است که مردمان آن به قدر زنان و مردان ایران خرج تجمّل و شکوه‌مندی لباس خود کنند. هنگام عید نوروز همه مردم باید لباس نو بر تن بیارایند. همچنین در جشن‌های عروسی همه خویشاوندان و بستگان عروس و داماد باید لباس نو برتن داشته باشند اما درباره زیور انگشتری می‌توانم به تحقیق بگویم که در هیچ نقطه روی زمین زنان به قدر بانوان ایرانی انگشتری به کار نمی‌برند.به طور کلّی می‌توان گفت هر بانوی ایرانی چند انگشتری به انگشتان خود دارد.»
ادوارد پولاک که در دوره قاجار به ایران سفر کرده نیز می‌نویسد «ایرانی، حتی فقیرترین کس نیز خیلی به سرو وضع خود می‌پردازد، از لباس خود مواظبت می‌کند، آن را تمیز نگاه می‌دارد و مبالغ گزافی برای آن خرج می‌کند.» این اهمیت را می‌توان در جزئیات آثار سیاحان مذکور یافت. خوشبختانه آنها به ریزترین خصوصیات ظاهری اشاره کرده‌اند. کارستن نیبور که در دوره زندیه سفری به ایران داشته، لباس مردان را اینچنین وصف می‌کند: «لباس ایرانیان با لباس عرب‌ها و ترک‌ها فرق زیادی دارد. کلاه بیشتر مردم کلاه پوستی است و دور این کلاه هم شالی پیچیده شده است، که به پهنای شال کلاه‌های چهارگوش نامبرده نیست. حالا همه ایرانی‌ها موهای شقیقه خود را بلند می‌کنند و موی چانه و گونه‌هایشان را با قیچی کوتاه نگه می‌دارند. همه قبای بلندی بر تن دارند، که تا قوزک پایشان می‌رسد. این قبا شباهت زیادی به لباسی دارد، که اغلب در تخت جمشید به چشم می‌خورد. آستین‌ها تنگ هستند و سر آستین‌ها دگمه دارد. همه، مانند دیگر مردم مشرق زمین، کمربند دارند. مرد عامی کلاهی بر سر می‌گذارد، که قسمت پایینش گشاد است و در هرطرف زائده‌ای دارد، که روی گوش را می‌پوشاند. لباس مردهای ایران بهتر از لباس مردهای ترک است و این لباس شباهت زیادی به لباس مردهای لهستان دارد...»
همان طور که از نوشته نیبور مشخص است، کلاه در جوامع شرقی از جمله ایران بسیار مهم بوده است. در دوره قاجاریه و قبل از آن، سر بدون کلاه مرد به نشانه بی‌ادبی و بی‌وقاری بود و علاوه بر این اعتقاد براین بود که سر برهنه موجب بی‌پولی و بی‌آبرویی می‌شود. بنابراین کلاه از ضروریات آن دوران محسوب می‌شده است.در ادامه لباس مردان در دوره قاجارنیز تقریباً به همان سبک ادامه یافت. به‌عنوان مثال از ارکان اصلی البسه مردان دوره ناصری می‌توان به کلاه، کفش، جوراب، شلوار، شال، کمربند، جبه، قبا، عبا و عمامه و پوستین اشاره کرد. لباس زنان جوامع مسلمان نیز از منظر فرنگی‌ها قابل توجه بوده است. لباس زنان در دوره صفویه به نقل از شاردن بدین صورت بوده که «لباس زنان ایران از بسیار جهات مانند لباس مردان است. با این تفاوت که شلوارشان از شلوار مردان بلندتر است.زنان سر خود را کاملاً می‌پوشانند و روی آن پارچه‌ای می‌اندازند که روی شانه‌هایشان می‌افتد. آنگاه که آهنگ بیرون شدن از خانه می‌کنند با چادر سفید سراسر اندام خود را از سر تا پا می‌پوشانند و رویشان را چنان زیر نقاب پنهان می‌دارند که جز مردمک چشمشان چیزی دیده نمی‌شود.»
نیبور وصفی از لباس زنان دوره زندیه نگاشته است: «پیراهن زن‌ها کوتاه است و به سرشان دستمال و لچک زیادی می‌پیچند و بعد روی این دستمال و لچک چادر سفیدی می‌اندازند. آنها حتی از جلو صورتشان هم دستمال سفیدی می‌آویزند، اما این دستمال به بزرگی دستمالی نیست که جلوی صورت زن‌های عرب را می‌پوشاند.»

اولیویه نیز در اوایل قاجار سفری به ایران داشت، او درمورد پوشش زنان می‌گوید: «زنان چون از خانه بیرون روند، خود را در چادری پیچند. البسه زنان با لباس مردان تفاوت دارد. شلوار گشادتر، اما آکنده از آستر است و تا پای ساقین، هیچ نمایان نباشد و معلوم نگردد.»

اسکات وارینگ پوشش زنان دوره قاجار را این گونه توصیف می‌کند: «وقتی که از خانه خارج می‌شوند یک عبا به سر می‌کنند که تمام اندام آنها را از سر تا پا می‌پوشاند و صورت خود را با یک نوع نقاب توری پنهان می‌کنند یا اینکه در خود عبا دو سوراخ به اندازه چشم‌های خود تعبیه می‌نمایند.»

از نگارش سیاحان نامبرده چنین برمی‌آید که بانوان ایرانی پوششی متفاوت از جوامع مسلمان آن دوران داشته‌اند. آنها در نوع پارچه استفاده شده و رنگ آن سلیقه به خرج می‌دادند هر چند سیر تحولات پوشاک ایرانیان در طول زمان افت و خیز‌هایی داشته ولی تقریباً ثباتی از دوران صفویه تا اوایل قاجار وجود داشته است. از اوایل دوران قاجار به بعد رفته رفته پارچه لباس زنان سیاه رنگ می‌شود. در واقع لباس زنان در این دوره دچار تغییراتی شد و با ارتباطات بیشتر با غرب، پوشش‌ها هم تحت تأثیر قرار گرفت به طوری که پس از سفر ناصرالدین شاه به اروپا، وی حکم کرد که زنان حرمسرا نیز باید به آنچه در سفرش مشاهده کرده، پوشش خود را تغییر دهند. بتدریج زنان اعیان و اشراف نیز پوشش خود را شبیه به فرنگی‌ها کردند ولی این تغییرات درون دایره دربار و وابستگان به دربار بود و فراتر نرفت. منابع در دفتر روزنامه موجود است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت