سرویس فرهنگی فردا؛ محمد صادق دهنادی : اکثر محدثین و فقها متقدم نظر مثبتی بر روی برخی مباحث هنری نداشتهاند و این مختص به موسیقی نبود. اسلام بنا به مبارزه با بت پرستی و صورت پرستی نسبت به نقاشی و مجسمهسازی که اکثرا برای بتگری استفاده میشد، دیدگاه انتقادی داشت. مسئلهی موسیقی هم به کاربرد آن در صدر اسلام بر میگردد.
ملاهی و غنا در صدر اسلام به عنوان «قول الزور» مورد ملامت بود و با شهوترانی و میگساری تلازم داشت. بخاطر همین هم ضمن آنکه اسلام صوت خوش را مانند خط خوش زینت قرآن میدانست و برابر برخی روایات وسائل الشیعه، رهگذران از صوت زیبای زینالعابدین علیهالسلام مدهوش و از خود بیخود میشدند، اکثریت فقها غنا و سماع را جایز نمیشمردند و حتی احادیثی در رد برخی سازها نقل میکردند. (از جملهی این افراد علامه حلی بود که روایات مربوط به غنا را در حد تواتر میدانست.)
در برابر این آراء، علمای متاخر با تحلیل گفتمان آنچه به عنوان غنا نامبرده شده، رای به حرمت محتوایی این هنر دادند. استوانهی این نظر ملامحسن فیض کاشانی فقیه اخباری و داماد ملاصدرا در قرن یازدهم است. ملامحسن در وافی و مفاتیح عملا غنا را به دو بخش غنای حق و غنای باطل تقسیم کرد و شاید این یکی از نقاط عطفی است که اجتهاد در تشیع بحث « موسیقیحلال » را مورد بررسی قرار داده است.
فتوای ملامحسن گرچه مانند علامه وحید بهبهانی و اخلاف او اصولی نبود اما از نظر کلام جدید یک رویکرد تحلیل گفتمانی و هرمنوتیک داشت. این فقیه اخباری معتقد بود احادیث مربوط به موسیقی دچار ضعف سند هستند و اخبار صحیح آن هم مربوط به آن نوع غنا یا موسیقی بوده که در زمان جاهلی و دوره بنیامیه و بنیعباس شایع بوده است.
بنابر این اطلاق حرمت به موسیقی (و حتی غنا) نه دارای مستند کافی حدیثی است و نه بر اساس تفقه کافی عقلی. بر همین اساس حرمت موسیقی وابسته به محتوای آن است. آن موسیقی که باعث غفلت و شهوت شود یا اشعار مربوط به آن گمراه کننده باشد حرام است و الا موسیقی متعالی حرام نیست.
امام خمینی(ره) نیز ادله محقق سبزواری و فیض را در این زمینه پذیرفتند. چه این که بجز نگاه تاریخی مرحوم فیض بعدها علم اصول هم همین نگاه را تایید میکرد.
امروز بسیاری از فقها مانند رهبر عزیز انقلاب اسلامی حضرت آیتاللهخامنهای با آگاهی کامل نسبت به مسائل مرتبط به این هنر باب افتای آگاهانه و کارشناسانه و کاملا استدلالی را در مسئلهی موسیقی باز کردهاند و این پژوهشها توانسته که تا حد زیادی حدود موسیقی حلال را نشان دهد و آن را از موسیقی حرام جدا نماید.
موسیقی صدا، معجزهی حق داود نبی(ع) در پناه اجتهاد شیعی در حال پیدا کردن راه خود از گوشهی میخانهها به سمت هنر متعالی است.
مقایسهی موسیقی قبل و بعد انقلاب اسلامی نشان میدهد که انقلاب موسیقی را از کابارهها نجات داد و امروز موسیقی فارسی بجای ابزار عیاشان شدن، حماسه ساز و الهام بخش همه آزادیخواهان جهان است.
این همان تحقق موسیقی حلال و بلکه موسیقی مطلوب در جهان معاصر است. نوایی که در خدمت شناخت ارزشهای انسانی و معرفی خوبان و نیکان عالم در گامهای بیدار کننده است. نُتهایی که به جای غفلت بیداری آفرین است.
منبع: فرانظریه فقه رسانه، صفحه ۴۳، دانشگاه علامه طباطبایی_۱۳۹۱
دیدگاه تان را بنویسید