روزنامه صبا: نیلوفر امینیفر در تیرماه سال64 در تهران به دنیا آمد. وی دارای مدرک تحصیلی کارشناسی رشته راهنمایی و مشاوره است. امینیفر اولین کار خود را در برنامه «دخترانه» در سال83 شروع کرد. بعدها وقتی با سحر رضوی همراه شد، «زن در رسانه» را برای همین گروه اجرا کرد. وی در زمینه نریتوری و خوانش نیز فعالیتهای بسیاری داشته است. امینیفر در کنار مجریگری در واحد دوبلاژ نیز مشغول به کار است؛ وی اکنون در برنامه «خانواده یک» مشغول به فعالیت است. در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟ این روزها در برنامه «خانواده یک» به تهیهکنندگی مصطفی شریفی هستم که از سال91 بعد از 13سال دوباره برگشتم. بعد از «دخترانه» از قاب شبکه یک سیما فاصله گرفتم و دوباره به «خانواده یک» آمدم. شیده معاونی هم بهتازگی به این گروه اضافه شده و بعد از سالها در تلویزیون حضور پیدا کرده است... بله؛ بجز من هرمز شجاعیمهر در این برنامه حضور دارد. دو-سه نفر دیگر هم به گروه ما اضافه شدند که برای ما باعث خوشحالی است که همانطور که شما گفتید شیده معاونی هم یکی از آنهاست که برای من جنبه نوستالژی دارد. من آدمهای نوستالژی را نه فقط بهعنوان یک همکار و کسی
که در وادی اجرا کار میکند بلکه بهعنوان یک مخاطب دوست دارم. یا مثلا اخیراً منوچهر والیزاده به ما اضافه شد. بهجرات میتوان گفت این افراد مثل شجاعیمهر، والیزاده و معاونی از الماسهای شبکه یک سیما هستند و امیدوارم که همیشه در کنار ما در این برنامه باشند. بعد از تجربه کردن تمهای مختلف در اجرا چرا دوباره به «خانواده یک» بازگشتید؟ من تاکنون تمهای مختلفی را در اجرا تجربه کردهام و سپس در سیسالگی به «با خانوادهها بودن» رسیدم. مخاطب من در برنامه «دخترانه» فقط نوجوانان بودند بعد به «تصویر زندگی» آمدم و مخاطبم دوباره بزرگسال شد، با اینکه آن زمان فقط 23سال داشتم. پس از آن برنامه «فانوس» در شبکه سه سیما را روی آنتن بردم و مخاطبانم جوانان بودند همچنین در برنامه «تهران20» نیز که سیاسیون مخاطبان برنامه بودند من اجرا کردم و به تجربیاتم اضافه شد. من همه ژانرها را تجربه کردم و درنهایت بودن در کنار خانواده بهخصوص خانمهای خانهدار را ترجیح دادم. بهنظرم برنامههای خانواده لذت خاصی دارد. دوست داشتن مخاطبان بزرگسال خیلی پایدار است و این امکان وجود دارد که جوانان و نوجوانان کمی ناپختگی کنند. اما خانمهایی که سن و
سالی از آنها گذشته اصلا اینطور نیستند و من که از آنها کوچکتر هستم را بهخوبی میپذیرند. در ابتدا کارتان را از کجا آغاز کردید؟ من عاشق اجرای کودک بودم و برای این حوزه تست دادم، آقای درویشعلیپور هم گفت به درد حوزه کودک نمیخوری، تو باید با جوانان، نوجوانان و بزرگسالان صحبت کنی. بعد از آن مدیر گروه به من گفت باید برای دخترها اجرا کنم که بعد از آن به برنامه «دخترانه» رفتم. این داستان تست من بود. اما کمتر کسی است که بتواند با تست وارد این کار شود. جایگاه مجریهای زن در تلویزیون را چطور ارزیابی میکنید؟ جایگاه زنان در رسانه ملی مانند قبل نیست و بهنظرم تا حدی آن را از دست دادهاند و بخشی از آن هم به عهده خودمان است. بخشی از آن هم به عهده رسانه ملی است که باید نگاهش را به زنان و دختران بهتر کند. بهنظرم مدیران شبکهها و تهیهکنندهها باید به این امر لایقمدارانهتر و بهتر نگاه کنند. اینکه صرفا بگوییم که پول نداریم و دو نفر را وارد کنیم که کمتر پول بگیرند یا اصلاً نگیرند؛ این یعنی برای قابی که ارزشمند است ارزش قائل نیستیم؛ قابی که حتی برای آن خون دادهایم؛ قابی اسلامی است. بین مجریهای تلویزیون کار کدام
را بیشتر میپسندید؟ صادقانه میگویم در تلویزیون مجری آنقدر برایم مهیج نیست که بخواهم اسمش را ببرم، البته این حرف از روی غرور نیست. اکثر مجریها چه خانم و چه آقا کارهایشان را از روی هم کپی میکنند. این کپی حتی در شعرها و پلاتوهایشان دیده میشود. بهعنوان مثال در یک برنامه صبحگاهی میبینم که مجری برنامه در سلام خود شعری را میخواند. بعد از ظهر و عصر هم مجریهای دیگری آن را میخوانند و تازه رادیو نیز دوباره تکرار میکند. چرا دیگر در مجریهای تلویزیون خلاقیت دیده نمیشود؟ متاسفانه نهتنها مجری بلکه حتی تهیهکننده و نویسنده بیتجربه در این کار زیاد هستند. کسی که معلومات و سوادش نجوم است برای من پلاتوی سلامتی مینویسد؛ اخیرا به چنین مشکلی برخوردم. حتی به من گفتند که پلاتو را با شعر «ای نام تو بهترین سرآغاز» شروع کنم، من هم گفتم این را نمیگویم و بعد گفتند تو مجریای هستی که حرفشنوی ندارد. آیا به شما این اجازه را میدهند که در متن پلاتوها دست ببرید؟ باید این طور باشد، شاید استاندارد جهانی همین باشد و اگر بخواهیم کارکرد نیرو را بالا ببریم باید او حق فکر کردن داشته باشد. در اجرا باید همین طور باشد و هر چه
میگذرد آزادی عمل مجریها کمتر میشود. شما خودتان سعی میکنید در حین اجرا خلاقیت به خرج دهید؟ خیلی زیاد، خلاقیت من این است که روزبهروز با مردم بودنم را بیشتر کنم. طبق اتفاقاتی که در بستر جامعه میافتد سبک ارتباطات ما نیز فرق میکند و این امر باید در اجرا دیده شود. ادبیات امروز ما باید نسبت به ادبیات چند سال پیش تغییر کند و در قاب تلویزیون لحاظ شود. اگر کسی بتواند ابداعات بیانی داشته باشد خودش نوعی خلاقیت است. خلاقیت حتما نباید در بادیلنگویج و پلاتو باشد. مجری باید این را در لحن خود هم نشان دهد. مثلا مخاطب ظهر با مخاطب عصر خیلی تفاوت دارد. اگر من برنامهای در ساعت21 دارم نباید خودم هم خوابآور باشم. 13سال است که شما وارد این عرصه شدهاید،آیا از نظر شما پارتیبازی در این حرفه واقعا تاثیر دارد؟ بله، نباید به مردم دروغ بگوییم. مردم اغلب میگویند پارتی نداریم تا وارد جایی مناسب برای کار شویم، این شعار میشود که بگویم پارتی وجود ندارد. خیلی وقتها حمایتی که از من بهعنوان مجری میشود مهم است. حتی در گرفتن مهمترین برنامهای که در آن اجرا میکنم تاثیر دارد که چه کسی از من حمایت میکند. مدیر من پشت من است و من
باب سلیقه آن هستم و باهم رفتوآمد خانوادگی داریم، حتی همه اینها تاثیر دارد. باز هم میگویم که نباید به مردم دروغ گفت. من اولین تست اجرایم را دارم و هر بار با دیدن آن خندهام میگیرد. من همه پلاتوهایی که باید میگفتم را حفظ بودم اما کاغذهایم را دائم ورق میزدم. پیشنهادی بازیگری هم دارید؟ خیلی زیاد، حتی بیشتر از اجرا به من پیشنهاد بازیگری دادهاند اما اجرا را بیشتر دوست دارم.
دیدگاه تان را بنویسید