خبرگزاری مهر: سیدوحید حسینی نامی کارگردان مستند «سلطان محمد نقاش» که قرار است در بخش مسابقه ملی دهمین جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» به نمایش درآید در گفتگو با خبرنگار مهر درباره پروسه ساخت و تولید این اثر توضیح داد: این مستند در رابطه با سلطان محمد نقاش یکی از بزرگترین هنرمندان تاریخ هنر ایران است که دوران حیات وی به دوره صفویان باز می گردد. این هنرمند نامی سرزمین ایران به نوعی به وجودآورنده مکتب دوم تبریز در عرصه نگارگری است که به هیچ عنوان نمی توان نقش او را در این فضا انکار کرد.
وی ادامه داد: از وقتی شاه اسماعیل صفوی هنرمندان را از هرات به تبریز آورد، این شهر مهد نگارگری ایران بود و مواجهه این هنرمندان با فعالیت ها و جریانات هنری که در تبریز اتفاق می افتاد مکتبی را به وجود آورد که به طور حتم سلطان محمد نقاش نقش بسیار اساسی در آن داشت و ما امروزه می بینیم که چه آثار گرانبها و توصیف ناپذیری در عرصه نگارگری به جای مانده از آن دوران، در مکتب خانه سلطنتی تبریز و تاریخ هنر این سرزمین ثبت شده است.
این تهیه کننده و کارگردان با اشاره به خلاءهای موجود در پرداخت به هنرهای سنتی با استفاده از قاب تصویر تاکید کرد: ما به طور کلی در تاریخ سینمای مستند کشورمان با یک خلاء بسیار جدی روبه رو هستیم. چرا که پرداخت به موضوع مهم هنرهای سنتی به قدری ناچیز است که ما می توانیم از واژه «خلاء» استفاده کنیم. در حالیکه باید به این موضوع واقف باشیم که فرش و نگارگری دو هنر جهانی سرزمین ایران است که به هیچ عنوان وارادتی نبوده و متعلق به هویت همه ماست. پس ما نیز می توانیم با زاویه های متفاونی که در قاب سینما به دست می آید فضایی را به وجود آوریم که در نمایش و معرفی این دو هنر جهانی موثر باشد.
حسینی نامی تصریح کرد: متاسفانه شرایط فیلمسازی در این عرصه به گونه ای است که من به عنوان فیلمساز وقتی سراغ یک سوژه فرهنگی می روم گویی شبیه یک عملیات انتحاری است. چرا که باید بپذیریم امروزه جریان کلی سینما عمدتا تکیه بر سوژه های اجتماعی دارد و اگر هم فیلمسازی پیدا شود که بخواهد سراغ ساخت فیلم های فرهنگی برود خیلی ها هیچ توجهی به این رویکرد نمی کنند. منِ فیلمساز به هر حال باید این واقعیت را بپذیرم که توجه به موضوعات فرهنگی واقعا اهتمام مستندسازان نبوده ضمن اینکه برخی ها هم متاسفانه خود را مالک این جریان می دانند و وقتی می بینند چهره های تازه وارد این نوع فعالیت ها شدند ماجرا را بر نمی تابند. کارگردان فیلم مستند «سلطان محمد نقاش» افزود: من به واسطه علاقه شخصی ام وارد ساخت فیلمی با سوژه فرهنگی شدم و این را هم می دانم با توجه به کم اقبالی هنرمندان و مخاطبان از این گونه فیلم ها استقبالی از آن نمی شود اما به سهم خود و با در نظر گرفتن تمامی تلاش هایی که در این نوع فیلمسازی انجام گرفته می توانم ادعا کنم که فیلم «سلطان محمد نقاش» اولین مستند درباره مکتب دوم تبریز است که به دنبال هنر جهانی نگارگری رفته است. من بر
این باورم اگر عباس کیارستمی در حوزه هنر معاصر جهانی شده سلطان محمد نیز در عرصه هنرهای سنتی ایران می تواند به عنوان یک هنرمند جهانی به مردم سراسر دنیا شناسانده شود. موضوعی که پژوهشگران غربی نیز به آن پرداخته اند.
وی دربخش پایانی صحبت های خود اظهار کرد: به هر صورت این خلاء و غفلت در کلیت سینمای مستند ما وجود دارد که بسیاری از ما هیچ نشانی از سلطان محمد نقاش را حتی در تبریز هم نمی توانیم پیدا کنیم و فقط هر از چندگاهی عده ای جایی را نشان می دهند که منسوب به آرامگاه اوست و این همان فضایی است که امیدوارم با ساخت چنین فیلم هایی زنگ خطر جدی برای از دست رفتن چهره های جهانی هنرهای سنتی به صدا در بیاید. سید وحید حسینی نامی تهیه کننده و کارگردان، نوید نامی پژوهش، امیر پور حکمت و مرتضی ابراهیمی تصویربردار، مرتضی ابراهیمی و علی صفایی فر مدیران تولید، روزبه شمشیری تصاویر متحرک، نوید نامی صدابردار، سید وحید حسینی نامی و یاسر فرزام نیا تدوین، سید وحید حسینی نامی صداگذاری، بابک قادری گوینده متن و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تهیه کننده ، عوامل اجرای فیلم مستند «سلطان محمد نقاش» هستند.
سید وحید حسینی در یادداشتی هم به مناسب اکران فیلمش در جشنواره «سینماحقیقت» عنوان کرده است: «در سال۹۱ هنگامی که مشغول تحقیق و مطالعه برای مستندی درباره طرح و نقش فرش تبریز بودیم، مدام مسیرها به ریشه های این نقوش و طرح ها که در نگارگری مکاتب تبریز بود ختم می شد. این توفیق جبری، آشنایی با مکتب نگارگری تبریز اول در دوره ایلخانی و مکتب تبریز دوم در دوره صفوی را در پی داشت و بی تردید این پیوند بدون عناوینی چون سلطان محمد نقاش، کمال الدین بهزاد و بسیاری از هنرمندان طراز اول آن دوران بی معنی بود. گنجینه ای از آثار و معارف و کتب و حال و هوای هنری که شاید تاریخ چنین گردهمایی با شکوه هنرمندان را کمتر به خود دیده است. در همان زمان ودر اثنای شیفتگی بسیاری که به وجود آمده بود، ایده اولیه ساخت فیلمی درباره سلطان محمد نقاش شکل گرفت. از همان ابتدا قوه محرکه این ایده،ناشناخته ماندن سلطان محمد در شهر و دیار خویش بود.این مظلومیت ناشی از هر علت و دلالتی که باشد ،عذاب وجدان تاریخی است که من به طرز مسری به آن مبتلا شدم. از این رو، روزبه روز ساخته شدن مستندی درباره این هنرمند نامی ،جدی تر می شد و چنین بود که طرح این مستند را به
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ارائه نمودم و بعد از طی مراحل دشوار تصویب، قرار بر تولید این مستند شد. ناگفته نماند که پروسه تصویب و جلب توجه شورایی که به بررسی طرح ها می پرداخت خود مرحله زمان بر و سختی بود. در مرحله تحقیق و پژوهش هرچه پیش می رفتیم،به عظمت و شکوه این نقاش نامدار عیان تر می شدو طعم تلخ جفایی که بر وی روا داشته شده است احساس می شد. این که تبریز در دو دوره بسیار طلایی مهد شکل گیری آقار ارزشمند نگارگری شده است ،دوره ایلخانی به عنوان مکتب تبریز اول و دوره صفوی با عنوان مکتب دوم نگارگری تبریز شناخته می شود.گزاف نیست که تبریز را به گواه مورخان و هنرشناسان پایتخت نقاشی مشرق زمین بدانیم ، آثاری که در این دو دوره کتابت و تهیه شده اند از لحاظ ارزش هنری شکوه واصالت در اوج قرار گرفته اند و به شناسنامه فرهنگی وهنری این سرزمین در جهان بدل گشته اند. شاه اسماعیل صفوی با انتقال هنرمندان هرات به تبریز موجب تلاقی دو مکتب هرات و ترکمانی می شود که این مهم به پدید آمدن مکتب نگارگری تبریز دوم منجر می شود و ۲ نقاش نامدار دوران کمال الدین بهزاد به عنوان سردمدار مکتب هرات و سلطان محمد به عنوان هنرمند صاحب سبک
دوران ترکمانی در کتابخانه سلطنتی تبریز شروع به تولید آثار گرانبهایی میکنند و همان گونه که در تاریخ ذکر شده است، هنگامی که بهزاد به تبریز آمده ، سلطان محمد در سبک قزلباش در مقام استادی بوده است. در مسیر پژوهش، آثار مورخان داخلی همچون دکتر یغقوب آژند، دکتر حبیب آیت الهی، دکتر سید عبدالمجید شریف زاده و محمدعلی کریم زاده تبریزی و تالیفات خارجی چون بازیل گری، شیلاکن بای،کریم کریم اف مورد استفاده قرار گرفته اند. البته ابتدا زعم حقیر بر این بود به خاطر اهمیت موضوع و حساسیت آن ،مجموعه های فرهنگی و هنری همکاری قابل توجهی برای هر چه بهتر ساخته شدن این مستند انجام بدهند که این تصوری بیش نبود و هیچ کدام از این ارگان ها روی خوشی برای این مهم نشان ندادند.فرهنگستان هنر حتی تصاویر و امکان تصویر برداری از شاه نامه شاه طهماسبی را دریغ نمود. دانشگاه هنر اسلامی تبریز به عنوان مرکزی که دارای رشته نگارگری است برای همکاری طلب هزینه نمود.سازمان فرهنگی وهنری شهرداری تبریز این موضوع را در دغدغه و مسئولیت های خود ندید و سازمان میراث فرهنگی هم از کمبود بودجه و کسری آن ناله کرد. اما همه این ها مانع پیشرفت کار و رسیدن به اهداف تعیین
شده نمی شد، زیرا این مشکلات درد آشنای فیلمسازی آن هم از نوع مستند در این جغرافیااست. نکته اینجاست که هیچ مرکز،پژوهشکده و یا موسسه ای وابسته یا مشتق از نهادهای فرهنگی وجود ندارد که تاثیرگذار باشد و حافظه تاریخی یک تمدن و فرهنگ را به طور جدی مورد مطالعه قرار دهد و آن را در مسیر رویدادهای فرهنگی به نهادهایی مثل شهرداری و ارگان های مرتبط منتقل کند وفضای دانشگاهی نیز هر آنچه که می کوشد، دریک بستر محدود مورد بحث قرار می گیردو حلقه ای بین این نهاد ها وجو ندارد. در این مسیر فرصت چند جلسه گفتگو با آقای دکتر آژند نصیبم شد که تاثیر شگرفی در مطالعات و وسعت دید تخقیقاتی این پروژه گذاشت کتاب های مکتب هرات و مکتب تبریز و سیمای سلطان محمد نقاش که از تالیفات ایشان است و همچنین ترجمه های ارزشمندی که انجام داده اند تابلوی راهنمای این مستند به شمار می آیند. همچنین دکتر حبیب آیت الهی و دکتر سید عبدالمجید شریف زاده متواضعانه پذیرفتند که جلوی دوربین این مستند قرار بگیرند و بی تردید حضور ایشان غنای قابل اعتنایی به این مستند بخشیده است... امید آن می رود رویکرد فرهنگی تولید مستندهایی که به فرهنگ و تمدن نگاهی عمیق و به دور از
تزیین و تبلیغات دارند فراهم گردد و دست کم شاهد احیای رویدادی مانند جشنواره فیلم یادگار باشیم. این ژانر مستند سازی تا حدی وسعت بیابد که این حیطه به قلمرو شخصی و میراث پدری افرادی انگشت شمار و تنگ نظر تبدیل نگردد و فیلمسازان با معرفت علمی و آسودگی خاطر قدم در این زمینه بگذارند. لازم می دانم از همه دوستان و همکارانی که در روزگار طولانی تولید این مستند مشوق و باعث دلگرمی بودند کمال تشکر را داشته باشم و به زودی شاهد روزی باشیم که سلطان محمد حداقل در شهر و دیار خود چنین ناشناخته نباشد.»
دیدگاه تان را بنویسید