دوزیست‌ها در رسانه‌های اصولگرا/ اگر نظام هم ساقط شود تیم شقدری و میرکریمی باز با هم می‌جنگند!

کد خبر: 587906

وقتی دیگر چیزی برای پنهان کردن نیست: از ماجرای توهین لثارات به فرهادی، تا فرح دیبا و مدیران دهه شصت، پشت پرده تعطیلی خانه سینما، کارخانه رویاسازی هالیوود، نویسندگانی با اسم مستعار، دیکتاتوری روشنفکران اروپازده، و جنگ تیم شمقدری و منوچهر محمدی بر سر منافع شخصی

دوزیست‌ها در رسانه‌های اصولگرا/ اگر نظام هم ساقط شود تیم شقدری و میرکریمی باز با هم می‌جنگند!
مهدی آذرپندار
سرویس فرهنگی فردا: مهمان این قسمت برنامه اینترنتی کات مهدی آذر پندار، مدیر سینما و نمایش سازمان بسیج، مدیر بخش فرهنگی رجانیوز بود. وی حرف های جالبی در نقد مدیریت سینما و البته تقابل با جریان روشنفکری در سینما دارد. گزیده ای از صحبتهای وی در این قسمت برنامه را می خوانید:
با توهین یالثارات فحاشی جای نقد فرهادی را گرفت
آن کسانی که در روزنامه ی لثارات واژه ی "دیوث" را بر علیه سینماگران به کار بردند و آن تهمت ها را به فرهادی و نزدیکانش زدند، آنقدر بی شعور بودند که حتی نام "آدم" برایشان زیاد است. آن مطالب حتی بر علیه مخملباف نباید نوشته شود. ما رسانه های جبهه فرهنگی انقلاب اولین جریانی بودیم که همان زمان بر علیه لثارات موضع تندی گرفتیم و خواستار برخورد قضایی و توقیف اش شدیم. ما مخالف فروشنده ی فرهادی بودیم و می خواستیم این فیلم را در فضایی منطقی نقد کنیم اما آن یادداشت ها دهان ما را بست. فضای نقد را از بین برد و فحاشی جایش را گرفت. ما اعتراض مان به فرهادی این بود که فروشنده به حریم شخصی انسان ها احترام نمی گذارد، بعد لثارات آمده وارد حریم شخصی فرهادی شده! در مقابل این حجم از نفهمی چه میتوان گفت؟
دوزیست ها در رسانه‌های اصولگرا
آقایان سی و پنج - چهل ساله ای که در رسانه های اصولگرا با اسم مستعار می نویسند و حتی جرات امضا زدن زیر مطالب شان را ندارند، مشکل شان این است که دو زیست هستند! می خواهند از اصولگراها پول بگیرند و با اصلاح طلب ها همنشین باشند. به همین خاطر امروز حتی رسانه های نصفه و نیمه را هم به آنها نمی سپارند. کاش یک جایی این شخص را می دیدم و به او می گفتم که دوره ی آدم های دو زیست سر آمده. یا این طرفی باش یا آن طرفی. دو سره بار نزن!
نظام روشنفکری سیاست زده است
هیچ جبهه و جناح سیاسی در ایران به اندازه ی "نظام روشنفکری" تمامیت خواه و سیاست زده نیست. آنها حتی با بازیگران فیلم هایی که از نظر سیاسی نمی پسندند تسویه حساب می کنند. حتی به خانواده ی آنها تهمت میزنند و از دختر و همسرشان انتقام می گیرند. گروهی که ادعا می کنند "می بخشیم و فراموش می کنیم"، نه می بخشند و نه فراموش می کنند. این حجم از سیاست زدگی، دیکتاتوری و بی اخلاقی مختص به نظام های در حال سقوط است و نظام روشنفکری در آستانه ی فروپاشی کامل قرار دارد.
باز هم مدیریت سینمایی دهه 60
مدیران سینمایی دهه 60، قبل از انقلاب فیلم های کثیف و مفتضح می ساختند. به فیلمفارسی فحش می دهند در حالی که سینمای روشنفکری مورد پسندشان لبریز فساد اخلاقی است. اگر فرح دیبا همسر محمدرضا شاه نبود، آنها تندیس اش را می ساختند. یک زن چپ انتلکت از فرانسه آمده که مدیریت اپوزوسیون را بلد بود. فقط حیف که زن شاه بود!
هیات اسلامی هنرمندان مکان کسب منافع است
"هیات اسلامی هنرمندان" جای آدمهای بالای 50 سال است! پاتوق رفقای قدیمی که منافع مشترک دارند. جوانترین عضوش مهدی فیوضی است! جای آنکه واقعا هیات اسلامی باشد مکانی شده برای منافع عده ای معدود. مثلا مهم نیست آقای علی اکبری فیلمی ضد نظام ساخته، مهم این است او عضو آنجاست پس "تا ابد" مورد حمایت شمقدری و رفقایش خواهد بود!
گرفتن حال محمدی و میرکریمی
عملکرد چهار ساله ی شمقدری در سازمان سینمایی را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: "گرفتن حال منوچهر محمدی و میرکریمی و هرکه با آن هاست!" همین! من در آن چهار سال چیزی جز این ندیدم. همانطور که عملکرد محمدی و میرکریمی و خانه سینمایی ها را در این سالها میتوان در یک جمله خلاصه کرد: "گرفتن حال شمقدری و بچه های انجمن اسلامی هنرمندان!" اگر گمان کردید برای آقایان چیزی غیر از منافع شخصی مهم است به بی راهه رفته اید.
اگر نظام هم ساقط شود اینها باز دشمن اند
ناطق نوری و خاتمی روزی رقیب هم بودند اما حالا دور یک سفره نشسته اند، اما این را با اطمینان میگویم که حتی اگر روزی نظام جمهوری اسلامی ساقط شود باز تیم شمقدری و تیم محمدی روبروی هم ایستاده اند و در حال ادامه ی جنگ اند.
آقای شمقدری در زمان مدیریتش فیلم های ضد نظام و سکسی را اکران می کرد چون در یک میلیون نفر معترض به آن فیلم ها، یک مخالف وجود داشت به اسم منوچهر محمدی! خوب، پس برای گرفتن حال همان یک نفر باید آن همه هزینه برای نظام تراشید!
به میرکریمی گفتیم چرا در حمایت از نظام و انقلابی ها موضع نمی گیری؟ گفت از من انتظار موضع گیری نداشته باشید. گفتیم باشد، انتظار نداریم. اما وقتی کیارستمی به انقلابی ها توهین کرد و ما جوابش را دادیم، میرکریمی موضع گرفت و از کیارستمی دفاع کرد!
چطور اسم خودشان را می گذارند بچه های انقلاب؟
محمدی و میرکریمی و دیگر انقلابی های خانه سینما، برای یارکشی بر علیه شمقدری و تیمش، با جعفر پناهی و مخملباف محشور شدند! شمقدری و تیمش هم برای یارکشی بر علیه محمدی و میرکریمی، به کرمپور و امیریوسفی و فیلمفارسی ساز های اتحادیه تهیه کنندگان باج دادند! چطور اسم خودشان را میگذارند بچه های انقلاب؟
ما خودمان را در حدی نمی دانیم که به این دوستان بگوییم ضد انقلاب. اما به خودمان حق می دهیم که دیگر به این موجودات کینه ای که فقط در پی منافع شخصی هستند امید نداشته باشیم. به جایش به شعیبی ها و مقدم دوست ها امیدوار باشیم که نه ادعا دارند و نه از انقلاب طلبکارند، ولی فیلم های شریف و درستی می سازند.
در تعطیلی خانه سینما بازی خوردیم
خجالت نمیکشم که بگویم ما در ماجرای تعطیلی خانه سینما بازی خوردیم. من خودم بازی خوردم. تعطیلی خانه سینما اشتباه بود و آن روز متوجه نبودیم که تمام این ها جنگ بر سر منافع شخصی است. فکر کردیم بحث نظام و انقلاب است. بعد دیدیم شمقدری می خواست حال مجیدی و میرکریمی و محمدی را بگیرد! برای همین به خانه سینما انگ ضد انقلاب زد! هنوز به عملکرد خانه سینما نقد داریم و آنجا را جای مطهری نمی دانیم، اما تعطیلی اش جز هزینه ی بیهوده برای مملکت و سینما و نظام چیز دیگری نداشت.
سالن های خالی و فیلمهای مزخرف
اصلاح طلب ها هر دوره ای که مدیریت سینمای کشور را به دست گرفتند برنامه شان اروپایی کردن سینما به بدترین نوع آن بود. اصولگراها هم که اصلا برنامه ای نداشتند. خروجی این دو عملکرد را می بینید: سالن های خالی، فیلم های مزخرف.
اگر قرار است سینمای ما اروپایی باشد، بهتر است به سمت هالیوود برود و هالیوودی باشد. ترسی از گفتنش نداریم. ما باید هالیوودی شویم و سالهاست داریم همین را می گوییم. منظورمان هم از هالیوود، سینمای آمریکا نیست. مضامین معنایی و سیاسی و صحنه های جنسی آنها نیست. این چیزهایی که در سینمای هالیوود است(قصه، قهرمان، انگیزه، امید، پیروزی انسان و...) ماحصل دستاوردهای بشری است. بحث امروز و دیروز نیست. ربطی به آمریکا ندارد. این حرف ها مال چند هزار سال اندیشه ی انسان های بزرگ است. آن زمان اصلا کشوری به نام آمریکا وجود نداشت.
همیشه حامی هالیوود بودیم
اصغر فرهادی در جواب ما گفته: "اگر شما سینمای آمریکا را دوست دارید پس چرا انقلاب کردید؟" شخصی هم می گوید: "شما که تا دیروز ضد هالیوود بودید؟"، ما کجا ضد هالیوود بودیم؟ ما همیشه حامی آن نوع سینما بودیم. کدام ذهن سالمی سینمای قصه گوی قهرمان محور که کارخانه ی رویا و امید و انگیزه است را ول میکند و میرود به سمت سینمای تیره و تار و ورشکسته ی اروپا؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت