سراج24: این روزها فیلمی متفاوت از فضای این سال های سینمای ایران به اکران درآمده که حال و هوایی دهه شصتی دارد. جایی که تکریم از ریش سفیدان و توجه به بزرگترها شکلی متفاوت از جهان امروزی دارد که روابط میان خویشاوندان و دوستان در لابه لای انواع ابزارهای تکنولوژیک گم شده و شکلی از رگ های محبت در آن نمی توان یافت. مجید قاری زاده، نویسنده و کارگردان فیلم «رفقای خوب» از جنس همان اهالی دلخوش به روابط تنگاتنگ جهان دیروز بوده که پس از سال ها دوری از سینما دوباره با حال و هوایی از آن سینمای دورمانده به نگاه مردم رسیده است. به بهانه اکران فیلم «رفقای خوب» با کارگردان پیشکسوت سینمای ایران که آثار خاطره انگیزی از او همچون «پدر بزرگ» و «بیقرار» را سال ها پیش در سینماها دیده ایم، به گفت و گو پرداختم که تقدیم می شود. *آقای قاری زاده چه شد که بعد از مدت ها به ساخت فیلم سینمایی دست زدید؟
در دوره های مختلف و به خصوص دوره آقای شمقدری طرح هایی برای فیلمسازی داشتم اما دوستان با وجود این که 2 بار پروانه نمایش هم گرفته بودم، هیچ حمایتی نکردند. در آن دوران به دنبال تضعیف بخش خصوصی برآمدند و امروز این بخش دچار کمبودهای بسیاری است. به هر حال در سال گذشته فرصتی دست داد تا دوباره در خدمت استاد مشایخی و بازیگران پیشکسوت فیلمی بسازم و از این بابت راضی هستم. *فکر می کنید با توجه به تغییر مخاطبان امروزی و تولید انواع فیلم ها با ماهیت سینمای مدرن فیلم خاطره برانگیز شما می تواند اکران موفقی داشته باشد؟
احساس می کنم بعضی از فیلم ها شاید در زمان اکران چندان به فروش بالایی نرسند اما در طول زمان و در درازمدت به حق خود خواهند رسید و ماندگار خواهند شد. برخی از فیلم های قبلی ام اینطور بود و فکر می کنم «رفقای خوب» در روزگار امروز ما می تواند برای مخاطب ایرانی جالب توجه باشد. در هر صورت من یک بار دیگر فرصت این را داشتم که از همان جنس سینمای مورد نظر خودم در سال 94 فیلمی بسازم و امسال اکران کنم. به هر حال با توجه به این که شرایط مناسبی برای بخش خصوصی وجود ندارد و همه چیز دست دولت افتاده است، شاید کار دیگری نتوانم بسازم. احساس کردم جوانانی در این دوران وجود دارند که یک چیزهایی در دهه 60 شنیدند و دوست دارند بیشتر بدانند و به نظرم می توانند با فیلم «رفقای خوب» ارتباط برقرار کنند. فیلم «رفقای خوب» همان حس قدیمی مادربزرگ ها و پدربزرگ ها را به جوانان نشان می دهد. برای همین به طور عمد از یک جوان که دانشجوی سینما است و خاطره کمرنگی از پدرش دارد به عنوان نوه شخصیت اصلی فیلم استفاده کردم. *متاسفانه امروزه شکل زندگی مدرن و وجود انواع شبکه های مجازی موجب فاصله میان آدم ها شده است! ماجرا این است که این روزها نوع روابط آدم ها
خیلی فرق کرده و مردم انقدر گرفتار شرایط مختلف زندگی شدند که ممکن است اصلا به سراغ بزرگ ترها نروند. حالا فضای مجازی هم به این مساله دامن زده و انواع کانال های ارتباطی و شبکه های ماهواره ای باعث شده مردم از هم دور شوند. در حالی که ما باید نگاه اسلامی و ایرانی داشته باشیم و در هر شرایطی که هست باید از گذشته های خودمان دور نشویم. باید به دنبال همان شعاری برویم که در تیزر فیلمم وجود دارد، وقتی که در گذشته گفتند باید قدر بزرگترهای خودمان را بدانیم و آن موقع است که در زندگی ما برکت می آید.
*مخاطب خاصی را برای تماشای فیلم «رفقای خوب» در نظر گرفتید؟ ببینید، همانطور که عرض کردم یک فیلم می تواند جدا از اکران بعدها مخاطبان مختلفی از طیف ها و رده های سنی مختلف را جذب کند. برای نمونه این فیلم می تواند در آینده از طریق تلویزیون مخاطبان بسیار زیادی داشته باشد. همه دنیا به همین شکل است که فیلم ها از طریق مختلف به دنبال مخاطب خود هستند. من هیچ وقت توقع ندارم که الان جوانی که مثلا فیلم «لانتوری» را می بیند به سراغ «رفقای خوب» هم برود. من به دنبال تلنگری به جامعه بودم. این همه ما در روز سینما شعار می دهیم و مسئولان به دنبال این هستند که مثلا استاد مشایخی حرفی در آن روز برایشان بزند اما گاهی سراغی از آن ها نمی گیریم. حالا ما با یک هزینه کم توانستیم استاد مشایخی را دوباره به صحنه بیاوریم و ایشان لطف کرده و در فیلم من بازی کردند.
همین که بازیگران پیشکسوتی مانند استاد مشایخی را دوباره به صحنه آوردید، مساله ای قابل توجه می باشد. شما دقیقا 30 سال پس از فیلم «پدر بزرگ» دوباره به سراغ ایشان در فیلم «رفقای خوب» رفتید! آن روزی که سراغ ایشان رفته بودم فیلم اول را می خواستم بسازم و به قدری محبت از ایشان دیدم که مجذوب شان شدم. آن موقع هنوز تهیه کننده فیلم «پدر بزرگ» مشخص نبود و ایشان صبر کردند تا من تهیه کننده پیدا کنم. آن فیلم در سال 64 ساخته شد و در نوروز 1365 اکران شد و من از همان جا مجذوب محبت استاد مشایخی شدم که این بزرگوار با وجودی که 2 پیشنهاد آماده به کار داشتند اما منتظر بازی برای فیلم من شدند. من همیشه دوست داشتم به نوعی قدر محبت ایشان را پاسخ بدهم که نشد. البته یک بار در سال 73 به سراغ ایشان رفتم و نقش کوچکی در فیلم «بیقرار» بازی کردند اما در فیلم «رفقای خوب» توانستم به خوبی از وجود ایشان استفاده کنم.
دیدگاه تان را بنویسید