جادوی هالیوود؛ تبدیل هیولا به فرشته
وقتی میگوییم «جنگ نرم» یعنی این. دقیقا یعنی همین که با جادوی سینما، اینچنین، لشکری از قاتلان را در اذهان و افکار عمومی جهان نهتنها تبرئه، که به فوجی از قهرمانان بدل کنی...
چند شب پیش یک فیلم سینمایی دیدم. ارتش آمریکا میخواست با پهپادهایش یک خانه تیمی تروریستها را در «سومالی» منفجر کند. دقایقی قبل از شلیک موشکها اما آنها با دوربینهایشان دیدند دخترکی در خیابان جلوی آن خانه سرگرم فروختن نان است. از اینجا تمام ایالات متحده معطل این میشود که تروریستها را با وجود امکان کشته شدن آن دخترک بزند یا نه؟! از طرفی بیننده میفهمید که اگر نزنند تا ده دقیقه دیگر تروریستها با عملیاتی انتحاری در بازار شهر، دهها نفر را خواهند کشت... دردسرتان ندهم؛ تا حتی پای وزیر خارجه و رئیسجمهور آمریکا هم به میان میآید که چه باید کرد؟! عاقبت هم شلیک میکنند و آن دخترک نیز کشته میشود؛ اما تمام عوامل عملیات از شدت اندوه به پهنای صورت اشک میریزند و از شدت غصه دارند دق میکنند! بیننده این فیلم در تمام مدت، نظامیان آمریکایی را برای چنین دقت نظر و انساندوستی و وجدان بیداری تحسین میکند. اثری بهشدت خوشساخت و فوقالعاده هیجانانگیز و بسیار تاثیرگذار؛ بهطوریکه پس از پایان نمایش، شما بیشتر از مرگ آن دخترک بیگناه، دلتان برای خلبان پهپاد میسوزد که از فلوریدا، بمبها را در سومالی بر سر او ریخته است؛ چراکه او چند بار بهانه میآورد تا زمان بگذرد و دخترک نانهایش را بفروشد و برود! بیننده این فیلم به ذهنش نیز خطور نمیکند دارد با ارتش و سربازانی همدلی میکند که در چنین جنگهایی بهسادگی آب خوردن، انسانها را میکشند، و نه حتی در جنگها که بمبها را در افغانستان بر سر کاروانهای عروسی میریزند و یکی از همین سربازان، وارد خانه میشود و ١۶نفر اعضای یک خانواده را که ١٣نفر آنان زن و کودک بودهاند را درحالیکه مست و لایعقل است به قتل میرساند و بعد بهسادگی به آمریکا بازمیگردد و در جلسه محاکمه مدعی میشود چون آن شب حوصلهاش سر رفته و عصبانی بوده چنین کرده و قاضی حقوقبشردوست آمریکایی هم فقط چند سال زندان قابل خریدن برای مجازات او در نظر میگیرد! بیننده این فیلم هرگز به ذهنش نمیرسد یکی از همین فرماندهان که تمام مقامات ایالات متحده را برای یک دخترک نانفروش سومالیایی پای کار میآورد، در سال ١٣۶٧ از عرشه یک ناو هواپیمابر، بهسوی هواپیمایی که هر ننهقمری میدانسته و میفهمیده مسافربری است، چندین موشک شلیک میکند؛ بیش از ٢۵٠مسافر و خدمه بیگناه آن که اکثریتشان زن و کودک بودهاند را میکشد و برای این جنایت جنگی دولتمردان پلیدتر از خودش به او نشان لیاقت هم میدهند... باری وقتی میگوییم «جنگ نرم» یعنی این. دقیقا یعنی همین که با جادوی سینما، اینچنین، لشکری از قاتلان را در اذهان و افکار عمومی جهان نهتنها تبرئه، که به فوجی از قهرمانان بدل کنی... و چه مظلومند آن دخترکان نانفروش و آن خانوادههای قربانیشده افغانستانی و مسافران آن پرواز مسافربری و امثالهم که نهتنها هنرمندی برای نقل مظلومیتشان آستین همت بالا نمیزند، بلکه قاتلانشان هم فرشتگانی معصوم معرفی میشوند. هنر و ادبیات ما، هنرمندان و اهل قلم ما، به تمام شهدای اینچنینی مدیونند. به ۲۰هزار شهید ترور در این سرزمین مدیونند. رسانههای ما مدیون این خونهایند. لااقل اگر توان مثبت و نمایش مظلومیت اینها را نداریم، نگذاریم قاتلان آنها را فرشتگان نجات انسانها معرفی کنند! به کانال روزنامه شهرآرا در تلگرام بپیوندید
دیدگاه تان را بنویسید