دو شعر طنز اجتماعی بسیار زیبا از حمید هنرجو

کد خبر: 559979

حمید هنرجو از شعرای کشور دو شعر طنز اجتماعی سروده که در ذیل این خبر آمده است.

خبرگزاری فارس: حمید هنرجو از شعرای کشور دو شعر طنز اجتماعی سروده که در ذیل این خبر آمده است. ۱ - حرف حق شمایی که سری داری و ریشی چرا پیوسته در قر و قمیشی! از این استان به آن استان به پرواز ناهار اهواز هستی، شام کیشی... فک و فامیل را بردی سر کار نشد ناراضی از تو ، قوم و خویشی! نه دیناری بدهکاری به یک بانک نه شاکی از طلبکار سریشی نه در تاب و تب رهن و اجاره نه اندر اضطراب پول پیشی نه دیدی از رفیقان بی مرامی نه دشمن بر تو وارد کرده نیشی نه افتادی به تور راهزن ها نه چاقو خورده ای در گرگ و میشی تو را ای همکلاسی، خاطرم هست گرفتی صفر، جبر و انگلیشی! و الان هم حقوق ات هست بالا... نگنجد صفرها در هیچ فیشی! موتور گازی - که من باشم - بعید است رسد روزی به گردت میتسوبیشی! شبانه روز پای ماهواره! یکی از خبرگان نصب دیشی! خلاصه هرکسی جای شما بود به گربه با ادب می گفت: پیشی! کمی هم فکر مردم باش گاهی! اگر از حرف حق، دلخور نمیشی... ۲- تشکرنامه! خنده دارد! بس که این از آن، تشکر می کند هر که از هرکس به هر عنوان تشکر می کند! جلسه های آنچنانی در ادارات مهم! ایکس، از آغاز تا پایان تشکر می کند چای هم در استکان، جوش تکلف می زند حبه های قند از قندان، تشکر می کند! شهردار از لطف های ویژه شورای شهر عضو شورا نیز از ایشان تشکر می کند! گوشی همراه فرماندار، بوقی تازه خورد تاجر مشهور شهرستان تشکر می کند... فارغ از لورفتن موضوع تلخ اختلاس متهم از داخل زندان، تشکر می کند! زحمت پرونده ها را کارمندان می کشند؛ شهروند از منشی بهمان... تشکر می کند! "سهل می گیرد جهان بر مردمان سختگیر" با همین تز، از همه آسان تشکر می کند! آه! دیوار ریا بدجور بالا می رود آجر از همراهی سیمان تشکر می کند! پنجه شیطان به خون آدمی آلوده است؛ ایده ای مشکوک از شیطان، تشکر می کند جان کاج پیر، بر لب آمده از تشنگی بی دلیل از ابر بی باران تشکر می کند! زرپرستی سرنوشت شهر را بر باد داد در شگفتم، قومی از خسران تشکر می کند! در خیابان ها ولی طفلی فقیر از عابران در ازای چند تکه نان تشکر می کند... غیرت سرباز میهن را بنازم، روز و شب از خدا دارد به نقد جان تشکر می کند
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت