الهام حمیدی: زیر باد کولر بازی نمیکنم!
الهام حمیدی گرچه از آن دست بازیگران جوان است که در کارنامه هنریاش نقشهای مثبت و خاکستری دیده میشود، اما همیشه تلاش کرده که همین نقشهای مثبت هم به لحاظ شخصیت و مضمون متفاوت باشد. تنوع نقشهای او در تلویزیون کم نیست و در این باره میتوان به سریال «مسافری از هند» اشاره کرد که نقش دختری به نام پروانه را بازی میکرد که نامزدش در کشور هند به دختری دیگر دل میبندد.
جام جم: این بازیگر در سریال «زیر تیغ» نقش یک دختر دلسوز را برای خانواده ایفا میکرد که زندگیاش بعد از اتفاقی که برای پدرش میافتد، دستخوش ماجراهایی میشود. در سریال یوسف پیامبر نیز ایفاگر نقش آسنات، همسر مهربان یوسف بود. حمیدی در سریال «مختارنامه» نقش زن ایرانی کیان را بازی میکرد که مظلوم بود. در «شوق پرواز» نقش همسر شهید بابایی را بازی کرد که مورد توجه صدیقه حکمت همسر شهید بابایی قرار گرفت. این هنرپیشه جوان در سریالهای «آخرین دعوت»، «تبریز در مه»، «موج و صخره»، «راز پنهان»، «همه چیز آنجاست» و... نیز نقشهای مختلفی را تجربه کرده است. او این روزها مشغول بازی در سریال «روزهای بیقراری» به کارگردانی کاظم معصومی و تهیهکنندگی امیرحسین شریفی است. با الهام حمیدی درباره نقشش در این مجموعه به گفتوگو نشستیم. شما این روزها سر ضبط مجموعه «روزهای بیقراری» هستید و نقش رها را بازی میکنید که ازدواج ناموفق داشته و زندگیاش دستخوش ماجراهایی شده است. این نقش چه ویژگیهایی داشت که شما را برای بازی در قالب آن ترغیب کرد؟ هر نقشی که میپذیرم باید جذابیتهایی برای من داشته باشد. شخصیت رها هم جزو نقشهایی بود که وقتی فیلمنامه را خواندم، به خاطر فراز و فرودهایی که در زندگی این شخص وجود دارد و درگیر ماجراهایی میشود، برایم جذاب بود. دلم میخواست کاملا با نقش عجین شوم. بنابراین سعی کردم با شخصیت رها همذاتپنداری کنم تا این نقش را متفاوت اجرا کنم. این نقش برایم تجربه خوبی بود. البته به روزهای پایانی کارم در این مجموعه تلویزیونی نزدیک میشوم و خوشحالم این نقش را پذیرفتم. امیدوارم نقش آن طور که دلم میخواهد درآمده باشد و مردم هم از دیدن سریال لذت ببرند و همان طور که قصه و شخصیت برای من جذاب بود، برای آنها هم جالب باشد. سریال روزهای بیقراری در چند استان تصویربرداری میشود. برایتان سخت نبود که لوکیشن این مجموعه در شهرستانهای مختلف است؟ این مجموعه جزو کارهای آپارتمانی نیست و قصه فقط در تهران نمیگذرد، بلکه در شهرستانها و در لوکیشنهای مختلف کار میکنیم. به هر حال هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد و باید بگویم که این مشقات به جذابیت کار اضافه میکند. تنوع لوکیشن در مجموعه روزهای بیقراری یکی از جذابیتهای سریال است که حتماً برای مردم هم جالب خواهد بود. در واقع باید بگویم بازی در سریال روزهای بیقراری از آن دست کارها نبود که بازیگر از صبح تا شب زیر باد کولر باشد. ولی معمولا بازیگران کارهایی را که لوکیشن آن در شهرستان باشد، نمیپذیرند. من دوست دارم نقشهای متفاوت را تجربه کنم، حال ممکن است قصه کارهایی که انتخاب کردهام، صرفا در تهران رخ ندهد و رویدادهایش در شهرستان بگذرد. وقتی نقش مرا جذب کند، حتما سختیهایش را هم به جان میخرم. البته امیدوارم مجموعه روزهای بیقراری مورد توجه مخاطبان تلویزیون قرار بگیرد تا زحمت دوستان جلو و پشت دوربین به چشم بیاید. در طول سالهای فعالیتم سعی کردهام در آثار تلویزیونی و سینمایی بازی در ژانرهای مختلف را تجربه کنم. خوشبختانه همیشه نقشهای اصلی هم به من پیشنهاد شده است. البته همیشه به این مساله هم دقت دارم که نقشهایم را درست انتخاب کنم. اما شما بیشتر نقشهای مثبت و خاکستری را بازی میکنید، آیا دلیل خاصی دارد؟ من همیشه سعی کردهام هر یک از نقشهایم متفاوت از کارهای قبلیام باشد. هم نقش جدی تجربه کردهام و هم طنز. همان طور که تاکید کردم علاقهمندم نقشهایی را بازی کنم که برایم جذاب باشد. در غیر این صورت نمیپذیرم. ترجیح میدهم سطح کارهایی که انجام میدهم بالا باشد. ضمن این که نقشهای خاکستری را دوست دارم، ولی نقشهای مثبتی که بازی کردم صرفا مثبت مطلق نبودهاند. از سوی دیگر من با نقشهایم خیلی راحت زندگی میکنم، یعنی سعی دارم تکنیک کاریام طوری باشد که مردم شخصیتی را که بازی میکنم باور کنند. هیچ وقت سعی نکردم بازی کنم، بلکه با نقشهایم زندگی میکنم. اگر قرار است گریه کنم، واقعا باید گریه کنم. دلم میخواهد بیننده نقشم را حس و مرا در قالب همان شخصیت تصور کند. سریال روزهای بیقراری را با کاظم معصومی کار میکنید. با توجه به این که این اولین تجربه همکاریتان با این کارگردان محسوب میشود، تعاملتان در کار چگونه است؟ هر کارگردانی دیدگاه و وسواسهای خودش را در کار دارد. آقای معصومی هم مستثنا از این مساله نیستند. او هم روش و ویژگیهای خاص خودش را در کار دارد. شما یک سال و نیم بازی نکردید. آیا دلیل خاصی داشته است؟ راستش فیلمنامه خوب به دستم نرسید. با خودم تصمیم گرفتم تا زمانی که نقشی مرا جذب نکرده، به هیچ وجه نپذیرم. من یک سال و نیم کار نکردم، تا این که فیلمنامه روزهای بیقراری به دستم رسید و وقتی خواندم، جذبم کرد. دلم نمیخواهد مرتب سر کار باشم تا به هر قیمتی دیده شوم. اگر نقشی را دوست داشته باشم، حتما میپذیرم و در غیر این صورت صبر میکنم تا یک فیلمنامه بهتر به دستم برسد. راستش دوست دارم سریالهای الف ویژه خوب ساخته شود. علاقهمندید در سریالهای الف ویژه کار کنید؟ دوست دارم کارهای خوب ساخته شود و من هم با علاقه در آنها کار کنم. واقعا دلم برای کارهای خوب تنگ شده است.
دیدگاه تان را بنویسید