رکنا: بهروز بقایی چندی است که دیگر در برنامه خندوانه حضور ندارد علت این ماجرا را از وی پرسیدیم. من با رامبد مشکلی ندارم اما از خندوانه جدا شدم.شرایطی وجود داشت که ادامه همکاری را برای سفرنامه ها سخت کرده بود.من رامبد را دوست دارم و همیشه مثل یک دایره نسته کار می کنیم و باز هم بهم می رسیم . کار کردن با رامبد برایم خیلی خوشحال کننده است.
شما گویا دچار یه سکته قلبی شدید که بعد از آن دیگر کار نکردید؟ چه بود جریان این ماجرا؟
من سکته قلبی کردم و بعد از آن مرگ را تجربه کردم. وارد دالانی شدم که انتهای آن نور بود. بی نهایت رنگین کمان اطرافم بود.نمی دانم چند میلیون بو را استشمام کردم که هیچ وقت نکرده بودم.آنقدر آن بو خوب بود که تمام عطرهای دنیا به پای آن نمی رسند.بعد از آن ماجرا مفاهیم من نسبت به زندگی و جهانبینی من عوض شد.ارزش آدم ها را بیشتر می دانم. بعد از این ماجرا هیچ ترسی از مرگ ندارم.
شنیده ایم شعر هم می گویید؟
بله من قبلاها بیشتر فیلم می دیدم. اما الان بیشتر می خوانم و شعر و ترانه می گویم. کمتر به سینما می روم و حتی مدت زیادی هم هست که در سینما بازی نکرده ام. اکثر فیلم ها از روی نمایشنامه های خارجی ساخته می شود اما کسی نمی گوید که در اول یا آخر فیلم که این فیلمنامه اقتباسی از فلان کتاب یا نمایشنامه بوده است. من این کار را نمی پسندم وسرقت ادبی در فیلم های ایرانی بیداد می کند. شنیده ایم ایران را دوست دارید. بله. ایران مادر است. مادر هم مفاهیم زیادی دارد. تمام ما عاشق مادرانمان هستیم و آن ها هم عاشق ما هستند. ایران خانه ای است که با عشق بنا شده است.
دیدگاه تان را بنویسید