سرویس فرهنگی فردا؛ مریم درستی: برنامه های گفتگو محور این روزها به یکی از محبوب ترین گونه های برنامه سازی تلویزیون تبدیل شده است. برنامه هایی که اغلب از یک فرمول مشخص پیروی می کنند و محتوای آن نیز غالبا قابل حدس است یک یا دو مجری جوان که یکدیگر را با اسم کوچک صدا می زنند و با هم شوخی های نه چندان با مزه ای می کنند یک مهمان از میان خواننده ها، بازیگران و ورزشکاران (به ویژه فوتبالیست ها) یا همان سلبریتی ها هم چاشنی کار است تا برنامه به قول معروف "سر هم" شده و روی آنتن برود.
این برنامه ها شاید بتوانند آنتن را "پر" کنند اما در کنار این سود کوتاه مدت خود ضرری نیز به همراه دارند که غالبا از چشم مدیران تلویزیونی پوشیده است و آن "چهره سازی" و "الگوپردازی" از کسانی است که شایستگی آنها برای "الگو" شدن در بسیاری از موارد محل سوال و تردیدهای جدی است.
شاید بتوان نتیجه این چهره سازی های رسانه ای و تلویزیونی که تنها ملاک آنها "جذابیت" مدعو است را امروزه در عرصه موسیقی به خوبی رهگیری کرد. سوق پیدا کردن سیلی از جوانان به سوی موسیقی پاپ آن هم بدون این که حتی شعر درستی برای کارهایشان انتخاب کنند!
اما می توان بدون اغراق گفت در این آشفته بازار "گفتگو محور"ی و "سلبریتی" بازی، خندوانه این روزها به یک استثنا بدل شده است که اگر چه انتقادهایی به این برنامه نیز مانند هر اثر دیگر وارد است اما لااقل از جهت انتخاب مهمان ها یک سر و گردن بالاتر از سایرین قرار دارد و با درصد بالایی می توان گفت کمتر به سوی زرد بودن حرکت می کند.
دعوت از "حافظ ناظری" خواننده جوانی که تقریبا از زیرسایه پدر بیرون آمده و خود علیرغم جوانی کم کم دارای سایه بلندی شده است یکی از نمونه های قابل دفاع و تحسین برانگیز انتخاب مهمان در خنداونه است.
اهمیت این کار برنامه رامبد جوان آن چیزی است که در صدر نوشتار به آن اشاره شد. خندوانه کسی را در برابر چشم مخاطبین پرشمار خود قرار می دهد که داشته هایی از "خود" دارد؛ نماینده موسیقی بومی کشورش است؛ با یکی از نشانه های بومی کشور خود مفتخرانه در عرصه جهانی حاضر می شود و افتخار کسب می کند و از ایرانی بودن و ایرانی اندیشیدن خود نیز شرم ندارد و حتی در نوع پوشش نیز این مساله را به نمایش می گذارد.
هر چند که برخی شائبه ها نظیر دخالت اسپانسر مشترک خندوانه و کنسرت حافظ ناظری در مورد این دعوت وجود دارد اما حتی اگر فرض بر صحت این ماجرا نیز بگیریم باز هم نمی توان از وجه خوب و تاثیر مثبت این برنامه صرفنظر کرد.
مساله مهم امروز موسیقی کشور بر خلاف چیزی که تصور می شود نه لغو کنسرت ها (که در جای خود اهمیت دارد و باید برای آن چاره ای معقول اندیشید) بلکه هجوم گسترده و بی رحمانه موسیقی غربی به ذائقه ایرانی و نابودی موسیقی اصیل و بومی است که نشانه های آن را می توان در مقایسه آمارهای فروش کنسرت های اساتید به نام موسیقی ایرانی و خوانندگان جوان و بعضا نه چندان حرفه ای موسیقی پاپ دریافت؛ وضعیت موسیقی رپ و آمار رو به گسترش مخاطبین آن هم به دلیل نبود آمارهای رسمی و متقن نیز در می گذریم.
دعوت از حافظ ناظری (و پیش از او امین الله رشیدی) در یک برنامه پرمخاطب مانند خندوانه شاید نتواند کاملا در برابر موج سهمگین موسیقی غربی در کشور بایستد اما با ادامه این مسیر و دعوت از چهره های موسیقی فاخر ایرانی مانند حسین علیزاده، همایون شجریان، حسام الدین سراج و ... می توان امیدوار بود حداقل راه و روزنه امیدی باز شود که همین مخاطبان باقی مانده موسیقی ایرانی از دست نرفته و در میان مدت به تعدادش نیز افزوده شود.
دیدگاه تان را بنویسید