سلبریتی‌ها را نمی‌خواهیم؛ تلویزیون می‌خواهد!

کد خبر: 547059

یک عده کارشناس اغراق شده وجود دارند برای اینکه مدیر و بزرگترها، از ترس نگویند چرا جدیدترها را آورده‌ایم. فقط می‌خواهند آنها در برنامه باشند که همه نیز تکراری‌اند. نمی‌گذارند آدم درست و حسابی را بیاوریم...

سلبریتی‌ها را نمی‌خواهیم؛ تلویزیون می‌خواهد!

از ما پول می‌گیرند و ریشخند می‌زنند/ سلبریتی‌ها را نمی‌خواهیم؛ تلویزیون می‌خواهد!

سرویس فرهنگی فردا؛ محسن غلامی قلعه سیدی: برنامه تلویزیونی بدون مخاطب یعنی هیچ؛ حالا هی بساز و روی آنتن ببر اما وقتی که بیننده جذبش نشود، فقط پول را دور ریخته‌ایم و آنتن‌پر کن می‌شویم. خصوصا برنامه‌‎های فرهنگی منهای سینما را اگر بدون جذابیت فرض کنیم، محال است که بتواند کسی را پای تلویزیون بنشاند.

پس باید کاری کنیم که لااقل مخاطب خاصش را نگه دارد. مستقیم برویم سراغ برنامه‌هایی که برای تئاتر و کتاب و غیره ساخته می‌شوند. شبکه چهار سیما پر است از این جنس برنامه‌ها. حالا واقعا چقدر بیننده دارند؟ بگذریم!

برنامه «الف» ویژه کتاب و کتابخوانی چندماهی‌ پخش شده و حداقل بین اهالی کتاب، مشتری داشته. امیرحسین خلیل‌زاده کارگردان و تهیه‌کننده برنامه البته دل پری دارد. از دردسرهای ساخت اینجور تولیدات تلویزیونی می‌گوید که قضیه از چه قرار است.

فردا: تلویزیون به شرطی مخاطب دارد که جذابیت‌ساز باشد. مخاطب پای هربرنامه‌ای نمی‌نشیند. متأسفم که بگویم مخاطب حال برنامه‌هایی مثل کتاب و اندیشه را ندارد. می‌خواهم ابتدا از بازخورد برنامه بپرسم که چه خبر است؟

حال امروز منِ برنامه‌ساز هم خوش نیست چون با این وضعیتی که پیش آمده انگار باید برنامه را تعطیل کنیم.

فردا: به کمی عقبتر برگردیم و اینکه اصلا چرا کار به گلایه قرار است بکشد.

من مستندسازم و برای اولین بار پیشنهاد برنامه‌سازی به من دادند. شروع کردم و کم کم نیز متوجه شدم اینکه می‌گویند گاه تلویزیون نمی‌تواند تأثیر بگذارد، علتش چیست؟

فردا: خب؟

متأسفانه ما به برنامه‌ساز کمتر اعتماد داریم. همه درباره ساخت یک برنامه انگار باید نظر بدهند اعم از عقیدتی و نظامی و غیره... محصولش نهایتا می‌شود یک آش بی‌نمک کهنه بیات شده. واقعا متأسفم برای این همه شعار. آخرش هم که دو کلام ارزشی را می‌خواهیم انتقال بدهیم، تبدیل به شعارش می‌کنند.

از ما پول می‌گیرند و ریشخند می‌زنند/ سلبریتی‌ها را نمی‌خواهیم؛ تلویزیون می‌خواهد!

فردا: پس می‌گویید که عیب از نبود کارشناسی درست وحسابی و نبود تخصص پشت برنامه‌هاست!

بله؛ مگر اینکه چند آدم دلقک را بیاوریم در برنامه تا همه به‌به و چه‌چه کنند. اما وقتی پای متخصص وسط می‌آید چون تلویزیون اینها را نمی‌شناسند، اجازه حضور هم نمی‌دهند.

فردا: کمی از این قضیه فاصله بگیریم. الان اوضاع مالی برنامه چطور است؟

برای هر دقیقه حدود 60 و 70 هزار تومان می‌دهند. این درحالی‌ست که ما کلی آیتم نیز داریم اما تولید برنامه با این شیوه رسما مرا پیر کرده است.

فردا: بازخورد هم گرفته‌اید که مخاطب حرفش چیست و کلیت برنامه را می‌پذیرد یا نه؟

من مخاطب دارم. اتفاقا زنگ می‌زنند و تشکر می‌کنند. جالب اینکه ما بعد از 6 ماه، هنوز اجازه راه‌اندازی کانال تلگرام نداریم؟ تازه همین تازگی دستور آماده که بسازید اما اشاره به کلمه تلگرام نکنید. ما اگر جو ندهیم و تبلیغ حاشیه‌ای نکنیم که بیننده نمی‌فهمد که برنامه‌ای به اسم «الف» در حوزه کتاب روی آنتن تلویزیون است.

فردا: فعلا هم که با تغییرات تلویزیون روبرو هستید و مدیر شبکه چهار نیز بعد از یکی دو سال جابه جا شد.

برنامه تولید می‌کنیم مثلا در 20 قسمت و هفتگی؛ اما تا می‌خواهیم تکانی بخوریم و مخاطب را دنبال خودمان بکشانیم، مدیر شبکه عوض می‌شود و برنامه نیز تمام می‌شود!

فردا: چرا باید چنین اتفاقی بیفتد. البته الان شما پیش بینی می‌کنید. خوشبختانه فعلا که خبری نیست.

بالاخره هر مدیری که می‌آید دوست ندارد برنامه‌های دوره مدیر قبلی را ادامه بدهد. چون سیستم اشتباه است. البته که ما نقدی به مدیریت نداریم.

فردا: حرف برنامه‌ساز این وسط چیست؟

برنامه‌ساز فرهنگی مثل ما درد می‌کشد. تازه یکی مثل من دارم حوزه نشر و کتاب را می‌شناسم، نویسنده خودی و غیرخودی را می‌شناسم. تازه داریم برند می‌شویم که میترسیم نکند برنامه تعطیل بشود. چرا؟ چون از دلقک درون برنامه استفاده نمی‌کنیم!

از ما پول می‌گیرند و ریشخند می‌زنند/ سلبریتی‌ها را نمی‌خواهیم؛ تلویزیون می‌خواهد!

فردا: دلقک؟ منظور رنگ و لعاب غیرحرفه‌ای یک برنامه حرفه‌ای فرهنگی هست فکر می‌کنم.

برای آقابان مهم این است که از این هنرمندانی بیاوریم که سوپراستار باشد. خب با این کار دست ما را برای کار فرهنگی خالی می‌کنند و مجبوریم دست به دامن آدم‌های سلبریتی بشویم که با ریشخند نیز از ما پول می‌گیرند و تأثیرشان هم که مشخص است. هنرمندجماعت را نباید بعنوان دلقک درون اینجور برنامه‌های فرنگی بیاوریم.

فردا: خود شما نیز دارید از هنرمندان توی «الف» استفاده می‌کنی!

بله؛ اما ببین چه کسانی هستند. کسانی که دست به قلم هستند و می‌نویسند و آشنا به کتاب هستند. وگرنه من از رضا فیاضی گرفته تا هوشنگ مرادی کرمانی را آوردم و کاملا بازخوردش را دیدم.

آقای مرادی کرمانی سه سال است به تلویزیون نیامده بود، اینها را نیز بجا می‌آورم دریغ از یک تشکر خشک و خالی. کسی به این چیزها انگار فکر نمی‌کند.

فردا: جریان اتمام برنامه واقعا چیست؟

انگاری باید کم کم برنامه را تعطیل کنیم. قراردادمان رو به اتمام است و شاید دیگر نخواهند روی آنتن برویم.

فردا: حالا اگر بخواهند! ساخت و پخش «الف» را ادامه می‌دهید؟

چرا نخواهم اما با این وضعیت؟ چون برنامه ما تحت تأثیر برنامه غیر فرهنگی تولید می‌شود. آدم‌هایی داریم با 30 سابقه تحقیق و پژوهش در امر کتابخوانی، اما هنوز نمی‌داند مشتری و مخاطب چه می‌خواهد؟

در بین علما و روحانیون افراد بسیاری هستند که فن بیان جوان امروزی را می‌دانند اما دوستان دیگر نه. امر ارزشی را باید به زبان امروز بگوییم. بخواهم از شخصیت‌های خاص استفاده کنم با زبان عربی ثقیل و فارسی کهن که مخاطب امروز فرار می‌کند.

فردا: پس انگار این سفارش آدم‌های خاص به اسم کارشناس، شما را کمی اذیت می‌کند.

یک عده کارشناس اغراق شده وجود دارند برای اینکه مدیر و بزرگترها، از ترس نگویند چرا جدیدترها را آورده‌ایم. فقط می‌خواهند آنها در برنامه باشند که همه نیز تکراری‌اند. نمی‌گذارند آدم درست و حسابی را بیاوریم.

فردا: می‌شود جریان شبکه چهار و کمی مخاطب با مخاطبان خاص خودش.

اگر بخواهیم مبارزه کنیم و سراغ باورهای ارزشی برویم باید تبلیغ و برنامه‌سازی خاص هم داشته باشم. وگرنه برنامه تلویزیونی ما نیز دیده نمی‌شود. با این شرایط می‌گویند چرا شبکه چهار مخاطب آنچنانی و عام ندارد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت