ویراستار! خودتو برسون/ نه ویرایش و نه ادبیات کودک و نوجوان در ایران جدی گرفته نمیشوند
اگر اهل کتابخریدن و سرزدن به کتابفروشیها باشید، احتمالاً این سؤال برایتان پیش آمده است: چرا کتابهای کودک اینقدر تکراری هستند؟ یعنی کتابهایی را که دههشصتیها با آن خاطره دارند، همین الان میشود با چاپ 1395 از کتابفروشیها خرید و عمدتاً فقط همانها را میتوان خرید...
سرویس فرهنگی فردا: اگر اهل کتابخریدن و سرزدن به کتابفروشیها باشید، احتمالاً این سؤال برایتان پیش آمده است: چرا کتابهای کودک اینقدر تکراری هستند؟ یعنی کتابهایی را که دههشصتیها با آن خاطره دارند، همین الان میشود با چاپ 1395 از کتابفروشیها خرید و عمدتاً فقط همانها را میتوان خرید. چون عناوین تازهتر و باکیفیتتر بسیار محدود هستند و البته بهخاطر ظاهر فوقفانتریشان خیلی گران. اما آن کتابهای مربعیشکل با نقاشیهای ساده و قدیمی را میتوان از هر دکۀ روزنامهفروشی به قمیتی ارزان تهیه کرد. کتابهایی که بیشتر ترجمه است؛ ترجمههایی که ازنظر صحت و کیفیت، رقابت تنگاتنگی با زیرنویس فارسی فیلمهای آمریکایی دارد.
زبان نامفهوم و نارسا
«موسسه ویراستاران حرفهای پارس» نخستین موسسه ویرایشی در ایران است که ضمن آموزش ویراستاران، قصد دارد به روند کار ویرایش، سرعت و دقت ببخشد. «ویراستاران» به هیچ نهاد دولتی و خصوصی وابسته نیست و شکلگیری آن صرفاً نتیجۀ تلاش ویراستاران جوانی است که از رهاشدگی امر ضروری ویرایش نگراناند. «ویراستاران» مبدع کار گروهی در این حرفه است و این بدان معناست که چند ویراستار، همزمان، در گروههای تخصصی، متن شما را در زمانی کوتاه ویرایش میکنند و ویراستاران ناظر، کار آنان را بازبینی میکنند و از یکدستی و صحت و دقت کار مطمئن میشوند.
مؤسسۀ ویراستاران حرفهای پارس بههمراه انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش، نشستهایی را برای احیای زبان فارسی برگزار میکند. ویرایش ادبیات کودک نیز در این نشستها سهمی داشته است. چندین سال است بهمنظور احیای زبان فارسی، هم به آموزش ویراستاری و دستور زبان فارسی و مباحث مرتبط میپردازد و هم ویرایش متون مختلفِ ناشران، رسانهها و... را در دستور کار دارد. در ابتدای نشست اخیر «ویرایش در ادبیات کودک و نوجوان»، که برای بررسی وضع نابسامان ادبیات و کودک و نوجوان برگزار شد، مهدی صالحی که خود ویراستار است، با لحنی معترض گفت: «امروز زبان عمدۀ کتابهای کودک و نوجوان بهقدری نامفهوم و نارساست که بهجای آشنا و مشتاق کردن این دسته از مخاطبان به کتابخوانی، آنها را دور و دلزده میکند.»
پس از صالحی، فرزانه فخریان، مترجم و نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک، که در خصوص تبیین اهمیت جایگاه ویرایش در آثار مربوط به کودکان و نوجوانان فعالیت دارد گفت: «ویرایش برای کتب کودک و نوجوان که در مرحلۀ یادگیری زبان قرار دارند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این سن اولین مواجههها با نوشتار صورت میگیرد که در آینده، در گفتار و حتی تفکر آنها نقشی اساسی ایفا میکند و به همین جهت دستاندرکاران این حوزه باید به ریزهکاریها و جزئیات ویرایش و زبان دقت بیشتری بکنند.»
این چیزها در ایران جدی گرفته نمی شود!
پس از صالحی و فخریان، طاهری ناراحتتر از آن دو گفت: «نه ویرایش و نه ادبیات کودک و نوجوان در ایران جدی گرفته نمیشوند. نویسندگان بزرگ ما حاضر نیستند در کنار نام خود، نام یک ویراستار را ببینند. ویرایش در ایران معادل شده با نقطهویرگول. ما ابتدا باید این تصور سطحی را که ویرایش برابر است با نقطهویرگول، از بین ببریم. باید سعی کنیم جا بیندازیم که ویرایش بهمعنای رسیدن به متنی پخته و جاافتاده است. ازطرفدیگر، نگاه به کتاب کودک و نوجوان در ایران بسیار سطحی است. یعنی خانم خانهداری هم که تحصیلات مختصری دارد، احساس میکند در اوقات فراغتش میتواند داستانی یکصفحهای تهیه کند و بعد هم با هزینۀ اندکی سفارش تصویرسازی دهد و کتاب را بهچاپ برساند.»
یک تصور غلط
در ادامه، فخریان با اشاره به کمبود ویراستار تخصصی کتاب کودک گفت: «تصور غلطی که میان بعضی ویراستاران در مواجهه با آثار کودک وجود دارد، این است که ما باید تمام جملات را کوتاه و ساده کنیم و همین تاحدی باعث بیاعتمادیِ نویسندگان میشود. منِ مترجم یا منِ نویسنده با هدف مشخصی عبارتی را در متن گنجاندهام؛ بعد ویراستار معقتد است این عبارت مناسب این گروه سنی نیست. ویراستار فقط با چند سال سابقۀ ویراستاری چنین نظری دارد یا خودش هم نویسنده یا مترجم است و درهرحال نمیتواند مرا قانع کند. خیلی اوقات ناشر بهخاطر دچارنشدن به چنین دعواهایی اصلاً کار را دست ویراستار نمیدهد.»
تا همینجا هم مشخص بود وضع ویرایش کتاب کودک و نوجوان بسیار بحرانی است و نیاز به ویرایش، نیازی قطعی است. اما طاهری با چند جمله این نیاز را بیشتر توضیح داد: «ممکن است ما متنی را برای بزرگسالان تولید کنیم و این متن همراه با نارساییهایی باشد؛ اما بزرگسال به جهت تجربه و دانشی که دارد، بتواند مفهوم را از بین جملات بیرون بکشد. درخصوص کودکان چنین امکانی نداریم. یعنی اگر کودک نتواند کدهای معنایی را باز کند و متن را درک نکند، آن اثر عملاً وجود ندارد. کار ویراستار این است که ضمن حفظ زبان اثر، مخاطب را در فهم بهتر آن یاری کند.»
آشنایی زدایی برای کودک و نوجوان
اگر بخواهیم کارکردی برای این جلسه انتخاب کنیم، شاید باید گفت: آشناییزدایی! این جلسه از ابتدا تا انتها به آشناییزدایی از مفاهیم مختلف گذشت. اینبار نوبت به خود عبارت کودک و نوجوان رسید. فخریان گفت: «وقتی میگوییم کتاب بزرگسال منظورمان از بیستساله است تا نودساله و همۀ افراد این بازه هم متوجه معانی موجود در کتاب خواهند شد؛ اما وقتی صحبت از کودک و نوجوان میکنیم و منظورمان از صفر سالگی تا شانزده یا هفدهسالگی است. باید توجه کنیم که تفاوتهای بسیاری میان مخاطبان در این سنین وجود دارد. اگر براساس نظریات تربیتی تقسیمبندی کنیم، باید برای هر دو سال یک مخاطب مجزا درنظر بگیریم؛ اما این اتفاق همیشه در کشور ما رخ نمیدهد. ازطرفدیگر، اگر متنی ناویراسته تبدیل به کتاب شود، پدرومادرها یا نوجوانان چگونه میتوانند اعتراضشان را نسبتبه آن کتاب اعلام کنند؟ اگر خیلی بچۀ کتابخوانی باشد، خواهد گفت من دیگر از این کتابها نمیخواهم. با این وضع، حتی خوبی کتابهای خوب هم روشن نمیشود. درخصوص مخاطب بزرگسال با چنین مشکلی مواجه نیستیم. جامعۀ کتابخوان بزرگسال به طرق مختلف، سایران را از وضعیت کتاب، از ترجمه گرفته تا صفحهآرایی و ویرایش و...، آگاه میکند. اما صدای کودک و نوجوان به هیچجا نمیرسد.»
ویژگی های لازم کتاب کودک
بعد از اینهمه صحبت راجعبه ضرورت ویرایش و وجود ویراستار، صحبت به ویژگیهای ویراستار کودک و نوجوان رسید. طاهری دربارۀ ویژگیهای ویراستار این حوزه گفت: «اولین نکته این است که ویراستار عمومی صلاحیت ویراستاری کتب کودک و نوجوان را ندارد. من پیشاز شمردن ویژگیهای ویراستار خوب کودک و نوجوان، میخواهم ویژگیهای کتاب خوب در این حوزه را نام ببرم. هر کتاب قوی کودک باید واجد بسندگی ادبی، روانشناختی، جامعهشناختی و درنهایت، بسندگی بصری باشد. کتاب کودک اگر واجد این کفایتها نباشد، اصلاً کتاب کودک نیست. بنابراین همانطورکه نویسندۀ کتاب کودک باید واجد این کفایتها باشد، ویراستار کتاب کودک هم باید همین توانمندیها و بسندگیها را داشته باشد. ویراستار باید بتواند هر متن را از این چهار جهت بسنجد تا متنی استوار و پخته برای کودک تولید شود.»
نیاز به پژوهش هایی که نیست...
بعد از روشنشدن زوایای مختلف بحث، فرزانه فخریان پیشنهادهایی را برای تدوین نوعی آییننامۀ زبانی برای کتب کودک مطرح کرد. او گفت: «در بعضی کشورها پژوهشهایی از خود بچهها صورت میگیرد برایاینکه بفهمند بچههای هر گروه سنی از چه واژگانی در طول روز استفاده میکنند. نتایج این پژوهشها تبدیل به دستورالعملهایی میشود که در اختیار ناشران و نویسندگان قرار میگیرد و مشخص میکند برای هر گروه سنی از چه واژههایی باید استفاده کرد یا نباید استفاده کرد. تا وقتی اینچنین مرجعی که مستند به پژوهش علمی است وجود نداشته باشد، نمیشود راجع به ویرایش صحبت کرد.»
بعد از شنیدن همۀ این حرفها، آدم فکری میشود که اصلاً چرا باید برای بچهها کتاب خرید؟ کتابهایی که ظاهراً نخواندنشان بهتر است. یا شاید از جنبهای دیگر بتوان گفت اگر همین کتابها هم واقعاً خوانده میشدند، ضعفهایشان برای افراد بیشتری آشکار میشد و امید به اصلاحشان نیز به همان نسبت افزایش مییافت.
دیدگاه تان را بنویسید