روزنامه وطن امروز: همزمان با ایام سالروز رحلت امام خمینی(ره) سراغ فیلمسازی رفتم که تاکنون مهمترین اثر ساختهشده درباره زندگی و شخصیت مرد ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی را روایت کرده است؛ «صنوبر» که حدیث نگاههای تبلوریافته از دوران کودکی مردی است که مردم را به جهانی متفاوت از چشمان طاغوت دعوت کرد؛ دعوتی که قیامی برجسته را به دنبال داشت و هنوز هم اندیشه مبارزه با شمرهای زمانه در نزد نهادهایی دغدغهمند باقی است تا مدافعان حرم دلدادگی باشند. گفتوگوی پیشرو با مجتبی راعی بازخوانی اثری است که 15 سال پیش به تولید رسید و هنوز نشانی برجسته در سینما دارد. *** پس از گذشت سالها از ارتحال امام خمینی(ره) تنها فیلم قابل توجهی که در سینما داریم، «صنوبر» ساخته شده توسط شماست که حتما از دغدغهتان آمده است. امیدوارم امسال هم «صنوبر» از تلویزیون پخش شود، چرا که سریالی 6 قسمتی از این فیلم وجود دارد که کاملتر و مناسب پخش از تلویزیون است. مساله مهم در «صنوبر» این بوده که به طور کامل براساس اسنادی تاریخی ساخته شده و سعی کردیم تصویری واقعی از امام خمینی(ره) را نشان دهیم که از این نظر برای مردم باورپذیر شده است. در این اثر جدا
از ارائه بخشی از وجوه شخصیتی امام راحل به گوشهای از سالهای جنگ اول جهانی و وضعیت اجتماعی مردم خمین هم پرداختید. بله! ما در این کار کاملا براساس تحقیقاتی واقعی جلو رفتیم و از تخیل اصلا استفاده نشد تا بتوانیم به واقعیت فضا و دورهای تاریخی نزدیک شویم. این فیلم مبتنی بر واقعیت ساخته شده است و بیننده با تماشای آن میتواند فضایی را که امام خمینی(ره) در آن بزرگ شده درک کند. در فیلم نشان داده میشود ایشان از خانواده متمولی بودهاند و از طریق افرادی از اخبار شهر مطلع بوده و به طور دائم در جریان اتفاقات سیاسی بودند و اینها همه از واقعیت آمده است و ما هم نخواستیم به شکلی دیگر نشان دهیم. به هر حال ایشان در خانواده سطح بالایی رشد کردند و نگاهی خاص به رویدادها داشتند. این رویکرد واقعگرایانه در فیلم حتما مبتنی بر تحقیقات گستردهای بوده است! یک آقایی با نام مرادینیا بود که محقق تاریخ و اهل خمین است. ایشان از اول انقلاب به دلیل اینکه در رشته تاریخ تحصیلکرده بود با معمرانی که به خوبی دوران پیش از انقلاب را به یاد داشتند، تحقیقات مفصل شفاهی انجام داده بود. همچنین تحقیقات کتابخانهای گستردهای درباره شرایط سیاسی و
اجتماعی خمین داشت که همه این اطلاعات توانست به ما در ساخت «صنوبر» کمک کند. تحقیقات ایشان درباره زندگی و زمانه امام خمینی(ره) بسیار ارزشمند بوده و هر بخشی از آن قابل استناد است. اگر در فیلم حضور روسها در ایران را نشان میدهیم خط به خط براساس نگاهی واقعی بوده است و ما حتی یک شخصیت، طایفه یا اتفاق خیالی در فیلم و سریال «صنوبر» نداریم. با توجه به ابعاد گسترده وجوه شخصیتی امام سالهاست غفلتی بزرگ از سوی سینما و تلویزیون ما برای ساخت آثاری قابل توجه از ایشان وجود دارد! دلیل این مساله را در چه میدانید؟ به نظرم ما اصولا فاقد استراتژی فرهنگی هستیم و چه در این موضوع مهم و چه در تمامی موارد فرهنگی نتوانستیم راهی درست را طی کنیم. با توجه به این شرایط نمیتوانیم انتظارات زیادی از سینماگر داشته باشیم. یعنی نبود حمایت لازم از سوی مسؤولان دلیل عدم تمایل سینماگران به ساخت آثاری مهم بوده است؟! تا وقتی سیاستمدارها برای فرهنگ تصمیم میگیرند، بهتر از این نخواهد شد و حالا شما وضعیت فرهنگ و هنر ما را ببینید چه افرادی تصمیمگیر و همهکاره سینما شدند که هیچ اطلاعی ندارند! وقتی شما به سختی میتوانید آنچه را در آن دغدغه دارید،
بسازید چه میتوان کرد؟ نبود راهبردی مناسب در سینما ما را از قافله دور کرده است! اصولا چون سیاستمدارها به نان شب خود و به دورهای که سکاندار هستند، فکر میکنند نمیتوانند به برنامهریزی درازمدت بپردازند! و استراتژی در فرهنگ به وجود نمیآید. بنابراین اگر فکر کنیم در عالم خیال روزی عرصه فرهنگ به اهالی فرهنگ و هنر واگذار میشود، آن زمان امکان ایجاد برنامههایی مناسب و طولانی مدت وجود دارد. اما با وجود همین معذوریتها و محدودیتهایی که وجود داشته و دارد، فیلمساز متعهدی مثل شما فیلم قابل توجهی مانند «صنوبر» را میسازد! ببینید! ما خیلی جان کندیم تا این فیلم ساخته شود و هنوز یادآوری این مساله برایم سخت است که چقدر به لحاظ امکانات و بودجه مشکل داشتیم. میزان دستمزدی هم که گرفتیم نسبت به مدت زیادی که ساخت فیلم طول کشید به نظرم احمقانه بود! در واقع با نگاهی حرفهای به منزله مواجههای مالی با کار برخورد نکردید و نگاهی از سر ارادت به مساله داشتید. من به دلیل اعتقادات و باورهای خودم رفتم اگرچه از نظر مالی واقعا جای حرف است! به هر حال ما از نسل انقلاب بودیم و برایمان مهمترین اسطورهای که در زندگی وجود داشت، حضرت
امام(ره) بود. تا پیش از رسیدن به تحقیقات و ساخت فیلم «صنوبر» چه اندازه با وجوه شخصیتی امام خمینی(ره) آشنا بودید و این شناخت با ساخت اثر به چه شکلی درآمد؟ طبیعی بود با توجه به علاقه و ارادتی که به شخصیت امام داشتیم از همان دوران گذشته هر مطلب و تصویری که درباره ایشان بود را دنبال میکردیم و با ساخت فیلم این اطلاعات کاملتر شد. ما با حضرت امام آرمانگرایی را تجربه کردیم. همین باعث شده بود وقتی افرادی به ما میگفتند ساخت فیلم «صنوبر» با بودجه ناچیزش احمقانه است، اصلا گوش نمیکردیم. ما براساس اندیشههای امام خمینی(ره) به زندگی نگاه کرده و آرمانگرایانه زندگی کردیم. البته وقتی میبینیم آرمانهای انقلاب دارد کمرنگ میشود، زندگی پررنجی را دنبال میکنیم. جالب است هر بار که با شما صحبت میکنم همین آرمانگرایی را در گفتاری صریح و شهامتورزانه منعکس میکنید! نگاهی که هنوز نزد افراد انقلابی وجود دارد. همیشه هم بابتش ضربه خوردیم! و البته باید برای این اندیشه انقلابی بهایش را بدهید، چون نمیخواهید عضو هیچ باندی باشید! چرا که آرمانهای انقلاب در این باندهای سینمایی نمیگنجد. به نظرتان چرا اندیشههای ناب اسلام که در نگاه
امام بوده است، این روزها به شکلی کمرنگ درآمده است؟ ببینید! این مساله آنقدر جای حرف دارد که حتی میتوان سریالی از آن ساخت! وقتی عرصه فرهنگ دست آدمهای سیاسیکار افتاده که به دنبال منافع خود هستند، همین میشود که شما میگویید. اگر عرصه فرهنگ جای سالمی بود، افرادی که تخلف میکنند به عملکرد خود افتخار نمیکردند! دیگر حتی آنها که به دنبال زندگی اشرافی در سینما هستند نهتنها شرمنده نمیشوند، بلکه به آن افتخار هم میکنند! میدانید چه میگویم؟ همه نگاهها مادی شده است.
این نگره سلطنتطلبانه و اشرافیگری متاسفانه نزد افراد مختلف از سیاستمدار تا سینماگر وجود دارد و این مساله مغایرتی اساسی با نگاهی برآمده از امام و انقلاب دارد! به نظرتان این تغییر رویه از کوخنشینی به کاخنشینی از کجا آمده است؟
بله! این مساله وجود دارد. ما در فیلم «صنوبر» از شخصیتی روحانی به نام سیدمحمد کمرهای نام میبریم که در دوران حیات حضرت امام(ره) زندگی میکرده و آدم خوبی هم بود و اکثر مردم خمین و گلپایگان طرفدار او بودند اما بنا به دلایلی امام خمینی(ره) تنها فردی است که میان اطرافیان او را رها میکند و طرفدار مدرس میشود؛ همان مدرسی که ما میدانیم چه زندگی پاک، سالم و به دور از سلطنتطلبی داشت و هیچ سندی در مغایرت با زندگی پرافتخار این مرد مبارز برای انقلاب وجود ندارد. مدرس چه در زندگی و چه در مبارزات ارزشمند خود از ابتدا تا انتهای عمر نلغزیده است و این خیلی جالب است که امام خمینی(ره) میان سیدمحمد کمرهای که موافق مشروطه بود و مدرس، به سمت مدرس میآید. این مساله مهمی است که حضرت امام برخلاف زندگی متمولانهای که در ابتدا داشتند به رفتار و زیستی مومنانه و مردمی پایبند ماندند؛ رویهای که امروزه خلاف آن را نزد برخی مسؤولان میبینیم! بله! امام خمینی(ره) اسلام را به خوبی یاد گرفته بود و تنها نمیخواست در اینباره دیگران را با سخنان خود نصیحت کند بلکه به آنچه میگفت واقعا عمل میکرد. بنابراین کسی که قرآن و نهجالبلاغه را
به خوبی میداند و به آن پایبند است، چنین فرد برجستهای میشود. قاعدتا کسی که سیره حضرت علی(ع) را دانسته و به آن عمل کند، روشی اسلامی مانند راه امام(ره) را در پیش میگیرد. به نظرم اندیشههای امام خمینی(ره)، برگرفته از قرآن و نهجالبلاغه است. حالا ممکن است بنده یک بخشهایی از قرآن را یاد گرفته و به دیگران توصیه کنم اما خودم عمل نکنم و این همانی میشود که الان ویژگی برخی است. به هر حال به نظرم عرصه فرهنگ جایی بود که میتوانست به این سوالاتی که شما مطرح میکنید وارد شده و باعث تامل مردم و اهالی فن شود. با وجود غفلت برخی مسؤولان اما اندیشههای امام راحل به شکلی فراگیر از مرزها هم گذشته و امروزه در شخصیتهای مومنی مانند مدافعان حرم تبلور یافته است. ببینید! هرکسی زندگی ایشان را بخواند، حتما شیفتهاش خواهد شد. بستگی به این دارد که چگونه با شخصیت ایشان برخورد کنیم، چرا که مخالفان ایشان هم به بزرگی و روح والای امام اذعان دارند. واقعیتش شخصیت حضرت امام(ره) استثنایی بود و متاسفانه جامعه ما نسبت به آن روزگار فاصله گرفته و از آرمانهای انقلاب اسلامی دور شده است. یکی از آفتهایی که در این سالها درباره شخصیت ایشان رخ
داده است، تفاسیر شخصی ارائهشده از امام راحل بوده که معمولا مصادره به نفع اشخاص و جریانها میشود! شما چگونه این مساله را تحلیل میکنید؟ متاسفانه نهتنها در سیاست بلکه در سینما هم وقتی قرار است کاری ساخته شود افرادی به دنبال این هستند آنچه را خود میپسندند به عنوان شخصیت ایشان انعکاس دهند! در صورتی که امام خمینی(ره) دارای وجوه متمایز شخصیتی بوده و قابل مصادره نیست. شکر خدا تمام زندگی امام مشخص و سرشار از پاکی و زیبایی است. اما برخی نگاه میکنند چه بخشی از تفکر امام راحل به نفع منافع آنهاست که دربارهاش حرف بزنند و بخش دیگری از اندیشهها و سخنان امام را که به نفعشان نیست و منافی رفتارشان است کنار میگذارند! این آدمهای سیاستپیشه که دنبال اشرافیگری هستند با چنین برداشتی امام را تحریف میکنند! در صورتی که قطعا امام خمینی(ره) دنبال جامعهای بود که اشرافیگری در آن وجود نداشته باشد. او دنبال جامعهای بود که خدمت به اقشار کارگر و کوخنشین برای مسؤولان افتخار باشد. امام خمینی(ره) دوست نداشت افرادی که در بدنه انقلاب هستند دارای خوی اشرافیگری باشند. بنابراین در چنین جامعهای که اشرافیگری و فقر وجود ندارد
تمایل به اخلاقیات بیشتر میشود. ما در آن دوران چنین مسائلی را از امام یاد گرفتیم اما حالا شرایطی دیگر رخ داده است.
دیدگاه تان را بنویسید