دلیل افزایش بیش از حد شمار جشنوارهها در ایران چیست؟
سینمای ایران سینمایی است که به لحاظ اکران یک سینمای بومی است؛ یعنی با وجود قابلیتهایی که در محافل جشنوارهای دارد اما در بحث اکرانهای خارج از ایران حتی اکرانهای منطقهای با محدودیت روبهروست. ما هنوز و بعد از سی و چند سال که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد در معرفی محصولات سینماییمان به صورت اکران در کشورهای همزبان منطقه و مثلاً تاجیکستان هم مشکل داریم و همه نگاهمان معطوف شده است به رونماییهای مقطعی در جشنوارههای آنطرفی.
روزنامه صبح نو: سینمای ایران سینمایی است که به لحاظ اکران یک سینمای بومی است؛ یعنی با وجود قابلیتهایی که در محافل جشنوارهای دارد اما در بحث اکرانهای خارج از ایران حتی اکرانهای منطقهای با محدودیت روبهروست. ما هنوز و بعد از سی و چند سال که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد در معرفی محصولات سینماییمان به صورت اکران در کشورهای همزبان منطقه و مثلاً تاجیکستان هم مشکل داریم و همه نگاهمان معطوف شده است به رونماییهای مقطعی در جشنوارههای آنطرفی. از آن طرف اتفاقی که در داخل برایمان افتاده آن است که تقریباً هر سال نسبت به سال قبل آمار جشنوارههایی که در کشورمان برگزار میشوند افزایش مییابد. به عبارت بهتر همانقدر که سینماگران ما سودای حضور در جشنوارههای آن طرفی را دارند مدیران داخلی ما نیز علاقه زیادی به برگزاری جشنواره نشان میدهند. جشنواره برگزار کردن دیگر نه فقط به یکی از شمول وظایف تکتک نهادهای فرهنگی ما بدل شده است بلکه بخش عمده نهادهای صنعتی-اقتصادی ما که قصد دارند ژست فرهنگی بگیرند سعی میکنند جشنوارهای چندروزه برگزار کنند و با دعوت از تعدادی سینماگران شناختهشدهتر و عکس یادگاری گرفتن اعتبار فرهنگی خود را به رخ بکشند. حتی 10 جشنواره تراز اول هم نداریم اگر بخواهیم مروری داشته بر تعداد جشنوارههایی که در ایران برگزار میشود شاید به لحاظ کمی و با درنظرگرفتن تمامی جشنوارههای کوچک و بزرگی که در کشورمان داریم رقم صد را پشت سر بگذاریم اما اگر بخواهیم مروری بر کیفیت این جشنوارهها داشته باشیم قطعاً حتی ده جشنواره تراز اول را هم نمیتوانیم برشماریم. مهمترین جشنواره سینمایی ما جشنواره فیلم فجر است؛ جشنوارهای با نزدیک به 34 سال قدمت که در همه این سالها به دلیل رونمایی از محصولات دست اول سینمای ایران ارتباط خوبی با مخاطبان داشته است و اهالی رسانه هم علاقه زیادی به پیگیری و انعکاس اتفاقات مربوط به آن داشتهاند. جشنواره فیلم فجر به یک دلیل مهم و آن هم بکر بودن و دست اول بودن محصولات عرضهشده در آن است که توانسته لااقل در داخل به برندی تأثیرگذار بدل شود.جشنواره مستند سینماحقیقت و جشنواره فیلم کوتاه دو جشنواره دیگریاند که به لحاظ اهمیت در کنار فجر و البته بعدازآن قرار میگیرند. هم مستندسازان و هم فیلمکوتاهسازان در سینمای ایران مجال چندانی برای اکران آثارشان نمیبینند؛ برای همین جشنوارههایی که به صورت تخصصی آثار مستند و کوتاه یکساله سینمای ایران را کنار هم رونمایی میکند محل خوبی است برای حضور علاقهمندان مستند و کوتاه که در سالهای اخیر رشد چشمگیری هم داشتهاند. جشنواره فیلم کودک و نوجوان دیگر جشنواره نسبتاً پرمخاطب کشور ما بوده است بهویژه در دو دهه قبل که همچنان سینمای کودک به عنوان یک ژانر تخصصی در سینمای ایران پی گرفته میشد و مخاطب هم داشت استقبال باشکوهی از این جشنواره صورت میگرفت اما متاسفانه در سالهای اخیر این جشنواره به یک دلیل مهم و آن هم تولید نشدن فیلم کودک کاملاً مهجور شده است. جشنواره فیلم مقاومت هم دیگر جشنواره سینمای ایران است که به دلیل گستره موضوعی آنکه به مفاهیم انقلاب و دفاع مقدس میپردازد جزو جشنوارههای مورد پسند فیلمسازانی بوده که کوشیدهاند در آثارشان چنین مفاهیمی را متبادر کنند. البته این جشنواره در ادوار مختلف ولو در حد متوسط توانسته کمک حالی هم باشد برای رشد ژانر جنگ در سینمای ایران.از میان جشنوارههای تازهتأسیس شاید بیش از همه جشنواره عمار باشد که توانسته در مدت کوتاه برگزاری اثرات خود را داشته باشد. جشنواره عمار با تکیه بر وجهه مردمی خود و بخصوص با ملی کردن گستره برگزاری و رفتن سراغ فیلمسازانی که در مناطق دورافتاده محصول تولید میکنند راهی را پیموده که بسیاری از جشنوارههای دیگر ما نتوانستهاند آن را هم بپیمایند. جشنوارههایی برای پر کردن رزومه مدیران غیر از این جشنوارهها که فقط پنج درصد کل جشنوارههای ما را تشکیل میدهند جشنوارههای دیگری هم در کشور ما برگزار شده و میشود. از جشنوارههایی قدیمیتر مانند رشد گرفته تا جشنوارههایی مانند رویش، وارش، سایه، سما، صامت، موج، کیش، خورشید، صد، شهر، پلیس، سنگر، علمی-صنعتی، پروین اعتصامی، سبز، پارسی و... که در سالهای اخیر راهاندازی شدهاند ولی هنوز که هنوز است نتوانستهاند ردپایی پررنگ در سینمای ایران بر جای گذارند. به نظر میرسد اصلیترین مشکل چنین جشنوارههایی آن است که چون اغلب ردیف بودجهای که صرف آنها شده منشأ دولتی داشته است برگزارکنندگان به فکر بالا بردن بازدهی لازم نبودهاند و همین که هیچیک از این جشنوارهها نتوانستهاند حتی اسباب رونمایی 10 محصول دست اول سینمای ایران را فراهم کنند یعنی آن که هدفگذاری صحیحی در راهاندازی آنها وجود نداشته است. از آن طرف در نظر بگیرید نزدیک به صد جشنواره با گردش مالی چند ده میلیاردی در کشور برگزار میشود اما هنوز یک پردیس تخصصی برای برگزاری جشنواره در این کشور نداریم. چرا؟ این دیگر به یک راهکار یا شاید هم ترفند برای خرج بودجه فرهنگی در سالهای اخیر بدل شده است که چون ارائه بیلان مالی در بازه محدود امکان فعالیتهای زیرساختی را فراهم نمیکند مدیران فرهنگی ما هم میکوشند بودجههای خویش را در چرخه برگزاری جشنوارههایی به جریان بیندازند که بعید است حتی یک ریال سود مالی را هم عاید برگزارکنندگان کنند اما میتواند رزومه مدیران را پرتر کند.
دیدگاه تان را بنویسید