چندوچون فعالیت چهره‌های سرشناس در نشر

کد خبر: 523849

چند سالی است که حضور نام‌های شناخته‌شده در عرصه‌هایی چون سینما و تلویزیون و ورزش در حوزه کتاب، بیشتر به چشم می‌آید؛ حضوری که در مواردی معدود منجر به اتفاقاتی مثبت شده است اما در مجموع به زیان عرصه کتاب و اندیشه تمام می‌شود.

روزنامه صبح نو: چند سالی است که حضور نام‌های شناخته‌شده در عرصه‌هایی چون سینما و تلویزیون و ورزش در حوزه کتاب، بیشتر به چشم می‌آید؛ حضوری که در مواردی معدود منجر به اتفاقاتی مثبت شده است اما در مجموع به زیان عرصه کتاب و اندیشه تمام می‌شود. حضور چهره‌های مشهور سینمایی و تلویزیونی در وادی نشر و کتاب، اتفاق تازه‌ای نیست. می‌شود پیشینه آن را در سال‌های گذشته نیز دنبال کرد اما آنچه در سال‌های اخیر بیشتر به چشم می‌خورد، ایجاد هیاهوی رسانه‌ای به واسطه قرار گرفتن یک نام خاص روی جلد کتاب است و پرفروش کردن اثری کم‌مایه. البته چنین رفتارهایی از مفهوم «سلبریتی» چندان بعید نیست و اساساً او سلبریتی شده است تا خود را بفروشد و به رونق سایر امور کمک کند. طبیعتاً به میزان ادراک فرهنگی و توان فکری فرد، قوام اثر مکتوب او می‌تواند متغیر باشد اما به نظر می‌رسد برآیند رفتارها و کنش‌های ستارگان عالم تصویر در عرصه کتاب، چندان به رشد سطح فرهنگ، ارتقای آگاهی و افزایش توان فکری و تحلیلی جامعه نینجامد. بر این اساس دو گروه عمده از چهره‌های سرشناسی را که به وادی کتاب وارد شده‌اند باید از هم تفکیک کرد؛ دسته نخست کسانی‌اند که اگرچه کسب آوازه و شهرت خود را مدیون حضور در مدیومی دیگرند، اما اثری که تألیف کرده‌اند نیز از وجاهت و اعتبار نظری قابل قبولی برخوردار است. برای مثال، نوشته‌های آقایان مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی که از افراد صاحب‌نام عالم سینما هستند در جای خود می‌تواند واجد ارزش‌هایی باشد. کیمیایی تاکنون رمان‌های «جسدهای شیشه‌ای» (1380)، «حسد» (1384) و «سرودهای مخالف ارکستر بزرگ ندارد» (1394) و همچنین دفتر شعر «زخم عقل» (1382) را منتشر کرده است. مهرجویی نیز به‌واسطه تحصیلات فلسفی‌اش در آمریکا، کتاب‌هایی را در این حوزه ترجمه کرده است. «جهان هولوگرافیک»، «بعد زیبایی‌شناختی»، «روشنفکران رذل مفتش بزرگ»، نمایشنامه‌های «آوازه‌خوان طاس» و «کودک مدفون و غرب واقعی» همراه رمان «در خرابات مغان» آثار مکتوب این چهره سینمایی‌اند. داستانک‌های آقای رضا کیانیان در کتاب «این مردم نازنین»، چند اثر داستانی نوشته‌شده توسط خانم مرجان شیرمحمدی، ترجمه خانم ترانه علیدوستی از مجموعه داستان «رویای مادرم» و همچنین دو اثر ترجمه‌شده توسط آقای عادل فردوسی‌پور را نیز می‌توان از آثار مکتوب قابل قبولی که توسط ستارگان عالم تصویر تولید شده‌اند ارزیابی کرد. اما سویه دیگر حضور چهره‌های مشهور در عرصه کتاب، همراه با ارائه سطحی نازل از فکر و اندیشه است. این افراد عموماً دست به انتشار کتاب می‌زنند تا از نمد وقار و مرتبتی که افکار عمومی برای اصحاب اندیشه قائل‌اند، کلاهی برای خود فراهم کنند؛ کلاهی که البته بیشتر بر سر خوانندگان این آثار می‌رود! در این دسته دوم می‌توان طیف وسیعی از افراد را قرار داد. از کشتی‌گیر عضو شورای شهری چون آقای عباس جدیدی که با دو عنوان کتاب در موضوع نماز به نمایشگاه بیست و نهم کتاب تهران آمده بود تا کتاب‌های نوشته‌شده به قلم مادر علی ضیاء -خانم شهره احدیت. از مجموعه چاپ‌شده پست‌های اینستاگرامی صابر ابر با عنوان «هر رازی که فاش می‌کنی یک ماهی قرمز می‌میرد» بگیرید تا دفاتر شعر برخی دیگر از بازیگران سینمایی. شرایط اسفبار تولید کتاب توسط این دسته تا آنجا پیش می‌رود که در پوسترهای اطلاع‌رسانی جشن امضای کتاب‌های نوشته‌شده توسط شهره احدیت، نام «علی ضیاء» درشت‌تر از نویسنده اثر درج شده می‌شود! در واقع به نظر می‌رسد این رفتار بیش از آنکه یک کنش از سر دغدغه و برآمده از فکر و اندیشه باشد، بیشتر به دوپینگ برای اولاً جلب توجه و ثانیاً فروش بیشتر شبیه است. البته دست به قلم شدن چهره‌های سرشناس به مواردی که از آنها نام برده شد، محدود نمی‌شود و ستارگان دیگری هم در عالم ورزش و سینما هستند که این حوزه را تجربه کرده باشند؛ چهره‌هایی که نبودنشان هیچ آسیبی نداشت اما حضورشان موجب تولید کتاب‌های بی‌کیفیت و نازلی شده است که روان مخاطب از خواندن آنها رنج می‌برد. در این میان برخی بر این باورند که گردش مالی ایجادشده بر اثر حضور این افراد، برای صنعت نیمه‌جان و تقریباً ورشکسته نشر، می‌تواند موجب استمرار حیات باشد. هرچه باشد، به درست یا غلط، کتاب‌هایی که نام‌هایی شناخته‌شده را روی خود می‌بینند، فروش بیشتری را تجربه می‌کنند اما نباید از خاطر ببریم که برای روان کردن گردش چرخ نشر، بیش از آنکه به چنین منابع مالی و درآمدی‌ای نیاز باشد، به اصلاح سازوکار کلان و ترویج کتاب خوب نیازمندیم. فعالان حوزه ترویج کتاب، بارها و بارها بر این نکته تاکید کرده‌اند، مخاطبی که یک کتاب خوب و متناسب با نیاز مشخصش را خوانده باشد، به راحتی باز هم به خرید کتاب اقدام می‌کند اما خواننده‌ای که کتابی در دست می‌گیرد که نه از سر دغدغه، که از سر شهرت‌طلبی نوشته شده است، از کتاب و کتابخوانی زده می‌شود و بازگرداندن او به جمع کتابخوانان به تلاشی بسیار سخت نیازمند است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت