رجعت فله‌ای ممنوع التصویرهای صداوسیما/ میراث ناتمام سرافراز برای علی عسکری/ با مجری‌های پرحاشیه چه باید کرد؟

کد خبر: 522654

بسیاری چنین رویکردی را یکی از تاکتیک های مدیران میان رده برای خروج از بحران برنامه سازی و افزایش جذابیت در رقابت با شبکه های ماهواره ای برای جذب مخاطب دانستند. اما با رفتن سرافراز حالا این فرایند نیمه کاره رها شده و با مشکلاتی که امثال فرزاد حسنی ایجاد کرده اند و اعتراض های عمومی به رویه های اینچنین، قضیه پیچیده تر از گذشته شده است.

سرویس فرهنگی فردا: رویکرد رسانه ملی در بازگرداندن مجری های مشهور به ممنوع التصویر که زمانی آنتن رسانه ملی را در قبضه داشتند ماجرایی بود که در اواخر دوران نسبتا کوتاه مدیریت سرافراز بر رسانه ملی اتفاق افتاد. بسیاری چنین رویکردی را یکی از تاکتیک های مدیران میان رده برای خروج از بحران برنامه سازی و افزایش جذابیت در رقابت با شبکه های ماهواره ای برای جذب مخاطب دانستند.

اما با رفتن سرافراز حالا این فرایند نیمه کاره رها شده و با مشکلاتی که امثال فرزاد حسنی ایجاد کرده اند و اعتراض های عمومی به رویه های اینچنین قضیه پیچیده تر از گذشته شده است. باید منتظر شد و دید دکتر علی عسکری برای این مسئله چه رویکردی اتخاذ خواهد کرد.

قاعدتا ادامه چنین فرایندی اگر حساب شده صورت بگیرد عمل قابل دفاعی تلقی می شود اما اگر این بازگشت مثل دفعات قبل به شکل فله ای انجام شده و ناشی از ضعف تفسیر و تعبیر شود پیام مثبتی به همراه نخواهد داشت و رویکردی منفعلانه برای مدیران جدید قلمداد می شود. همانطور که برای قبلی ها سرانجام خوشی نداشت.

شرایط مالی رسانه ملی

شرایط بد مالی رسانه ملی، رویکرد این سازمان به سمت ساخت برنامه های کم هزینه تر را غیر قابل اجتناب کرده است. ساخت تاک شوها و برنامه های ترکیبی به جای سریال سازی می توانست بخشی از بحران مخاطب را پاسخگو باشد. سیاستی که لازمه آن وجود شومن هایی است که به خودی خود محور یک برنامه تلوزیونی باشند. تجربه موفق خندوانه بیش از پیش مدیران رسانه ملی را به این سمت گرایش داده است. رجعت مجریان ممنوع التصویر به تلوزیون را می توان بخشی از اجرای این سیاست قلمداد کرد.

رسانه ملی معمولا ممنوع التصویر بودن مجریانش را به طور رسمی اعلام نمی کند و آنچه درباره علی ضیاء اتفاق افتاد تقریبا یک استثناء محسوب می شود. چه آنکه اصلا ممنوع التصویری طی این سالها به عنوان یک افتخار و برچسبی برای ایجاد جذابیت کاذب برخی افراد تبدیل شده است. اما مرور ماجرای مجری های ممنوع التصویر معروف می تواند ابعاد این روند که بیشتر مبتنی بر سلیقه مدیران بوده تا یک ساختار قانونی و قاعده مند را روشن تر کند:

محمود شهریاری

سابقه ممنوع التصویر شدن مجریها بیش از همه به غیبت طولانی شهریاری در اوایل دهه هفتاد برمی گردد. شهریاری آنزمان مجری پرکاری بود که با اجرای متفاوتش توجهات را به خود معطوف کرده بود. فیلم حضور او در یک عروسی به عنوان دلیل ممنوع التصویر شدن او دهان به دهان می چرخید تا اینکه تقریبا پس از دو دهه خودش درباره آن ماجرا توضیحاتی داد. شهریاری البته پس از بازگشت به تلوزیون بار دیگر ناپدید شد تا اینکه در برنامه اینترنتی رضا رشید پور اعلام کرد که پورمحمدی به او گفته از ممنوع التصویری بودنش اطلاعی ندارد.

فرزاد حسنی، آزاده نامداری، رضا رشید پور، فرزاد جمشیدی و ژیلا صادقی هم جزء مجریانی هستند که در مقاطعی غیبت آنها سبب ساز شایعاتی درباره ممنوع التصویر بودن آنها شده است. سید محمد حسینی مجری دیگری بود که چندی سر از شبکه های دست چندم ماهواره ای ضد انقلاب درآورد و درخواست او برای رجعت به صداوسیما با قاطعیت رد شد. عملکرد حسینی جایی برای دفاع باقی نگذاشته بود و انتظار او برای پذیرش مجددش غیر منطقی به نظر می رسید.

رضا رشید پور

از این میان رضا رشید پور سعی کرد با فعالیتهایش خارج از رسانه ملی بیکار نماند و دست به تجربیات جدیدی زد. او ابتدا در یک شبکه ماهواره ای که از ایران برنامه پخش می کرد حاضر شد. شبکه ای که چندی بعد به دلیل نداشتن مجوز تعطیل شد. برنامه اینترنتی دید در شب اما تجربه موفقی برای او محسوب می شد که می توان دلیل بازگشت او به رسانه ملی را نیز همین موفقیت قلمداد کرد. دید در شب بازتابهای زیادی در رسانه ها داشت و مورد استقبال قرار می گرفت. با اینحال خود رشیدپور می دانست که رسانه ملی ظرفیت بسیار گسترده تری برای او محسوب می شود. به نظر می رسد پس از تجربه دید در شب بازگشت رشیدپور باید یک خواسته دوطرفه از سوی او و رسانه ملی قلمداد شود.

فرزاد حسنی

فرزاد حسنی مجری دیگری است که مدتها نشانی از او در تلوزیون نبود و فقط می شد صدایش را از رادیو شنید. جنجالهای ناشی از طلاقش از آزاده نامداری غیبت او را طولانی تر کرد تا اینکه به عنوان میمان در برنامه زنده سال تحویل 95 به همراه رشید پور حاضر شد و همین حضور دو نفره نقطه آغازی بر بازگشت این دو تلقی شد. رشید پور طولی نکشید که سرو کله اش با برنامه صفر صفر در شبکه سه سیما پیدا شد.

اما فرزاد حسنی با برنامه اکسیر به تلوزیون برگشت. برنامه ای که یکی از قسمت های آن به شدت جنجالی شد. انتشار فیلمی از نحوه‌ برخورد فرزاد حسنی با مهمان برنامه سیل انتقادهای مخاطبان در شبکه‌های اجتماعی را به همراه داشت. ضبطی بودن برنامه سبب شد اعتراض ها فقط فرزاد حسنی را دربرنگیرد چرا که به نظر می‌رسد با کمی دقت و حساسیت بیشتر از سوی ناظران پخش، امکان حذف چنین صحنه‌هایی وجود داشت.

فرزاد جمشیدی

فرزاد جمشیدی نیز از مجریان بسیار موفق سانه ملی در دهه هشتاد بود که چندسالی است اثری از او نیست. اجرای منحصر به فرد جمشیدی که شباهتی به هیچ کس نداشت و تسلط فوق العاده او بر ادبیات و شعر از او یک مجری بی بدیل به خصوص در اجرای برنامه های مذهبی ساخته بود. او سالها پای ثابت برنامه های پربیننده سحر ماه رمضان بود و روزه داران به او عادت کرده بودند اما یک ماجرای خصوصی خارج از رسانه ملی باعث شد از تلوزیون خداحافظی کند.

پس از ماجرای جمشیدی گمانه ها درباره تله گذاریهای خارج از سازمان به منظور جذب یا بی اعتبار کردن چهره های مردمی صداوسیما قوت گرفت و حتی سخن از شبکه ای مخفی شد که ماموریت جدی برای این منظور را در دستو کار دارد. وجود چنین شبکه ای که به طور سیستماتیک برای خالی کردن تلوزیون از چهره های با استعداد و مردمی فعالیت کند را می توان تفکری بدبینانه قلمداد کرد که درصد کمی برای وجود خارجی آن متصور است اما ماجرای جمشیدی می تواند هشداری در این رابطه قلمداد شود.

مسئله ای به نام سیاست

جمشیدی یک تفاوت عمده نیز با دیگر مجریان صدا وسیما داشت و آن گرایشات سیاسی او به دولت سابق بود که البته به شکل پررنگی نمود پیدا نمی کرد. این گرایشهای سیاسی در دیگر مجریان صدا و سیما به شکلی پر رنگتر خود را نشان می داد. اما صدا و سیما هیچ گاه به این گرایشات تا جایی که در تعارض با منافع ملی تلقی نمی شد، حساسیتی نشان نداده است. برای مثال رضا رشید پور به شکلی علنی در در ستاد و کمپین انتخاباتی حسن روحانی حضوری فعال از خود نشان می داد. فرزاد حسنی، آزاده نامداری و محمود شهریاری نیز خارج از سازمان با عکسهایی که با شخصیتهای یک جناح سیاسی می گرفتند این گرایشات را پنهان نمی کردند.
احسان علیخانی البته به خود این اجازه را داد که جلوی دوربین زنده برنامه ماه عسل نسبت به شخص رئیس جمهور وقت اظهار نظری انتقادی انجام دهد که سابقه نداشت. او در سال 91 رو به دوربین برنامه ماه عسل گفت: «آقای احمدی نژاد، یک فکری برای گرانی بکنید همه نمی توانند که از خیابانی که شما در آن سکونت دارید خرید کنند» این رفتار علیخانی البته زیاد هم برای او گران تمام نشد چون در بحبوحه سال پایانی دولت دهم از این جنس متلکهای ضد دولتی زیاد دیده می شد ولی اشتباه علیخانی این بود که خیلی صریح و با نام بردن از رئیس دولت، موضع سیاسی اش را عیان کرد.
و اما آزاده نامداری

آزاده نامداری یکی دیگر از مجریانی است که جزو ممنوع التصویریهای صدا و سیما به حساب می آید. او به تازگی از احتمال بازگشتش به تلوزیون سخن گفته است. نامداری در گفت و گو با یک سایت خبری عنوان کرده: در چند وقت اخیر چند پیشنهاد از چند شبکه تلویزیونی داشته‌ام که یکی از آن‌ها در شبکه یک و برنامه «امروز هنوز تموم نشده» است اما باید بگویم همچنان هیچ چیز قطعی نیست و نمی‌توانم تاریخ دقیقی را تعیین کنم.»

بازگشت آزاده نامداری به تلوزیون می تواند بیشترین حساسیت ها را به دنبال داشته باشد چرا که خیلی ها رفتار و طرز بیان نه چندان موقرانه این مجری آنهم با چادر را زیبنده تلوزیون جمهوری اسلامی نمی دانند. ویژه برنامه میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در آخرین ماههای حضور وی در تلوزیون با اجرای او جلوی دوربین رفت و بیشترین انتقادها را متوجه او کرد. خیلیها مواضع او را در آن برنامه فمنیستی و مغایر با آموزه های دینی وبروز چنین رفتارهایی را باوجود چادری بودن او توهین به قشر مذهبی قلمداد کرده بودند. ضمن اینکه او بیش از هر مجری زن دیگری علاقه به حاشیه سازیهای اینترنتی دارد و از تظاهر به گرایشات حزبی و جناحی در مقاطع حساس نیز پرهیز نمی کند.

ادامه رویکرد رسانه ملی در بازگرداندن مجریهای ممنوع التصویر اگر در مدیریت جدید دکتر علی عسکری حساب شده صورت بگیرد سیاست قابل دفاعی تلقی می شود اما اگر این بازگشت به شکل فله ای انجام شده و ناشی از ضعف تفسیر و تعبیر شود پیام مثبتی به همراه نخواهد داشت و رویکردی منفعلانه قلمداد می شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت