سرویس فرهنگی فردا؛ اشرفالسادات موسوی: آنچه در روزهای گذشته و در قالب نامه تعدادی از بدنه صنف سینمای ایران به رییس جمهور بازتاب یافت بخشی از دردهایی است که سالهاست بر گرده سینمای ایران وارد آمده و متأسفانه با آمد و رفت دولتها هم هیچ گاه فکری جدی برای درمان این دردها نشده است.
سینماگرانی که برای رییس جمهور نامه نوشته اند و از اوضاع معیشتی خویش گلایه کرده اند چنان که خود گفته اند نه به دنبال تقابل سیاسی با دولت فعلی هستند و نه اصلا خود را آدمهای گروه یا دسته سیاسی خاصی می دانند.
مشکلاتی مانند نبود نظام جامع بیمه اهالی سینما، نداشتن امکانات درمانی بخصوص برای آن دسته از سینماگرانی که دچار بیماری های سخت شده اند، نبود امنیت شغلی و نداشتن بیمه بیکاری، موقعیت بغرنج اقتصادی و در کنار همه اینها عدم توزیع درست بودجه های حمایتی میان تمامی اعضای صنوف باعث اعتراضاتی مداوم شده که یکی از نمودهای آن همین نامه اعتراضی به رییس جمهور بوده است.
آقای روحانی به فریاد برسید
در این نامه که بخشی از بدنه سینما و نه صرفا آنها که در حلقه های بالایی خانه سینما هستند آن را امضاء کرده اند چنین آمده است:
به نام خداوند بخشنده و مهربان جناب آقای دکتر روحانی رییس جمهور معزز و فهیم ایران با سلام
به اطلاع می رسانیم که مشکلات ماقبل قرون وسطایی مثل بیکاری و بی مسکنی و بی بیمه ای و توزیع ناعادلانه منابع عمومی در حوزه فرهنگ و سینما که متاسفانه از گذشته ها شروع شده، هم اکنون به اوج خود رسیده و اکثر اهالی سینما را به زیر خط فقر رسانده است به طوری که صدای خرد شدن استخوان های عموم اهالی سینما در لابلای چرخ دنده های زندگی کنونی به وضوح شنیده می شود!
جناب دکتر روحانی!
به خوبی می دانید که هنرمندان چه نقش تعیین کننده ای در جهت رشد فکری و فرهنگی هر جامعه ای دارند ولی متاسفانه به دلیل شرایط وحشتناک اقتصادی و انواع و اقسام بی عدالتی ها و بی توجهی ها این قشر مظلوم و افتخارآفرین از حداقل امکانات اولیه زندگی هم محروم است و جالب است که در این شرایط وحشتناک، هیچ مقام و نهاد مسئولی در این مرز و بوم هیچ اقدامی در جهت حل مشکلات سینماگران نجیب کشور از خود نشان نمی دهد تا جایی که به تعبیر حضرت رسول مکرم اسلام(ص) به وضوح دیده می شود که فقر از در وارد شده و ایمان از پنجره خارج می شود.
نشانههای این بحران و بی ایمانی را در هجوم هنرمندان این سرزمین به کشورهای بیگانه و شبکه های ماهواره ای را هم می بینید و هم می شنوید.
جناب دکتر روحانی عزیز!
گروه سینمایی ها صمیمانه از حضرتعالی خواهشمند است که به مشکلات آبروبر و ماقبل قرون وسطایی هنرمندان دردمند این کشور به صورت فوری و اورژانسی رسیدگی کنید.
جناب دکتر روحانی بزرگوار!
اعتقاد عمیقی داریم که شما صدای دردمندانه اکثریت قریب به اتفاق هنرمندان مظلوم این سرزمین را خواهید شنید و برای حل فوری و اورژانسی اینگونه مشکلات خانه خراب کن فکری خواهید کرد. جناب رییس جمهور معزز و فهیم باز هم با شما دوستانه گفتگو و درد دل خواهیم کرد.
بودجه میلیاردی هست اما بیمه درمانی نیست
آنچه این سینماگران از آن گلایه کرده اند یعنی مشکلات اولیه اقتصادی؛ بیکاری و بی مسکنی و بی بیمه ای و توزیع ناعادلانه منابع عمومی البته مشکلاتی است که شاید بسیاری از شهروندان دیگر هم با آن روبرو باشند اما اعتراض از آنجا نشأت گرفته که در سینمای ایران بودجه های هنگفتی صرف تولید پروژه هایی چند میلیاردی با حداقل بازگشت سرمایه می شود اما از آن سو هنوز برای راه اندازی یک نظام بیمه ای جامع برای اهالی سینما کاری انجام نشده است.
البته که مدیران سینمایی مرتب بر این امر تأکید کرده اند که چون امور صنفی را به صاحبان صنوف که در خانه سینما تجمع کرده اند سپرده اند پس بهتر آن است که اهالی صنف خودشان به فکر حل مشکلات باشند اما مسأله اینجاست که در صنوف سینمای ایران اغلب دیده شده به جای آن که بودجه های واریزی صرف حل مشکلات ابتدایی شود، صرف برگزاری جشن های مختلف و بریز و بپاشهایی می شود که مهمترین اش جشن خانه سینما است که هر سال در روز ملی سینما برگزار می شود بدون اینکه سودی به حال صنف داشته باشد.
بسیاری از اهالی سینما اعتقاد راسخ دارند که تا زمان حل مشکلات رفاهی اولیه مانند ارائه همگن تسهیلات بیمه بیکاری و بیمه درمانی حتی یک ریال از بودجه صنف سینما را صرف برگزاری جشن کردن اقدامی غیرمنطقی است.
البته که این دیدگاه تا حد زیادی هم درست است. به هر حال صنفی که نمی تواند سالی یک بار و به مناسبتی چون عید از اعضایش حداقل با اهدای بسته اقلام رفاهی تقدیر کند را چه به بریز و بپاش برای برگزاری جشنهای آن چنانی که بخش عمده حاضران آنها هم سینماگرانی هستند وابسته به جریان فیلمسازی دولتی.
خانه سینما باز شد که محلی باشد برای فریادرسی به دردمندان سینما و اینکه شرایطی را فراهم کند برای حل خُردخُرد مشکلات بدنه سینما اما با گذشت حدود دو سال از بازگشایی این نهاد حتی یک بن رفاهی حداقلی هم در اختیار اعضاء قرار نگرفته! چرا؟
مدیرعامل خانه سینما درگیر برگزاری جشنواره است
از آن طرف در روزهای اخیر دیده ایم که مدیرعامل این نهادِ غوطهور در مشکل بدون توجه به اینکه حتی اگر شبانه روزی هم برای حل مشکلات این نهاد فعالیت کند باز هم وقت کم می آورد درگیری شغلی جدید برای خود ایجاد کرد؛ آن هم برگزاری بخش بین الملل فجر در قالب جشنواره ای تازه بدون داشتن فیلم یا مهمان معتبر و با حداقل مخاطب.
طبیعی است بدنه صنف سینمایی از مدیرعامل خود انتظار داشته باشند به جای ایجاد چنین درگیری هایی برای خویش به دنبال حل کامل مشکلات رفاهی بدنه صنف باشد.
مرتب اخبار مختلفی را درباره وضعیت ناگوار زندگی سینماگران ایرانی می شنویم که آخرین اش نمونه هایی بوده اند چون ثریا حکمت، اسدا.. یکتا و احمدرضا اسعدی که فقر اقتصادی آن قدر به آنها فشار آورده بود که فریادشان به آسمان رسید اما دریغ از سر سوزنی توجه.
خانه سینما هنوز که هنوز است نتوانسته است یک بیمه تکمیلی جامع را برای اعضایش فراهم کند اما مدیرعامل خانه سینما بی توجه به این وضعیت درگیر جشنواره ای می شود که کمترین سودی برای بدنه صنف ندارد.
البته که بودجه پر و پیمانی که به این جشنواره تعلق گرفت باعث شد دبیر و تیم 27 نفره مدیران و معاونان و مشاوران و البته نزدیکان به این حلقه منفعت مطلوبی داشته باشند اما...
خبر دارید که در صنف تان خیلی ها لنگ یک وام یک میلیونی هستند؟
میرکریمی کافی بود از مدیران سازمان سینمایی بخواهد قید برگزاری این جشنواره کم رونق را بزنند و بودجه اش را صرف حل مشکلات رفاهی صنوف کنند تا نامش تا سینما باقیست به نیکی یاد شود اما او نه تنها این کار را نکرد که به سراغ برگزاری این جشنواره رفت تا شاید ناکامی فیلمسازیاش در جلب مخاطب عام در سالهای اخیر را به گونه ای جبران کرده باشد.
اما نه تنها جشنواره ایشان کمترین بازخورد منطقه ای نداشت بلکه رسانه های داخلی-منهای آنها که به طور مستقیم یا غیرمستقیم حقوقبگیر جشنواره شده بودند- نگاهی کاملا منفی به جشنواره داشتند.
مدیرعامل خانه سینما که همواره خود را بچه مسلمان سینما دانسته و مدام سعی کرده در مواقعی که از سوی طیف شبهروشنفکر تحت فشار قرار می گیرد بر عقبه فیلمسازی مذهبی خود تأکید کند و به رسانه های مذهبی نزدیک شود، آیا می داند در صنفی که مدیرعاملش است ده ها و بلکه صدها عضو وجود دارند که لنگ یک وام یک میلیون تومانی هستند؟ در این شرایط برگزاری جشنواره ای با بودجه چند میلیاردی و کم مخاطب چه فایده ای دارد؟
جشنواره تان را در بخش خصوصی برگزار کنید نه با سرمایه های ملی
ایشان اگر علاقه به برگزاری جشنواره داشت تا در کنار نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی، دبیری جشنواره را هم به سیاهه فعالیت هایش بیفزاید می توانست با جرأت تمام وارد مذاکره با بخش خصوصی شود و با جذب اسپانسرهایی کاملا منفک از بدنه دولتی جشنواره برگزار کند و در آن صورت قطعا چون اسپانسرهای بخش خصوصی در کنارش بودند و مدیریت بودجه ای دقیق بر کار اعمال می شد از هدررفت سرمایه هم جلوگیری می شد اما ایشان که سالهاست در بدنه دولتی فیلم ساخته می دانست که بدون بخش دولتی حتی برگزاری یک جشن ساده هم برایش امکان پذیر نیست و این شد که با دبیری جشنواره ای کاملا دولتی را پذیرفت و...
حالا اما صنف سینمای ایران که نارضایتی در بدنه آن بدجوری تسری یافته از مدیرعامل خانه سینما پاسخ می خواهند.
پاسخ به اینکه در همه این ماهها برای حل مشکلات اولیه آنها چه کرده است؟ برای حل مشکل بیکاری و عدم توزیع درست منابع مالی سینما در بدنه صنف چه کرده است؟ برای حل مشکل نظام جامع بیمه چه کرده است؟ برای حل مشکل بیمه درمان چه کرده است؟
آیا آقای مدیرعامل برای این پرسشها پاسخی دارد یا همچنان گمان دارد بی گوش سپردن به این فریادها، صرفا مسیر اشتباهی را دنبال کند که در این ماهها قدم در آن گذاشته؟
حتی نمی توانند یک درمانگاه برای بسازند...
آقای مدیرعامل! بد نیست بداند در همان دوران انحلال خانه سینما، بخشی از بودجه حمایتی سازمان سینمایی در قالب اقلام رفاهی و کارتهای خرید کالا در اختیار اعضای صنوف قرار گرفت بدون اینکه در اعطای این تسهیلات دایره خودی و غیرخودی قرار داشته باشد.
حتی بسیاری از دوستان و نزدیکان فعلی جناب مدیرعامل که در شمار منتقدان آن سازمان سینمایی بودند در صف اول دریافت این حمایتها بودند اما حالا چه؟
آیا آقای مدیرعامل حتی توانسته شرایط استفاده مناسب از یک درمانگاه را برای اعضای صنفش فراهم آورد؟
دیدگاه تان را بنویسید