از کپی‌کاری مدیری در دورهمی تا برنامه توهین‌آمیز فرزاد حسنی/ ممنوع‌التصویر‌ها چه گلی به سر رسانه ملی زدند؟/ اینجا قهر کردن جواب می‌دهد

کد خبر: 520268

ماجرای بازگشت تعدادی از مجریان اصطلاحا ممنوع التصویر سالهای گذشته به رسانه ملی تا اینجا ثمره خاصی نداشته است جز خوراک رسانه ها و حاشیه های زائد.

سرویس فرهنگی فردا؛ اشرف السادات موسوی: رضا رشیدپور که بازگشتش را با برنامه ای شکست خورده به نام "عینک آفتابی" برای شبکه نسیم کلید زد نوروز امسال برنامه ای گفتگو محور به نام "صفر صفر" را روی آنتن فرستاد که جز یکی دو قسمت اندکی حساب شده تر، طرح یا نقشه تازه ای برای مخاطبان نداشت. ایشان اخیرا هم یک برنامه صبحگاهی به نام "حالا خورشید" را اجرا می کند که صرفا مجالیست برای کمک به افزایش حضور مجری مثلا ممنوع التصویر سابق در تلویزیون.
اوضاع این روزهای فرزاد حسنی آن هم در شرایطی که حتی یک سال از بازگشتش به رسانه ملی نگذشته نیز اظهر من الشمس است؛ هنوز برنامه تازه او "اکسیر" جا نیفتاده بود که بخشی از رفتار تحقیرآمیز و زننده او نسبت به مخاطبان در یکی از قسمت های این برنامه مشکل ساز شد.
بازگشت برنامه سازانی که سالها از تلویزیون دور افتاده بودند هم دستاورد چندانی برای رسانه ملی نداشت؛ یک نمونه اش مهران مدیری که "درحاشیه"اش فرسنگها عقبتر از آثاری همچون "مرد هزارچهره" و "نقطه چین" جای گرفت و فصل دوم سریال هم که کاملا متلاشی بود.
"دورهمی" با اجرای مدیری هم با لو رفتن ماجرای کپی کاری از یک شوی هندی بود که از اعتبار سابق مدیری باز هم کم کرد.
*بازگشت های ناموفق
مهران مدیری، فرزاد حسنی و رضا رشیدپور نمونه هایی بارز از بازگشتهای ناموفق هستند؛ بازگشتهایی که چون بر مدار مقتضیات روز و الزامات نوین تولید محتوا پیش نرفته اند شکست خورده اند و شاید خنده دار باشد که بگوییم اعتباری که به واسطه ممنوعیت حضور پیش آمده بود را از بین بردند!
چرا اعتبار؟ نه فقط این سه نفر که بسیاری دیگر از همکاران سابق از محمود شهریاری همواره خندان گرفته تا جواد یحیوی و از آزاده نامداری تا فرزاد جمشیدی به دلایل مختلف در برهه های زمانی موقت یا دائم مجبور به فاصله گیری از رسانه ملی شده اند و اتفاقا این فاصله گیری نه تنها به ضررشان نشده که موجب بازارگرمی بیشتری برایشان شده تا به عنوان اپوزیسیون رسانه ملی، فعالیتهای بیرونی پربارتری(!) داشته باشند.
* شکست کامل خارج از سازمان
البته خروجی این فعالیتهای بیرونی هم هیچ گاه نتیجه جالب توجی را عایدشان نکرده. به عنوان نمونه قابل ذکر نامداری بعد از درگیری های زندگی شخصی وقتی مجبور به کناره گیری از رسانه ملی شد به ایفای نقش در فیلمی به نام "مالاریا" پرداخت که بازی ضعیف و به شدت تصنعی او در فیلم به یکی از پاشنه آشیلهای اثر بدل گشت.
نمونه دیگر شهریاری است که ممنوع التصویری اخیرش باعث شد به سراغ شبکه خانگی برود و درگیر اجرای مسابقه "مردان پولادین" برای شبکه خانگی شود؛ مسابقه ای که فقط یک قسمت آن به شبکه خانگی عرضه شده و انگار آمار برگشتی ها آن قدر زیاد بود که قسمت بعد اصلا توزیع نشد!
*جلوی ژست های انتقادی خطاکاران را بگیریم
واقعیت آن است هویت مجریانی که در دل رسانه ملی رشد کرده اند به طرز مستقیمی گره خورده است با این رسانه و آنها هر چقدر هم که بخواهند ژست مخالف خوانی بگیرند و از پیشنهادات چندصدمیلیونی خارج سازمان بگویند باز هم اگر رسانه ملی نباشد که هرازگاه شرایط بازگشت را فراهم کند واقعا خارج از سازمان دستاورد چشمگیری نخواهند داشت.
دقیقا در همین راستاست که از رسانه ملی هم انتظار می رود به جای آن که با ممنوعیت های ضربتی به فکر تنبیه چهره های خطاکار باشد شرایطی را فراهم کند که در صورت بروز مشکل هم از این خطاکاران نه جلوی دوربین که در پشت دوربین و لااقل به عنوان تکنیسین هایی کمک حال جوانترها استفاده شود.
به این ترتیب نه فاصله گیری با تلویزیون ایجاد می شود و نه اینکه مجال اپوزیسیون بازی شکل می گیرد.
این روزها که در کوران ماجراهای گاف حسنی قرار داریم توجه به این پیشنهاد بسیار بیشتر حائز اهمیت است تا برخوردهای دفعتی کوتاه مدتی که باز هم فضا را به سمت ژستهای انتقادی خطاکاران ببرد.
حالا که حرف از تغییرات در سطح مدیریت ارشد صدا و سیما است لازم است مدیران جدید این سازمان با درس گرفتن از رفتار و اتفاقات پیرامون این افراد برای آینده کاری ایشان و افراد مشابه تصمیم دقیق تری بگیرند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت