تبیان: در موفقیت خندوانه شکی نیست و اگر ساخته نمی شد تلویزیون یکی از ارکان موفقیت خود در نوروز 95 و پس از آن را از دست می داد. با این حال سری سوم خندوانه با دوران اوج آن فاصله دارد. هنوز ایده های رامبد جوان و تیمش غافلگیری و موج از نوع خنداننده برتر ایجاد نکرده و از آن سو چند اتفاق پاشنه آشیلش شده. دکور غریب دلیل اول ضعف خندوانه را باید در دکور عظیم سری سوم آن جست و جو کرد. یکی از مهمترین ویژگی های برنامه خندوانه که در فصل اول آن را از سایر برنامه های استودیویی متمایز می کرد، همان دکور گرد کوچک سبز و قرمز بود که به حاضران در استودیو اجازه ارتباط با مجری و مهمان ها را می داد. فصل دوم با اینکه دکور بزرگتر شده بود اما همچنان رابطه دایره وار میان مخاطبان و مجری کاملا حفظ می شد. دکور جدید آنقدر بزرگ و وسیع ساخته شده که بیشتر آدم را یاد برنامه های استودیوی قدیمی یا سالنهای سینما و استادیوم ها می اندازد. درست است که برای ساخت دکور جدید، ایده جذابی به کار گرفته شده و استفاده از ظروف یکبار مصرف، درون خودش پیام های زیادی هم دارد اما اشکالی که در ساخت دکور استفاده شده یک مقدار با ذات برنامه جور در نمیآید. مثلا در
فصل اول و دوم، چندان نیاز به تغییر نمای دوربین نبود. آنقدر فاصله مردم با سن کم بود که یک دوربین می توانست همه را داخلش جا دهد اما الان مدام مجبورند از نماهای مختلف استفاده کنند تا کسی از قلم نیفتد. نتیجه اش هم این می شود که بخشی از اتفاقهای روی سن، نادیده گرفته می شود. جای خالی مخاطبان از همین معبر می توان به نکته ای دیگر رسید. وضعیت دکور در فصل اول و دوم ارتباط جالبی هم بین مجری، شرکت کنندگان و مهمانها ایجاد می کرد. بعضی وقتها رامبد جوان چهارزانو کنار دکور می نشست و با همه گپ می زد. یا استندآپ کمدی ها دقیقا جلوی چشم تماشاچی ها اجرا می شد و مردم درست مثل معرکه های قدیمی شاهد آن بودند. حتی مهمان برنامه درست از بین تماشاچیان وارد استودیو می شد و زمان گپ وگفت، احساس صمیمیت شدیدی بین آنها با مجری و مهمان وجود داشت. این صمیمیت، بخش مهمی از جذابیت برنامه بود که عملا در سری جدید نادیده گرفته شد. در فصل سوم، جدای از اینکه دکور بسیار بزرگتر شده، فاصله بین مهمان ها با اتفاقهای داخل سن هم بیشتر است. رامبد جوان و سایر مهمانها مجبورند برای اینکه با مردم صحبت کنند از هدست استفاده کنند. در فصل اول، تماشاچیان شناسنامه
دار بودند. دکور آنقدر کوچک بود و تعداد آنها آنقدر کم که بعضی چهره ها کاملا در ذهنمان جا افتاده بودند. در فصل دوم این مسئله کاملا تغییر کرد. تماشاچیان مدام عوض می شدند و دکور هم بزرگتر شده بود. تماشاچیان مثل قبل شناسنامه نداشتند اما به نوعی هویت برنامه بودند. اظهارنظر می کردند و در پرسش و پاسخ ها می شد ردی از آنها پیدا کرد اما در وضعیت جدید، عملا چنین امکانی وجود ندارد. وضعیت جدید دکور، مکان نشستن تماشاچیان و ارتباطی که بین رامبد و آنها شکل می گیرد، یک رابطه یک سویه است. تماشاچیان بیشتر بیننده اند تا شرکت کننده در یک برنامه تعاملی. وضعیت جدید دکور خندوانه در فصل سوم، مکان نشستن تماشاچیان و ارتباطی که بین رامبد و آنها شکل می گیرد، یک رابطه یک سویه است. تماشاچیان بیشتر بیننده اند تا شرکت کننده در یک برنامه تعاملی. عدم وجود ایده خلاقانه خندوانه به طور کلی به عنوان برنامه ای پر از ایده های جذاب و خلاقانه در تلویزیون معروف شده. از همان فصل اول، هر چند وقت یکبار، ایده جدیدی خلق می شد. از بازی با مهمانهای برنامه و دوبله فیلم های مهم جهان گرفته تا بخش های نمایشی نیما شعبان نژاد و استندآپ کمدی و آوردن آدمهای جذاب
برای این بخش. در فصل دوم جذابیت جناب خان هم به این مسئله اضافه شد. مسابقه استندآپ کمدی هم که دیگر جای خودش را داشت.در فصل سوم اگر لباهنگ را کنار بگذاریم، خندوانه هنوز هیچ ایده جذابی رو نکرده. مسئله اصلی اینجاست که رامبد حتی از نکات جذاب فصل های قبل هم هیچ استفاده ای نکرده. بعد از مسابقه بزرگ استندآپ کمدی، همه انتظار داشتند که شرکت کنندگان و برگزیدگان عملا در فصلهای بعدی حضور داشته باشند اما در استندآپ کمدی های چند وقت اخیر، اصلا خبری از آنها نیست. به جای اینکه از برگزیدگان رقابت خود برنامه استفاده شود پای کسانی مثل لاله صبوری به میدان باز می شود.تا قبل از فصل سوم، حضور در برنامه خندوانه، اصول خاص خودش را داشت. هرکسی نمی توانست صرفا به خاطر اینکه بازیگر است یا کمدین به این برنامه وارد شود. حتی در مسابقه استندآپ کمدی هم افراد مهمی مثل امین حیایی، غفوریان و ... حضور داشتند اما انگار این حساسیت ها در فصل سوم وجود ندارد. در برنامه مخصوص به خانم ها، عملا از بازیگرانی دعوت شد که بعضی هایشان همه جا حضور دارند و جذابیتی هم برای مردم ندارند. مخدوش کردن شناسنامه مهم ترین ویژگی خندوانه از برنامه نخست هویت مندی آن
است. یعنی سازندگان برای هر آیتم ، تعریفی خاص دارند و می دانند موسیقی و قاب بندی گزارش ها چیست و یا موسیقی مسابقه درون استودیو کدام است. در فصل دوم هویت مندی برنامه در جزئی ترین آیتم ها رعایت می شد. به المان ها فصل اول ، نکات دیگری مثل موسیقی جدید ، موسیقی کمدین و ... اضافه شد. اشکال مهم خندوانه حالا کنار گذاشتن هویتی است که ذره ذره بدست آورده بود. یکی از آن ها کمرنگ شدن محمود کریمی گزارشگر برنامه است. صدای او هویت و شخصیتی ویژه به گزارش های مردمی و آیتم های مرتبط با مهمان برنامه و نیز پشت صحنه خنداننده برتر داده بود. این صدای شوخ ، جای خود را به صدایی دیگر داده . صدای جدید نه طنازی کریمی را دارد و نه گرمی آن را. نمونه دیگر حذف موسیقی خنده برتر هفته است؛ در فصل پیش بعد از خنده مهمان تصاویر آهسته به همراه موسیقی خاص پخش می شد اما حالا خبری از آن نیست. دیگر ضعف خندوانه در فصل سوم ، خالی بودن از وله ها است. این برنامه در فصل اول و دوم به مقدار کافی وله جذاب داشت اما حالا نه. موسیقی جدیدی هم برای آن ساخته نشده تا از داشته های فصل قبل بهره ببرد. برندسوزی استندآپ کمدی همین قدر به یاد بیاوریم که تا پیش از
خندوانه واژه استندآپ کمدی برای عموم مخاطبان تلویزیون غریب بود. در فصل اول ، کمدین ها به برنامه می آمدند و با تعریف خاطرات جذاب ، حاضران در استودیو و بیننده ها را می خنداند. در فصل دوم استندآپ کمدی دچار تنوع شد و شکل ثابتی در خندوانه پیدا کرد. بعد از آن ایده خنداننده برتر به میان آمد و تبدیل به برگ برنده و شناسنامه برنامه شد. فصل دوم خندوانه با فینال خنداننده برتر به پایان رسید. حجم موفقیت و محبوبیت استندآپ کمدی پتانسیل کافی در اختیار سازندگان برنامه می گذاشت تا با تکیه بر آن موفقیت شان را تداوم ببخشند. خندوانه لاجرم کم سراغ آن رفت و در این گزیده کاری هم از چهره های مطرح استفاده نکرد ( یا نتوانست استفاده کند) لاله صبوری و برزو ارجمند به عنوان کمدین ها تازه، اجراهای بشدت ضعیفی داشتند و علی اوجی که تجربه اجرا در فصل پیش را داشت ، باز هم بود چون به طور کلی اجرایش در اندازه خندوانه نیست. رضا شفیعی جم تنها برگ برنده برنامه در این بخش بوده است.مساله این جا است: چرا خندوانه که به در آیتم استندآپ کمدی به ترازی رسیده که کسی مثل امین حیایی در آن شرکت می کند، حاضر است به آدم های ضعیف میدان دهد. این برند سوزی یکی از
عوامل لطمه دیدن فصل سوم خندوانه است. زیاده روی جناب خان جناب خان در فصل دوم خندوانه یک تنه موفقیت آن را تضمین کرد. یعنی اگر این برنامه هیچ ایده ای دیگر هم نداشت ، عروسک لبو فروش خوش سر و زبان به تنهایی عطش تماشای برنامه را بر می انگیخت. جناب خان به تناوب در برنامه ها حضور پیدا می کرد و همین ذره ذره خرج کردن از او باعث می شد تمنای مواجهه با او بیشتر باشد. کمی بعد اما حضور او پررنگ تر شد تا جایی که برای هر مهمانی جناب خان هم در برنامه حاضر بود و به رامبد جوان در گفت و گو کمک می کرد. اتفاق بدتر این که جناب خان برای هر مهمان شعر می گفت و گویی اگر این کار را نمی کرد به مهمان بی احترامی شده!در فصل سوم باز هم جناب خان بیش از حد در برنامه مورد استفاده قرار می گیرد. این حجم از حضور در حالی است که خود جوان پیش تراعلام کرده بود حواسش به استفاده قاعده مند از عروسک محبوب برنامه هست. جناب خان باز هم برای همه آواز می خواند و این یعنی پایین آمدن وجهه او! عیب دیگر این که جناب خان فاقد نوآوری است ؛ حرف ها، شوخی و آوازهایش روی ریتم تکرار است و همین جذابیتش را کمرنگ تر کرده. وانگهی این بار او عاقل تر و جدی تر شده و سعی می
کند در کنار رامبد جوان پیام اخلاقی بدهد. در حالی که در فصل پیش حرف هایش را می زد و سریع وارد دنیای فانتزی خود می شد. جناب خان به این مرز نامرئی شوخی و جدی بشدت نیاز دارد.
دیدگاه تان را بنویسید