توصیههای استاد مطهری برای احیای امر به معروف
استاد مطهری سه توصیۀ مهم در جهت احیای امر به معروف مطرح میکنند که عبارتند از: توجه جدی به تبلیغ عملی؛ توجه به عمل جمعی و گروهی؛ اتخاذ تدابیری عملی برای نشاندادن زیباییهای دین و تغییر ذهنیتهای منفی نسبت به آن.
: استاد مطهری سه توصیۀ مهم در جهت احیای امر به معروف مطرح میکنند که عبارتند از: توجه جدی به تبلیغ عملی؛ توجه به عمل جمعی و گروهی؛ اتخاذ تدابیری عملی برای نشاندادن زیباییهای دین و تغییر ذهنیتهای منفی نسبت به آن. توجه به تبلیغ عملی شهید مطهری تذکر میدهند که یکی از اشکالات ما این است که بیش از اندازه از گوش و زبان انتظار داریم و فکر می کنیم با حرف زدن و شنیدن می توان اصلاح مهمی ایجاد کرد در حالی که مهمتر از تبلیغ لسانی، تبلیغ عملی است. تبلیغ عملی بدین معناست که انسان، خود به عمل درست ملتزم باشد تا دیگران نیز با دیدن او، نسبت به عمل خیر ترغیب شوند. رفتار درست در جامعه اثر خود ر ا میگذارد؛ حتی اگر هیچ حرفی دربارۀ آن به زبان جاری نشود. اساساً اغلب افراد، دین را با دیدن آثار آن در افراد متدین میشناسند و این مسئله از نظر اجتماعی، بسیار حائز اهمیت است. اگر هر یک از ما به دین، تعلق خاطری داریم، به این جهت است که عموما، دستکم یک مسلمان حقیقی را که به اسلام پایبند بوده، در طول زندگیمان دیدهایم. چنانچه کسی که به دین دعوت میکند، خود، اهل عمل به آن نباشد، نه تنها اثری بر دعوت او مترتب نیست، بلکه اثرش به مراتب بدتر است. وقتی خطای فاحشی از یک روحانی سر بزند این تناقض در گفتار و عمل بسیار بارزتر خود را نشان میدهد و در جامعه مشکلات فرهنگی بزرگی ایجاد می کندو این بیانگر اهمیت و اثر رفتارهای عملی افراد در جامعه است. از کسی که در شرایطی زندگی کرده که یک دیندار حقیقی ندیده است، انتظار دینداری داشتن، انتظار چندان بجایی نیست. بر این اساس، صرف حضور آگاهانه و عاقلانه متدینین، اعم از روحانیون و … در جامعه و نمایاندن مناسبات یک زندگی دینمدار به افراد جامعه، امری ضروری است. توجه به عمل جمعی به نظر میرسد یکی از ضعفهای مردم ما، عدم توانایی در انجام کارهای جمعی و گروهی است. در مسئله امر به معروف، گمان میکنیم که چون یک بار گفتن فایدهای ندارد، وظیفۀ امر به معروف به کلی ساقط است؛ یا مثلا امروزه دربارۀ معضل بی حجابی تقریبا همه منفعل شده اند چرا؟ چون هر کس نزد خود فکر می کند تذکر شخص من چه اثری دارد ؟ تقریبا هیچ، پس از آنجا که احتمال تاثیر که از شروط امر به معروف است وجود ندارد این وظیفه از من ساقط است! درحالیکه بسیاری از مواقع، انجام جمعی کارهاست که نتیجهبخش است. متأسفانه ما کمتر بر روی اثربخشی کارهای گروهی حساب میکنیم؛ درحالیکه امر به معروف، عملی اجتماعی است و با کارهای جمعی و گروهی پیوند خورده است. استاد مطهری در ضمن بیان خاطرهای میگویند: زمانی که ما طلبه بودیم، در قم کیوسک روزنامهفروشیای بود که مجلاتی با عکسهای مبتذل میفروخت. با جمعی از دوستانمان قرار گذاشتیم که با فاصله به صاحب این کیوسک تذکر بدهیم که این مجلات را از روی پیشخوان خود جمع کند. در مقابل تذکر نفر اول، صاحب کیوسک توجهی نکرد بلکه با عصبانیت و بیادبی پاسخ گفت. در مورد نفر دوم دوم هم ناراحت شد و ترتیب اثر نداد … به همین ترتیب نفر سوم، چهارم و… در نهایت مجبور شد مجلات را از آنجا بردارد. به خاطر دارم مشابه همین کار را زمان دانشجویی انجام دادیم[۱]؛ با عدهای از دوستان قرار گذاشتیم که با حضور در پارکهای تهران، نسبت به فریضۀ حجاب، امر به معروف کنیم. اگر موردی میدیدیم، خیلی محترمانه میگفتیم «لطفا حجابتان را کامل کنید». همین را میگفتیم و رد میشدیم. اگر مردی همراه او بود، به او میگفتیم و اگر خانم یا خانمهایی بدون همراه مرد بودند نیز به خودشان میگفتیم. وقتی افراد ببینند در محیطی هستند که متدینین حضور دارند و تذکر هم میدهند، حتی اگر در اوایل مقاومت کنند، به تدریج خجالت میکشند و عمل خود را اصلاح میکنند. بیان این نکته نیز خالی از لطف نیست؛ خانمهایی که با حجابِ موردِ تأیید دین در جامعه حاضر میشوند، با این عمل، هر لحظه در حال تبلیغ دین در جامعهاند چرا که این فرد با حجابش عملاً، به طور دائم، افراد را به اسلام دعوت میکند. رعایت حجاب در جامعه، رساندن این پیام به افراد است که من مسلمانم؛ من پیرو دستورهای الهی هستم و … یعنی هم یک تبلیغ عملی است و هم مانند تبلیغ گروهی است. گذشته از آن، حجاب یکی از وسایل بسیار مؤثر برای تقرب خود فرد به خداست. تدابیر عملی مسئلۀ سوم در احیای امر به معروف، انجام تدابیر عملی برای تغییر نگرش به معروف و یا آمادهسازی فضا برای اجرای معروف و ترک منکر است. برای مثال، در مورد حجاب باید نگرش افراد را از افکار نادرست و منفی به افکار منطقی و مثبت تغییر دهیم تا فرد، حقیقتاً کارکرد مثبت حجاب و اثر رشدآفرین آن را در خود ببیند. اگرچه یک انسانی که عاشق خدا باشد به صرف اینکه بداند خدا به این امر دستور داده، برای انجامش اقدام میکند؛ اما یادمان باشد که نباید از همه انتظار عبادت احرار را داشت. پس در مقام ترویج تعالیم دین، تنها به این نکته اکتفا نکنیم که حجاب دستور الهی است پس باید رعایت شود؛ بلکه با بیان زیباییها و ثمرات حجاب، انگیزه افراد را تقویت کنیم. داشتن حجاب، کار آسانی نیست، اما همانطور که کسی لذت روزۀ ماه رمضان و تقرب به خدا را با همۀ وجود چشیده است، در پایان این ماه، حسرت آن را میخورد، کسی که لذت معنوی و آرامش روانی و امنیت اجتماعیِ حاصل از حجاب را درک کرده باشد، سختی آن را بر خود هموار میکند و آن را با جان و دل میپذیرد. به نظر میرسد غیر از عده قلیلی که برای ریا و سوء استفاده یا به دلیل منافع شخصی خاصی از چادر استفاده میکنند، اغلب خانم های چادری و آنها که حجابشان کامل است از این لذایذ معنوی حجاب بهرههایی برده اند؛ و گرنه حجاب داشتن به ویژه چادر کار آسانی نیست. بنده که لباس روحانیت را پوشیدهام به گمانم لباس روحانیون هم از جهات سختیهایی که دارد همانند حجاب خانم هاست اما کسی که صادقانه این لباس را برگزیده و قدم در راه تبلیغ دین گذاشته است آنقدر از این لباس بهره معنوی می برد که همه زحمات و دشواریهای ناشی از آن را به جان میخرد. نکتۀ دیگر در اتخاذ تدابیر عملی، همانطور که خود استاد مطهری نیز متذکر شدهاند، مواجهه منطقی با منکر است. اگر منطقی باشیم، انتظار معجزه و تغییر مسیر دفعی افراد را نخواهیم داشت. همانطور که انسان به صرف ملاقات دکتر و شنیدن سخن او درمان نمیشود و باید داروها را به تدریج مصرف کرد تا بهبودی حاصل شود، صرف انتقال یک پیام مثبت به یک فرد، موجب نمیشود او به سرعت در رفتار خود تغییر مثبت ایجاد کند. زمان لازم است تا به تدریج در رفتار انسانها تغییر ایجاد شود. آخرین نکتهای که استاد مطهری در این مبحث به آن اشاره کردهاند، طرح یک سؤال است: ما برای هر دستور دینی، یک طبقه اجتماعی مهم پیدا میکنیم: فقها، خطباء، سیاستمداران، هنرمندان بزرگ؛ اما چرا با توجه به اهمیت والایی که امر به معروف در اندیشۀ اسلامی دارد، در تاریخ اسلام «مصلح اجتماعی» به اندازهای که انتظار میرود، وجود نداشته است. در رشتههای مختلف علمی اعم از فقه، فلسفه، عرفان، ادبیات و … علمای بسیار بزرگ و شاخصی ظهور کردهاند، اما تعداد مصلحان تأثیرگذار، بسیار محدود بوده است. استاد مطهری، خود به این سؤال پاسخ نمیدهند؛ اما به نظر میرسد همین دغدغۀ مهم، استاد را مصمم میکند که خود یکی از مصلحان جامعۀ خود گردد. به همین خاطر است که امروز اگر بخواهیم اصلیترین شاخصۀ شخصیت شهید مطهری را معرفی کنیم، با این که او هم فیلسوف بزرگی است، هم فقیهی متبحّر و هم مبلّغی توانمند، اما هیچ یک از این ویژگیها به اندازۀ این نیست که بگوییم او به معنای حقیقی کلمه یک «مصلح دینی و اجتماعی» است. تلقی نگارنده آن است که این گفتار در واقع نشاندهندۀ تکوّن شخصیتی خود استاد مطهری است. استاد در این مباحث به طور ضمنی هویت خود را معرفی میکنند؛ یعنی با تقویت درک صحیح از اسلام در خود (که این را در بحث «اجتهاد در اسلام» مطرح میکنند) به سراغ «امر به معروف» و اصلاحگری میروند و در ادامه زندگیشان هم میبینیم اصلاحگری را در دو محور کلان علم و دانشگاه (که در ادامه این بحث را با عنوان «فریضه علم» مطرح کردهاند) و پرداختن به نیازهای جوانان و رهبری فکری آنها (که این را با عنوان «رهبری نسل جوان» مطرح کردهاند) پی میگیرند و این رهبری را با نوشتن کتابهایی که تا ۵۰ سال بعد از او هم خوانده میشود به منصه ظهور میرسانند. [۱]. تجربۀ شخصی نگارنده. *-متن پیش رو بخشی از جلد اول کتاب «روایت مطهر» اثر حجتالاسلام «حسین سوزنچی» با موضوع تأملی در اندیشههای شهید مطهری است ؛ این کتاب در پاییز ۹۴ توسط نشر سدید(انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام ) منتشر شده است.
دیدگاه تان را بنویسید